به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة، شامگاه گذشته، چهارم آذرماه در نشستی مجازی با موضوع «تفسیر سوره ذاریات» اظهار کرد: در واقع خداوند در آیات شریفه 48، 49 و 50 این سوره مبارکه که در حقیقت آیات سه گانه بسیار گسترده و عمیقی هستند، خداوند اشارات بسیار عمیقی را در بحث توحید متذکر شد و شاید بتوان گفت بالاترین مرتبه سیر تکاملی انسان را خداوند با واژه « فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ» در کلام خویش مطرح میکند.
وی عنوان کرد: در واقع در این فراری که خداوند متذکر شده است بدیهی است که این فرار جنبه مکانی ندارد و ما یک حرکت فیزیکی در این فرار نداریم، بلکه مراد از این واژه، مفاهیمی است که در دل این فرار به سوی خداست که در یک کلمه میتوان گفت که منظور از این واژه فرار و گریز از بعد عنالله به سوی قرب الیالله و یا به عبارتی فاصله گرفتن از غیر خداوند و نزدیک شدن به خداوند است و این دقیقاً همان چیزی است که ما در هر لحظه از زندگی خود با آن مواجه هستیم و آنچه که از ما سر میزند یا منجر به فاصله گرفتن از خداوند و یا منجر به نزدیک شدن به خداوند میشود.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: در واقع این فرار را میتوان در سه حوزه عقل، قلب و حس بیان کرد. در حوزه عقل و قلب که مربوط به اندیشه و باور انسانهاست، در حقیقت تمام اندیشهها، افکار، باورها و عقاید مسمومی که نتیجه آن، چیزی جز فاصلهافکنی و دوری انسان از پروردگارشان نیست و در مقابل هر آنچه که لحظه به لحظه انسان را به پروردگارشان نزدیک میکند، احساسات است.
انصاری اظهار کرد: بنابراین در این سه حیطه است که مقوله فرار محقق میشود و انسان باید از چنین اندیشهها و افکار مسموم بگریزد، چرا که انسان را از حقیقت و فضیلت خدای متعال جدا میکند، اما در این میان خداوند یک نوع احساس و عواطف درونی را در وجود انسان قرار داده که با مقوله فرار به سوی خداوند محقق میشود.
وی عنوان کرد: بنابراین همانگونه که در آیه 52 این سوره مبارکه میخوانیم که « كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ»؛ در اینجا خداوند میگوید هر پیامبری که آمد گفتند این یا ساحر است و یا مجنون، بدین منظور که گویا خداوند به پیامبر اکرم(ص) حقیقتی را مطرح میکند که بداند هیچ پیامبری نمیآید، جز آنکه جامعه و مردم با آغوش باز از او استقبال کنند.
صاحب تفسیر مشکاة اظهار کرد: اما به دلیل ماهیت آموزههای الهی و کاری که پیامبران به دنبال این آموزهها انجام میدادند موجب میشد که مردم و جامعه با آنها مقابله و ایستادگی کنند، زیرا انبیای الهی صفشکن، سنتشکن و عادتشکن بودند و در حقیقت آن بزرگواران نمیآمدند که وضعیت نامناسب موجود در جامعه را امضا و چنین وضعیت را تأیید کنند، بلکه آنها میآمدند تا نظم پلید اجتماعی را نابود کنند، سنتهای پوسیده اجتماعی را از میان بردارند و عادات غلطی که همیشه در طول تاریخ از گذشته تا امروز بوده است و به دنبال آن نیز ضربه خودهاند را تغییر دهند.
انصاری خاطرنشان کرد: در واقع این مقابلهها به گونهای بود که آنها پیامبران را به سحر و مجنون متهم میکردند و دلیل این اتهام آنها این بود که آن دسته از معجزاتی که انبیا انجام میدادند را به سحر و جادو شبیهسازی میکردند، ارتباط قدسی پیامبران را زیر سوال میبردند و اینگونه ادعا میکردند که این کار آنها یک کار الهی نیست، بلکه یک کار بشری است که نمونه هم دارد که در حقیقت این اتهامات چهره پیامبران را مخدوش میکرد و آنها را از محبوبیت در نزد عامه جامعه نیز به زیر میکشید.
وی عنوان کرد: در واقع زمانیکه یک پیامبر الهی میآمد و رفتارهای غلط اجتماعی را نقد میکرد طبیعی بوده است که چنین پیامبری را به مجنون و ساحر متهم کنند و این در حالی است که ما نیز امروزه با رنگوبوی دیگری از این جنس اتهامات و اقدامات در جامعه شاهد هستیم.
این مفسر قرآن کریم ادامه داد: سپس در آیه یعدی میخوانیم که«أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ» آیا اینگونه بوده است که پیشینیان به آیندگان مقابله با پیامبران را توصیه میکردند و چنین اتهاماتی را به آنها آموزش میدادند و آیا این یک ارتباط پوشیده و پنهانی بوده است و آیا این سرکشیها به شکل سازمان یافته و از پیش تعیین شدهای بوده است؟ در حالیکه اینگونه نبوده است، بلکه تمام اینها جماعت طغیانگری بودند که اینگونه مقابله میکردند.
انصاری بزرگترین انحراف انسان و انحطاط جامعه بشری را کبر، طغیان و سرکشی دانست و افزود: در واقع ریشه رفتارهای مشابه و مشترکی که از انسانها در طول تاریخ میبینیم باورهای مشترک آنهاست که ممکن است در مشابهسازی این رفتارها و باورها هیچگونه هماهنگی نبوده، اما هنگامیکه ریشه مشترکی در جان و دل انسانها وجود داشته باشد در نتیجه باید شاهد رفتارهای یکسان و همانندی بود.
وی اظهار کرد: خداوند در آیه بعدی خطاب به پیامبر میفرماید: «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ» ای پیامبر کسانی که اینگونه سرکشی و طغیان دارند هیچ سخن حقی در وجود این افراد نفوذ نمیکند، لذا به ایشان میفرماید که به این افراد پشت کن و از آنها روی گردان، زیرا خداوند میدانست که احتمال بازگشت این افراد وجود نخواهد داشت و این سخنان در آنها اثرگذار نخواهد بود.
صاحب تفسیر مشکاة اظهار کرد: در این آیه نیز خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ»؛ در این آیه خداوند میگوید اما این بدان معنا نیست که پیامبر کارت را رها کنی، بلکه جامعه هدفت را تغییر و به کارت ادامه بده و متذکر شو. در حقیقت ما این دستور به پیامبر(ص) را بارها شاهد بودهایم و این دستورات بدین جهت است که تمام زنگارهای انسان را بزدایند و همواره این دستور به حدی به پیامبر(ص) داده میشود که یکی از القاب پیامبر(ص) به عنوان مذکر، آمده است.
انتهای پیام