کرونا به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی به رسمیت شناخته نشده است
کد خبر: 4040365
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۵

کرونا به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی به رسمیت شناخته نشده است

یک جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی گفت: مدیریت بحران کرونا در کشور هنوز این رخداد را به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی به رسمیت نشناخته و در عمل، به تأثیرات پساکرونا نپرداخته است.

شیوع کرونا

بیش از دو سال از آغاز بحران کرونا در ایران می‌گذرد و هر چند اعلام رسمی آن با حرف و حدیث‌هایی همراه بود، ولی به سرعت تمام ابعاد و جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی را دستخوش تغییر کرد و نوع جدیدی از سبک زندگی و ارتباطات میان‌فردی و اجتماعی را پیش روی ما گشود. از طرف دیگر، بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی هشدار می‌دهند که کرونا بسیاری از آسیب‌های اجتماعی را تشدید کرده و مسائل جدیدی نیز به‌وجود آورده است که اگر برای حل‌وفصل آنها برنامه و تدبیری نداشته باشیم، در آینده‌ای نه چندان دور با مشکلات مضاعفی مواجه خواهیم شد. از همین رو، بررسی و آسیب‌شناسی نحوه مدیریت و مواجهه با این بحران در کشور، ضروری به نظر می‌رسد.

امان‌الله باطنی، رئیس کمیته پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مجمع کلان‌شهرهای ایران در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص مدیریت بحران کرونا در کشور، اظهار کرد: اگر بخواهیم بحث مدیریت کرونا را مطرح کنیم، پیش و بیش از هر چیز باید آن را به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی به رسمیت بشناسیم، چراکه کرونا هم فیزیولوژی اجتماعی و هم به نوعی، فرمولوژی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است.

این جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به تأثیر این پدیده بر کارکرد نهادهای اجتماعی، گفت: در دوران شیوع کرونا، نهاد خانواده به شدت هسته‌ای‌تر شد. بعد از انقلاب صنعتی و شکل‌گیری طبقه متوسط صنعتی، شاهد تبدیل شدن خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای بودیم. در اوایل دهه 70 نیز نقطه چالش سریال پدر سالار، تبدیل خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای بود که در این دهه به متن فیلم‌سازی اجتماعی راه یافت، ولی در دوران کرونا، خانواده‌ها به شدت هسته‌ای‌تر شدند و اگر بعد خانوار در ایران را 3.3 در نظر بگیریم، هر خانواده با روابط نسبی‌اش حدود 16 نفر را دربر می‌گرفت که این تعداد در دوران کرونا به شدت کاهش یافت و به همین بعد 3.3 کاسته شد.

وی اضافه کرد: به علاوه، در این دوران، با افزایش خشونت‌های خانگی و طلاق و از طرف دیگر، به‌دلیل کاهش اجباری آداب و رسوم، شاهد افزایش هشت درصدی ازدواج در شهری مثل اصفهان بودیم. در واقع، این‌ها تغییراتی به حساب می‌آید که در مدیریت بحران کرونا هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است. در خصوص تأثیر کرونا بر نهاد شغلی نیز با پدیده‌ای به نام دورکاری و رشد 47 درصدی مشاغل اینترنتی مواجه شدیم که به نظر می‌رسد این موارد نیز در مدیریت بحران کرونا هنوز تحلیل نشده است.

مهجوریت رشته‌های کار و دانش با شیوع کرونا

باطنی ادامه داد: تأثیرات کرونا بر نهاد مدرسه نیز فوق‌العاده زیاد بوده، چنانکه سبک زندگی 15 میلیون دانش‌آموز کاملاً تغییر کرد و ۱۱۰ هزار مدرسه به تعطیلی کشانده شدند. این‌ها تغییرات شکلی بود و به لحاظ محتوایی، سبک و سیاق آموزش در دوران کرونا به شدت تغییر و پدیده آموزش مجازی به شدت رشد کرد. تا پیش از این هم نظام آموزشی ما، دستوری و سهم آموزش‌های فنی و حرفه‌ای در آن، ۱۵ درصد بود. بنابراین، رشته‌های کار و دانش و فنی و حرفه‌ای در دوران کرونا مهجورتر از قبل شدند و درس‌های آزمایشگاهی و عملی به محاق رفت. این تغییرات هنوز تحلیل نشده است تا بازخورد آن، خود را در مدیریت بحران کرونا نشان دهد.

وی تأکید کرد: کارکرد دیگر نهادها مثل مذهب نیز دستخوش تغییر شد و شاهد بسته شدن اماکن زیارتی و تعطیلی آیین اربعین شدیم و جامعه‌ای که در آن آیین به شدت پررنگ‌تر از دین و دین جمعی پررنگ‌تر از دین فردی بود، در دوران کرونا دستخوش تغییر و آیین‌گرایی کمتر شد. در این خصوص نیز هیچ تحلیل و تدقیقی انجام نشده است و بازخوردهای آن را در مدیریت بحران کرونا نمی‌بینیم.

باطنی افزود: همه این‌ها به لحاظ جامعه‌شناسی کارکردگرا بود و در این نوع از جامعه‌شناسی، بحث بر سر این است که تأثیرات کرونا بر نهادهای اجتماعی را بکاویم، ولی این اثرسنجی در مدیریت بحران کرونا منعکس نشده است.

کرونا و افزایش شکاف طبقاتی

رئیس کمیته پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مجمع کلان‌شهرهای ایران به تأثیرات کرونا بر شکاف طبقاتی از منظر جامعه‌شناسی تعارض‌گرا اشاره کرد و گفت: این پدیده به شدت به شکاف طبقاتی دامن زد و شاخص فلاکت را تا ۷۰ درصد رشد داد، ضریب جینی نیز تا سقف ۴۰ واحد رشد کرد. از طرف دیگر، شاهد تعطیلی مشاغل خدماتی شدیم؛ برای مثال، رستوران‌داری که یک چهارم تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌داد، در دوران کرونا بسیار دچار مشکل شد و بسیاری از کارگران روزمزد با تعطیلی مشاغل خدماتی با مشکل مواجه شدند. همه این‌ها به شدت بر افزایش شکاف طبقاتی در این دوران تأثیر گذاشت که هنوز در مدیریت بحران کرونا و بعد از آن، سیاست‌گذاری برای این امر نمی‌بینیم.

وی تصریح کرد: به هر حال، کرونا و گزاره «در خانه بمانیم» حتی به شکاف نسلی نیز دامن زد و شاهد یک‌سری خشونت‌های خانگی، شکاف نسلی و حتی قتل‌های ناموسی شدیم. درباره تأثیرات کرونا بر شکاف دولت ملت و شکاف مذهبی نیز می‌توان صحبت کرد.

باطنی بیان کرد: مکتب سومی که کرونا را در چارچوب آن بررسی می‌کنیم، جامعه‌شناسی تعامل‌گراست و این موضوع را بررسی می‌کند که کرونا چه معنایی برای مردم ایجاد کرد و در این خصوص، یک‌سری رفتارها قابل بررسی است. در حوزه اجتماعی، ماتریسی به نام «بر هم کنش اعتماد به خویش و اعتماد به سیستم وجود دارد که در مکتب جامعه‌شناسی تعامل‌گرا نیز قابل بررسی است.

وی ادامه داد: این ماتریس، چهار ربع در اختیار ما قرار می‌دهد. ربع اول، زمانی است که جامعه به خودش اعتماد دارد، احساس می‌کند می‌تواند کرونا را شکست دهد، به سیستم نیز اعتماد دارد و احساس می‌کند سیستم هم می‌تواند کرونا را شکست دهد. بنابراین، رفتارش مشارکت‌جویانه است. در موج اول، رفتار مردم به شدت مشارکت‌جویانه بود، یعنی هم به خود اعتماد داشتند که بالاخره روزی کرونا را شکست می‌دهند و هم به سیستم اعتماد داشتند که کارش را انجام و کرونا را شکست می‌دهد. لذا، در این دوران به شدت شاهد پویش‌های ماسک و در خانه بمانیم هستیم.

این پژوهشگر اجتماعی اضافه کرد: ربع دوم، زمانی است که جامعه اعتماد به خویش ندارد، احتمالاً خود و اطرافیانش به کرونا مبتلا شده‌اند، ولی احساس می‌کند سیستم می‌تواند کرونا را شکست دهد. در اینجا، رفتار جامعه، پیروانه است، چنانکه در موج دوم، رفتار مردم به شدت پیروانه بود.

وی افزود: ربع سوم، زمانی است که جامعه نه به خودش اعتماد دارد و نه به سیستم و معتقد است سیستم هم نمی‌تواند کرونا را شکست دهد. بنابراین، رفتارش انزواگرایانه می‌شود. در موج‌های چهارم، پنجم و ششم، رفتار بخشی از جامعه، انزواگرایانه است؛ ماسک نمی‌زند، پروتکل‌ها را رعایت نمی‌کند و از سبک زیست کرونایی دچار خستگی مفرط شده است.

باطنی ادامه داد: ربع چهارم، زمانی است که جامعه به خودش اعتماد دارد و احساس می‌کند که می‌توان کرونا را شکست داد، ولی به سیستم اعتماد ندارد و احساس می‌کند سیستم نمی‌تواند کرونا را شکست دهد. در اینجا، رفتارش جنبشی می‌شود. در موج‌های چهارم و پنجم، بخش‌هایی از جامعه به کشورهای همسایه مراجعه کردند و واکسن زدند. در کل، جامعه ما مدت مدیدی است که متأسفانه در هر رفتار اجتماعی، در ربع سوم و چهارم قرار دارد، یا انزواگرایانه است و یا به شدت جنبشی و جامعه‌شناسان باید این موضوع را تحلیل کنند که چرا جامعه از ربع اول و دوم وارد ربع سوم و چهارم می‌شود. خوشبختانه بعد از واکسیناسیون عمومی، جامعه تا حدودی از این وضعیت خارج شده است، ولی چون دیگر رفتارهای اجتماعی‌اش همچنان در ربع سوم و چهارم قرار دارد، بر رفتارهای کرونایی‌اش نیز تأثیر گذاشته است. در مقطعی بعد از واکسیناسیون نیز رعایت پروتکل‌ها به حداقل رسید و با شیوع سویه اومیکرون، بیشتر شد.

وی با بیان اینکه هنوز کرونا را به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی، حداقل در عمل به رسمیت نشناخته‌ایم، گفت: وقتی در اصفهان، اطلس آمایش وضعیت سلامت را می‌نوشتیم، تحلیل می‌کردیم که کدام مناطق و محلات شهر بیشترین مرگ‌ومیر ناشی از کرونا را داشته‌اند، چون در حال حاضر، با پدیده‌ای به نام اختلال سوگ مواجهیم. بخش عمده‌ای از جامعه، اختلال سوگ پیچیده و ابراز نشده به واسطه محدودیت‌ها در دوران کرونا دارند و این موضوع، به شدت بر شاخص‌های سلامت روان تأثیر گذاشته است.

رئیس کمیته پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مجمع کلان‌شهرهای ایران اظهار کرد: یک سوگ معمولی بین شش هفته تا شش ماه طول می‌کشد تا فرد از مرحله دوری‌گزینی و انکار، به مرحله پذیرش برسد، ولی سوگ پیچیده بیشتر از این میزان طول می‌کشد. بخش دیگری از جامعه نیز دچار اختلال اضطراب اجتماعی، جمع‌هراسی مفرط و اختلال وسواس در دوران کرونا شده است.

تأثیرات پساکرونا واکاوی نشده است

وی تصریح کرد: متأسفانه مدیریت بحران کرونا هنوز این رخداد را به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی به رسمیت نشناخته و در عمل، به تأثیرات پساکرونا نپرداخته است. ما کاملاً برآورد کرده‌ایم که کدام منطقه شهری اصفهان بیشترین متوفیان کرونا را داشته و اختلال سوگ بیشتر در کدام مناطق، دامنگیر شهروندان شده است، ولی در مجموعه وزارت بهداشت، چیزی با این عنوان و چارچوب وجود ندارد.

باطنی با تأکید بر اینکه کرونا را به‌طور مفصل تحلیل نکرده و جامعه‌شناسی کرونا را انجام نداده‌ایم، گفت: فقط یک مورد از تأثیرات آن بر نهاد آموزش و مدرسه، این بوده که درصدی از دانش‌آموزان به واسطه آموزش مجازی، وارد حاشیه‌های این فضا شده‌اند، ولی درباره آسیب‌هایی که بر آنها مترتب شده، هیچ کاری انجام نشده است. به نظر می‌رسد با بازگشایی مدارس نیز هیچ تمهیدی برای پیشگیری نوع دوم انجام نداده‌ایم و این یکی از نقاط ضعف مدیریت بحران در کشور ماست.

وی ادامه داد: نهایتاً به نظر می‌رسد در بحران مدیریت کرونا، هیچ تحلیلی راجع به رفتار انزواگرایانه و جنبشی جامعه نداشته‌ایم و اگر این کار را انجام ندهیم، متأسفانه برای اتفاقات بعدی نیز همچنان مشکل خواهیم داشت. از طرف دیگر، نتوانسته‌ایم در دوران کرونا، مشارکت اجتماعی را به سمت و سویی که باید، سوق دهیم. در واقع، به شدت دچار یکنواختی موضوعی و جغرافیایی مشارکت اجتماعی در دوران کرونا بوده و هستیم؛ مثلاً همه نهادهای مدنی در اصفهان به توزیع ماسک در منطقه حصه محدود شدند، در حالی که ما ۳۳ نوع فعالیت برای نهادهای مدنی که می‌خواهند حول محور کرونا مشارکت اجتماعی داشته باشند، در حوزه سلامت اجتماعی، روانی، جسمانی و معنوی استخراج کرده بودیم تا این نهادها در این چهار حوزه فعال شوند، ولی کدام یک از آنها مثلاً در خصوص اختلال سوگ فعال شد؟

این پژوهشگر اجتماعی اضافه کرد: حتی در خصوص فاصله‌گذاری اجتماعی و مدیریت گروه‌ها و بیماران پرخطر نیز هیچ کار خاصی انجام ندادیم، چنانکه شاهد ترس بیش از حد سالمندان از کرونا بودیم، ولی هیچ نوع مشارکت اجتماعی به سمت کمک به این گروه هدایت نشد، آن هم در استان اصفهان که شیب سالمندی نسبت به سایر مناطق کشور بالاتر است و متأسفانه با سالمندی زنانه مواجهیم، یعنی به ازای هر ۹۷ سالمند مرد، ۱۰۰ سالمند زن وجود دارد و از هر ۱۰۰ سالمند زن، سه نفر آنها تنها زندگی می‌کنند که تا یک دهه آینده، به ازای هر ۱۰۰ سالمند زن، ۸۸ سالمند مرد وجود خواهد داشت. در واقع، مشارکت اجتماعی به موضوعات بسیار کلیشه‌ای و سطحی محدود شد و سراغ مسائل کلان نرفتیم.

وی تصریح کرد: چون کرونا را به‌عنوان پدیده اجتماعی به رسمیت نشناختیم و تأثیرات آن بر فیزیولوژی و مورفولوژی اجتماعی را در نظر نگرفتیم، مدیریت کرونا در کشور ما، از نوع مدیریت مشکل بود، نه مدیریت رخداد و همه‌جانبه‌نگر نیز نبود، صرفاً به‌صورت تکنیکال، کرونا را از سر گذراندیم و اصلاً به‌صورت بنیادی به آن نپرداختیم. به همین دلیل، اثرات کرونا در آینده سر باز خواهد کرد. ۵۱ هزار کودک، یک یا هر دو والد خود را بر اثر کرونا از دست دادند. آیا نهادهای مدنی دغدغه سلامت روان این کودکان را دارند؟ لذا، تا زمانی که کرونا را به‌عنوان پدیده اجتماعی به رسمیت نشناسیم و مدل مشارکت اجتماعی را ساماندهی نکنیم، همچنان مشکل خواهیم داشت.

اشتباه بودن گزاره «کرونا را شکست می‌دهیم»

باطنی بیان کرد: به لحاظ جامعه‌شناسی معرفتی، از همان ابتدا گزاره‌ای غلط برای بحران کرونا مطرح کردیم و این گزاره تقریباً به برند ما در خصوص این بحران تبدیل شد، مبنی بر اینکه «کرونا را شکست می‌دهیم»، ولی در واقع باعث سرخوردگی جامعه و مدیریت بحران کرونا شد، در حالی که باید به‌صورت اگزیستانسیالیستی یا وجودگرایانه با کرونا مواجه می‌شدیم و به مردم می‌گفتیم لازم نیست کرونا را شکست دهند، بلکه به آنها یاد می‌دادیم چگونه کرونا را زیست کنند، ولی از ابتدا با گزاره‌ای غلط، از این موضوع غافل شدیم.

وی اظهار کرد: اگر آینده‌پژوهی کرونا را مورد توجه قرار دهیم، تصور من بر این است که نهادهای اجتماعی همچنان نهادهای نیم‌بندی خواهند بود که سطح کارکردشان نه به دوران قبل از کرونا می‌رسد و نه بالاتر از دوران اوج این بحران قرار می‌گیرد و این وضعیت خاکستری باعث سردرگمی بیشتر جامعه خواهد شد و شاخص‌های سلامت روان را کاهش خواهد داد. در فروردین سال جاری، خبری منتشر و سپس تکذیب شد، مبنی بر اینکه ۸۶ نفر در یک روز دست به خودکشی زدند، هر چند این خبر مورد تکذیب قرار گرفت، ولی آمارها حاکی از افزایش خودکشی در دوران کروناست.

این پژوهشگر اجتماعی گفت: از منظر جامعه‌شناسی، چهار نوع خودکشی وجود دارد؛ خودخواهانه، دیگرخواهانه، هنجارپریشانه و تقدیرگرایانه، که در دوران کرونا، تعداد خودکشی‌های نوع آخر افزایش یافت. بزرگتر از همه چالش‌ها در دوران کرونا، این بود که ۶۵ درصد خانواده‌ها دچار چالش سبک زیست شدند و وقتی این چالش به بحران تبدیل می‌شود، خودش را در قالب خودکشی‌های تقدیرگرایانه نشان می‌دهد. لذا، اگر این وضعیت خاکستری ادامه پیدا کند و نتوانیم آن را به وضعیت سفید تبدیل کنیم، چالش سبک زیست، خستگی‌ها و خودکشی‌ها به‌خصوص از نوع تقدیرگرایانه فراوان‌تر خواهد شد و ساختارها تغییر می‌کند.

وی افزود: دو سال است که یک‌سری از مشاغل در کشور، به‌خصوص مشاغل حوزه گردشگری، در حالت انتظار قرار دارند. همچنین تا پیش از کرونا، بخشی از سبد هزینه خانوار، هزینه‌های فرهنگی بود که اکنون همه آنها، در حالت انتظار مانده‌اند و اگر همچنان این حالت ادامه داشته باشد، شاهد یک‌سری تغییرات اجتماعی دیگر خواهیم بود؛ مثلاً به واسطه در انتظار ماندن نهاد تفریح و فرهنگ، شاهد روی آوردن خواننده‌های بسیار مطرح به تبلیغ قمار یا مهاجرت یک‌سری از اینفلوئنسرها و سلبریتی‌ها به کشورهای همسایه و پررنگ شدن لمپنیسم هستیم.

انتهای پیام
captcha