به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم، شب گذشته با محوریت آیات ابتدایی سوره عادیات برگزار شد که گزیده مباحث آن را میخوانید؛
«وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا»
این سوره، به اعتقاد گروهی مکی است و قبل از هجرت بر پیامبر(ص) نازل شده و به اعتقاد گروهی سورهای مدنی است. گروه اول به لحاظ ساختار لفظی سوره و اینکه با حروف سوگند آغاز میشود و آیات کوتاه و کوبنده دارد که ویژگیهای سور مکی است معتقدند این سوره مکی است. گروه دوم با توجه به محتوای سوره نظر دادند؛ یعنی در این سوره صحبت از مقوله مهم جهاد و حج به میان میآید و اینها دو نکتهای است که قبل از هجرت پیامبر(ص) مطرح نبوده است. پس مباحث این سوره، مباحثی نیست که در مکه بر پیامبر(ص) نازل شده باشد. بنابراین این سوره به لحاظ محتوا، مباحثی دارد که هماهنگ با سوری است که پس از هجرت بر پیامبر(ص) نازل شده است.
به لحاظ فضیلت این سوره چندین روایت داریم که مفسرین نقل کردهاند. من دو روایت را میخوانم؛ از پیامبر(ص) نقل شده کسی که این سوره را بخواند خداوند به او ده حسنه میدهد به تعداد تمام کسانی که شب را در مزدلفه سر میکنند و در منا حاضر میشوند. باید ارتباطی بین معنای سوره و این فضیلت بجوییم. امام صادق(ع) هم فرمودند کسی که سوره عادیات را قرائت میکند، خداوند او را با امیرالمومنین(ع) مبعوث میکند. این نکته هم در ارتباط با محتوای سوره پیامی دارد که در ادامه اشاره میکنم.
آغاز سوره با حرف سوگند و قسم است. خداوند سبحان نیاز به سوگند یاد کردن ندارد. بنابراین اگر ذات حق سوگند یاد میکند بناست چیزی که به آن سوگند یاد میشود مورد التفات امت باشد و سوگندهای قرآن به اموری است که باید بیشتر مورد توجه مخاطبان قرآن باشد.
در آیه اول فرمود «وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا»، عادیات جمع عادیه است. در شیوه راه رفتن هنگامی که کسی آهسته حرکت کند اسمش «مشی» است، وقتی مقداری سرعت میگیرد اسمش «سعی» است، وقتی سرعت بیشتری یافت نامش «عدو» است، پس عدو حرکت با شتاب و دویدن است. کلمه «ضبح» حالتی است که میتوانیم آن را نفسزنان ترجمه کنیم. هنگامی که بعضی حیوانات تندی در حرکت دارند، همهمهای به لحاظ نفس زدنشان شنیده میشود که نامش ضبح است. معنای آیه این میشود: سوگند به مرکبهای دوندهای که نفسزنان هستند.
من فعلا در حد ترجمه بحث را پیش میبرم، «فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا». «موریات» هم به معنای آتشافروختن است. هنگامی که دو شی را به هم میکوبند جرقه تولید میشود نامش «قدح» است. «فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا». «مغیرات» از «اغاره» به معنای هجوم و حرکت تند است. «فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا». «اثار» به معنای برانگیختن و برخاستن چیزی از زمین است. «نقع» هم به معنای غبار است. معنای این آیات چنین است؛ این سواران چنان شتابان هستند که خاک و غبار را از زمین بلند میکنند. آنگاه با این حرکت و شتاب، در میان جماعتی حضور پیدا میکنند.
در فهم این آیات دو مسیر روایی داریم؛ یعنی دو فهم از سوره دست میدهد که هر کدام حائز اهمیت و تامل است. اصرار هم نداریم که یکی از این دو قطعا مفهوم آیه شریفه است. آنچه بیشتر مفسرین شیعه و اهل سنت مطرح کردند این است که از امام صادق(ع) درباره معنای آیه سوال شد، حضرت فرمودند که رسول خدا(ص) به عمر بن خطاب ماموریت دادند به نبردی برود ولی با شکست برگشت. لذا پیامبر(ص) به علی(ع) ماموریت داد تا به نبرد برود. پیامبر(ص) فرمودند که در روز پنهانی حرکت کنید و حرکت اصلی خودتان را شب قرار دهید و کاملا مراقب جاسوسها باشید که شما را رصد نکنند. علی(ع) هم عین فرمایش پیامبر(ص) عمل کرد و شبانه خود را پشت خطوط دشمن رساند و اول صبح حمله را آغاز کرد. همزمان با این پیروزی آیات اول سوره عادیات نازل شد، این شأن نزولی است که در متون معتبر آمده است.
نکتهای که باید اینجا عرض کنم این است در دین اسلام جنگ و کارزار تهاجمی نداریم یعنی سرزمین گرفتن و کشورگشایی معنی ندارد و فلسفه جهاد و نبرد، تدافعی است. به دلیل این فلسفه که برای جهاد بیان میشود، بناست حداقل خسارت وارد شود. یکی از راهکارها برای اینکه حداقل خسارت وارد شود این است که شبانه به دشمن حمله نشود. به همین جهت پیامبر(ص) هیچگاه شبانه حمله نمیکرد و حمله خود را همزمان با سپیدهدم قرار میدادند که دشمن توان دفاع از خودش را داشته باشد.
نکته دیگر اینکه وقتی خداوند به این اسبها قسم میخورد، در واقع مقصود خود اسبها نیستند بلکه مراد سواران آن هستند که بر این اسبها نشستند و میتازند و هجوم میبرند یعنی خداوند به جان مجاهدان سوگند میخورد. این اسبها که چنین سوارانی بر آنها نشستهاند آنقدر شرافت پیدا میکنند که خدا به آتش افروخته سم آنها سوگند میخورد. این جایگاه بلند جهاد در دین اسلام را میرساند.
در کنار این، یک مسیر دوم تفسیری داریم که با تفسیر اول منافات ندارد. ممکن است یک آیه قرآن ده مصداق داشته باشد که هیچ منافاتی با هم نداشته باشند. نقل دوم این است؛ ابنعباس میگوید من کنار کعبه نشسته بودم که یک نفر از من سوال کرد مراد از «عادیات» چیست. من گفتم منظور اسبانی هستند که در راه خدا حمله میکنند و هجوم میبرند. ابنعباس میگوید کسی که از من این سوال را پرسید از من جدا شد و سراغ امیرالمومنین(ع) رفت که در کنار زمزم نشسته بود و عین این سوال را از ایشان پرسید.
حضرت فرمود این سوال را قبل از من، از کسی پرسیدی. آن شخص گفت بله، از ابن عباس سوال کردم. حضرت فرمودند ابن عباس چه گفت. آن شخص توضیح داد. بعد علی(ع) فرمودند به ابن عباس بگو بیاید. وقتی ابنعباس آمد، حضرت به او گفت درباره چیزی صحبت میکنی که به آن علم نداری؟ به خدا قسم اولین جنگی که در اسلام پیش آمد جنگ بدر بود و در جنگ بدر دو اسب بیشتر نداشتیم، پس چطور خدا میگوید «العادیات» و لفظ جمع به کار میبرد؟ بعد حضرت فرمودند مراد از «عادیات» اشترانی هستند که حاجیان خانه خدا سوار بر آنها به عرفات میروند و از عرفات به مزدلفه و از مزدلفه به منا میروند. این مسیر دوم آیه شریفه است. بر اساس این روایت، ابنعباس معنای این آیه را به جهاد گره میزند ولی آن را ناظر به جنگ بدر میداند ولی امیرالمومنین(ع) میفرمایند که این آیه، ارتباطی به جنگ بدر ندارد.
انتهای پیام