به گزارش ایکنا، رضا داوری اردکانی، فیلسوف و استاد بازنشسته دانشگاه، در پیامی ویدئویی به مناسبت مراسم بزرگداشت محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و مترجم ایرانی که در خانه اندیشمندان علوم اسلامی برگزار شد، گفت: به روان نویسدهای که خردمندانه ایران را دوست میداشت، درود میفرستم؛ خردمندی که از ایران غافل نشد و همواره سفارش میکرد ایران را از یاد نبرید، طبیعی است که ایران هم او را از یاد نبرد؛ اسلامی ندوشن که بود و چه کرد؟ او یک عمر برای فرهنگ و ایران قلم زد و یکی از ایرانیترین دانمشندان فرهنگ و ادب بود که او را میشناختم؛ منظورم از ایرانی بودن این نیست که او تعصب قومی و ملی داشت، او به دیگران و به فرهنگ جدید و غیرایرانیان احترام میگذاشت و دامنه کار خود را به پژوهشهای ادبی ایران منحصر نکرد و آثار مهمی از شعرا و نویسندگان دیگر کشورها به خصوص غربی مانند شکسپیر را ترجمه کرد.
وی افزود: ترجمه گلهای بدی و ملال پاریس از ترجمههای درخشان اوست، از نمایشنامه ابر زمانه و ابر زلف هم چیزی بگویم که درباره افتضاح بزرگ جاسوسی بود و با طنز وجهی از نسبت اخلاق و سیاست را نشان داد؛ او مرد سیاست نبود و هرگز در هیچ گروه سیاسی وارد نشد. در جوانی برخی نزدیکترین دوستانش عضو مؤثر حزب توده بودند ولی وی در این حزب و در هیچ فرقه سیاسی دیگری وارد نشد و استقلال رای خود را حفظ کرد و به شوروی خوشبین نبود و به درستی نظر او را در حادثه کودتای 28 مرداد میتوان دید، شوروی ابتدا اطلاعات نادرستی در مورد کودتا داد سپس شاخهای از حزب توده را قربانی کرد و طلب بابت استفاده از راه آهن ایران را که به دولت مصدق نداده بود به دولت کودتا داد. او به کودتاگران هم گفت که فرجام کارشان شکست است.
اردکانی بیان کرد: اسلامی ندوشن سیاسی نبود، اما درک واقعبینانه و روشنی از سیاست داشت و بر اهمیت سیاست و اثر آن در زندگی مردم تاکید داشت و همین او را در میان روشنفکران ممتاز کرده بود و چنین فردی چگونه میتوانست از سیاست دور و به آن بی توجه باشد. کسی که شغل سیاسی ندارد و به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و بخواهد نظر به سیاست کرده و نتیجه نظراتش را به مردم بگوید باید زبان و بیانی خاص داشته باشد که اسلامی واجد آن بود؛ دکتر اسلامی ادیب و شاعر و نویسندهای بود که آثارش در جان نویسندگان نفوذ کرد.
این استاد فلسفه اضافه کرد: او ادیب و شاعر و نویسندهای بود که با قلمش در جان خوانندگان و مردم ایران نفوذ کرد؛ او درد ایران را باز میگفت و به همین دلیل آثارش با رغبت و میل خوانده شد و میشود. او با اینکه در محیط شعر و شاعری رشد یافته بود، ابتدا درس حقوق خواند و دکتری گرفت و مهمتر اینکه داوطلب شغل دانشگاهی نشد؛ در برخی دانشگاهها درس میداد ولی تا زمانی که دکتر فضل الله رضا، رئیس دانشگاه تهران او را دعوت کرد شغل رسمی دانشگاهی نداشت و به راه و کارش اعتقاد داشت.
داوری اردکانی اظهار کرد: در ادب و فرهنگ ایران و جهان کارهای بزرگی کرد، دکتر اسلامی که در جوانی شعر میگفت از اواسط عمر شاعری را رها کرد و به نثر روی آورد تا از اضاع و احوال کشورش بگوید و خودش گفت که نمیخواهد شاعر متوسطی باشد و همین نشانه شجاعت اوست؛ نثر او به شیوه رمان نویسان بود و حتی زبان پژوهشهای او هم با زبان پژوهشندگان ادبی تفاوت دارد و به زبان پژوهش رسمی در ادبیات شبیه نیست. گمشده او خرد زمانشناس برای درک جدایی سیاست از فرهنگ و خروج کارها از حالت طبیعی بود. چنان که در جایی گفته است که زندگی با توازن پایدار میماند و افراط و تفریطها بر هم زننده این توازن هستند.
داوری اردکانی با بیان اینکه ادبیات او گاهی مانند یک رماننویس بود، تصریح کرد: او نه روزنامهنگار و نه رماننویس بود هر چند میتوانست این باشد و هم آن و زمانه را مانند رماننویس نشان میداد و کم هستند کسانی که بتوانند مانند دکتر اسلامی با ادب و تواضع و مناعت طبع زندگی کرده و در عمر خود همواره حرمت دیگران را نگه دارند و دیگران را مرنجانند و تعارف بیش از حد با کسی نکنند و از ریا و مداهنه هم دور بمانند. برای ختم سخن اینکه از بختهای خوش او داشتن همسری دانشمند و نجیب و متواضع یعنی خانم شیرین بیانی بود که در توصیف همسرش نوشته است: شریک زندگی من شخصی انسان دوست و به شدت ایراندوست و نویسندهای با آگاهی و اشراف نسبت به کشور و واقف به روح و روان مردم بود.
انتهای پیام