دیروز، هفتم تیر ماه چهل و یکمین سالگرد شهادت آیتالله بهشتی بود.شهید سیدمحمدحسینی بهشتی دوم آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان بود. او در هجده سالگی به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی موفق به اخذ مدرک کارشناسی الهیات شد.
شهید بهشتی در سال ۱۳۳۳، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس کرد و تا سال ۱۳۴۲ سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سالهای ۴۱ و ۴۲ از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران شد.
این شهید بزرگوار به پیشنهاد آیتالله حائری(ره) و آیتالله میلانی(ره) به هامبورگ آلمان عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهدهدار شد. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق (به منظور دیدار با امام خمینی رحمة الله) انجام داد.
سرانجام در سال ۱۳۴۹، به ایران بازگشت و به فعالیتهای علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذر ماه ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی(ره) شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در صحنههای سیاسی، اجتماعی به فعالیت میپرداخت.
شهید بهشتی حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی تأسیس کرد و در تدوین قانون اساسی به عنوان نائب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش میکرد. پس از استعفای دولت موقت در سال ۱۳۵۸، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی(ره) به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد.
آیتالله بهشتی در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان ۷۲ نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست.
ناجی أمهَز، نویسنده و تحلیلگر سیاسی لبنان و کارشناس مسائل غرب آسیا با ارسال یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری ایکنا به اندیشه اقتصادی شهید بهشتی و رهاآورد اجرای آنچه از این اندیشه توسط نظام جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمده پرداخته است.
ترجمه فارسی متن این یادداشت در ادامه آمده است:
با مطالعه کتاب «نظام اقتصادی در اسلام» اثر شهید بهشتی دریافتم که وی اقتصاد را حتی برای عموم مردم از منظر اسلامی ساده تبیین کرده است و اینکه اسلام چگونه موجب ایجاد عدالت اجتماعی و احساس امنیت جامعه مسلمان میشود. شهید بهشتی میگوید، اسلام یک دولت را موظف میکند که مراقب مردم باشد و نقش ناظر و نگهبان بر مخارج خود داشته باشد تا ثروت و عواید آن کشور و ملت را در جهت تقویت توسعه اقتصادی و صنعتی برای پیشرفت یک ملت قادر به ادامه حیات به کار گیرد.
مطالعه کتاب اقتصاد شهید بهشتی که نیم قرن پیش نوشته شده است، سفری شگفتانگیز در دنیای اقتصاد برای من بود. این کتاب آنچه را که امروز در آن هستیم و آنچه را که در دنیای سرمایهداری تا این حد پیش رفته است، شبیهسازی میکند؛ اتفاقاتی که ما را به وضعیت فروپاشی بزرگی رسانده است که در آن بسر میبریم و این آرزو همچنان باقی است که ای کاش زمانی که جنگها در جهان ما بود، این سخنان را شنیده بودیم و به کار میبردیم و نمیدیدیم که فقر مانند پدیده لکه نفت بر روی آب گسترش یافته است.
شهید آیتالله سیدمحمد بهشتی که تحولات جهانی را بهخوبی میخواند، از اقتصاد به سمت سیاست حرکت و قوانینی را وضع کرد که ارکان آن شریعت اسلامی است تا برای همه ملت راه حل ارائه دهد.
وقتی در اندیشه سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی غوطهور میشوید و مواضع سیاسی او را در مخالفت با حکومت شاه، بهویژه در دوران رونق تولید نفت دنبال میکنید در برابر بصیرت این عالم دینی بهتزده میشوید. او به مردم ایران میگوید اگر سیاست شاه و امثال او علیه ملت اسلامی ادامه یابد، خاورمیانه به کجا خواهد رفت.
شهید بهشتی به تشریح اقتصاد پرداخت و در مورد سیاست نکات ضروری امروزی را بیان کرد که در همه جا به رسمیت شناخته شده است، او میگوید که رفاه، صلح و توسعه بر اساس آنچه ملت از ثروت خود مصرف میکند نیست، بلکه بر اساس آن چیزی است که ملت با استفاده از ثروت خود توسعه میدهد. محصول ملی آن چیزی نیست که فرد به دست میآورد، بلکه آن چیزی است که فرد در آن عزتمندانه و سخاوتمندانه زندگی میکند.
اگر درآمد سالانه من هزار تومان باشد در حالی که از مراقبت پزشکی برخوردار باشم و تحصیل کنم و از زندگی روزمره راضی باشم، از فردی که هزاران دلار در کشور دیگری تولید میکند، ثروتمندتر هستم، کشوری که فرد در آن مراقبت پزشکی پیدا نمیکند و هزینه تحصیل بسیار بالاست، علاوه بر تورم مالی که تمام رقمهای خیالی را که پسانداز میکنید، میبلعد.
شهيد سيدمحمد بهشتی توفيق يافت ديدگاه خود را به عنوان مبنای انگيزهای در بنای ملت بزرگ ايران اعمال كند، ملتی كه شكوهش امروز به آسمان رسيده، صلابتش فزونی يافته، نورش گسترش يافته و به یک عنصر اصلی و ثابث در معادلات کشورهای بزرگی تبدیل شده که نمیتوانند در تصمیمگیریهای جهانی از آن عبور کنند.
هر کس زندگینامه شهید بهشتی را که دارای بالاترین مدارج علمی است و به چندین زبان بینالمللی تسلط داشت، بخواند، متوجه میشود که او قدمهایی شکستناپذیر برداشته است. نویسنده در رویکرد تفکری خود سیاست را با اقتصاد بر اساس احکام و قوانین اسلامی در هم آمیخته بود و معادلهای شبیه معادله شیمی ایجاد کرد که میگوید انقلاب اسلامی ایران آمده است که تا روز حقیقت و عدالت بشری تداوم داشته باشد.
پیوستن فیلسوف و اندیشمند بزرگی نظیر شهید آیتالله سیدمحمد بهشتی به انقلاب اسلامی گواه عظمت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) است. انقلاب مبارکی که توانست همه بزرگان، قدرتمندان و آزادگان ملت ایران را در مسیر واحدی به سوی عزت و سرافرازی گرد هم آورد تا بزرگترین ملتی ساخته شود که منطقه طی هزاران سال پیش تاکنون میشناسد.
ملتی که در محاصره، گرسنه نمیماند یا تحریم نتوانسته جلوی تولیدش را بگیرد یا دشمنیها نتوانسته جلوی پیشرفتش را بگیرد، دلیلش این است که یکی از ارکان آن تفکر شهید بهشتی در سیاست و اقتصاد است. شهید بهشتی تنها یک متفکر و فیلسوف نبود که از پشت میزها و منبرها اندیشههای خود را مطرح کند؛ بلکه با یک جنبش علنی مبارزاتی انقلابی اسلامی برای ملی شدن صنعت نفت و آگاه ساختن ملت از مظالم رژیم صهیونیستی علیه این رژیم به میدان رفت.
به راستی که شهید بهشتی یکی از برجستهترین چهرههای مخالف استبداد شاه و از اولین کسانی بود که به انقلاب امام خمینی(ره) پیوست.
شهید بهشتی توفیق کمنظیری در مدیریت و پیشبرد بسیاری از نهادهای اسلامی داشت، علاوه بر آن در ساماندهی جریانهای اسلامی در دانشگاهها و بین جوانان و فرهیختگان اسلامی نقش پررنگی ایفا کرد؛ جایی که او توانست همه را یکپارچه، گامها را هماهنگ و صفوف را متحد کند و نخبگان و همه را به یک بلوک یکپارچه تبدیل کند که در راه تحقق منافع ملت ایران، علیه استعمار و بیعدالتی تلاش میکردند.
تأثیر و نفوذ فکری شهید بهشتی نه تنها در داخل جمهوری اسلامی ایران بلکه جهانی بود. این شهید قبل از بازگشت به تهران در سال 1970 میلادی در بیش از یک کشور حضور داشت و در آنجا راهکارهای بسیاری ارائه کرد و درباره تغییرات جهانی و پیامدهای سرمایهداری وحشی بر ثبات جهان هشدار داد.
پس از بازگشت به تهران در سال 1970 و با وجود محدودیتهای رژیم شاه و ممانعت از رفتن وی به قم و توقف فعالیتهایش، صدا، نورانیت و پویایی شهید آیتالله بهشتی چراغ را جوانان و نخبگانی بود که گردش جمع میشدند تا در محضر او از اندیشه و علمش منور شوند.
شهید بهشتی حرکتی ماندگار مانند کار طبیعت در هستی بود. او متفکری انقلابی بود که تا پیروزی انقلاب تسلیم نشد، در تظاهرات بود، نشریه مینوشت، شعار تعریف میکرد، مردم و تظاهراتهایشان را سازماندهی میکرد و حلقه پیوند امام و ملت، و ملت و حوزه و دانشجویان بود و از اولین کسانی بود که شورای انقلاب را در جمهوری اسلامی ایران در سال 1357 با پیروزی انقلاب تشکیل داد.
به راستی که شهید آیتالله بهشتی مردی با همه مناصب بود که مردم ایران او را دوست داشتند، او همیشه همان جایی بود که انقلاب اسلامی میخواست آنجا باشد؛ در خدمت مردم و انقلاب. نه دنبال پستی بود و نه موقعیتی او را از تلاش خستگیناپذیر بازداشت. هر نفسی که میکشید و قدمی که برمیداشت برای خدمت به مردم و انقلاب اسلامی ایران بود.
شهید بهشتی شامگاه 28 ژوئن 1981 برابر با ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی که توسط گروههای تروریستی انجام شد در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید. در این بمبگذاری ۷۳ تن دربردارنده ۲۷ نماینده مجلس، ۴ وزیر و ۱۲ معاون وزیر جان باختند.
امروز به یاد شهید آیتالله سیدمحمد بهشتی این عملیات تروریستی ناجوانمردانه را که یکی از مهمترین ارکان امت اسلامی را هدف قرار داد، محکوم میکنیم. این عملیات ترور در خدمت به استکباری بود که انقلاب اسلامی ایران آن را به شکست کشاند، آن هم به برکت رهبرانی بزرگی و تاریخی از جمله شهید بهشتی، روحانی و فیلسوفی که برای تداوم یک ملت بابصیرت عمل کرد.
راه انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد و نور و بزرگی آن در تمام دنیا فراگیر است. ایران بزرگ و ملت بزرگ ایران رهبرانی بزرگ نظیر شهید آیتالله سیدمحمد بهشتی تربیت میکنند.
انتهای پیام