نقش اساسی علم و فناوری در پیشرفت و توسعه جوامع از موضوعاتی است که کسی در آن تردید ندارد و عناصری همچون قدرت ملی و رفاه اجتماعی یک کشور تابع این دو مؤلفه بنیادی است. درخشانترین فصل فرهنگ ایرانی اسلامی مقارن با دوره شکوفایی علم و دانش در جامعه و شکلگیری تمدن اسلامی بود؛ تمدنی که مسلمانها قرنها در حسرت احیای آن کوشیدند، ولی راه به جایی نبردند.
با گذشت زمان مشخص شد که تولید علم در علوم انسانی وضعیت رضایتبخشی ندارد. به همین دلیل امروز مسئله «تولید علم» به یکی از دغدغههای اساسی مسئولان، اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی بدل شده است. به اعتقاد این گروه، تولید علم در ایران، خصوصاً در علوم انسانی، وضعیت مطلوبی ندارد و ایرانیان مشارکت چندانی در تولید دانش جهانی ندارند. بیگمان ادامه این مسئله در آینده پیامدهای منفی خواهد داشت و ما را در دستیابی به اهداف و آرمانهای ملی ناکام میگذارد.
به همین بهانه تصمیم گرفتیم که در گفتوگو با اندیشمندان و دغدغهمندان این حوزه در قالب پرونده «تولید علم» به بررسی وضعیت تولید علم در ایران و عوامل و نتایج آن بپردازیم.
در دهمین گفتوگو با علیاکبر صالحی همصحبت شدیم. صالحی دارای مدرک دکتری مهندسی هستهای از مؤسسه فناوری ماساچوست آمریکاست. او استاد مهندسی انرژی دانشگاه صنعتی شریف است و دو دوره رئیس این دانشگاه بود. تصدی ریاست سازمان انرژی اتمی ایران و وزارت امور خارجه ایران از دیگر سوابق اوست. وی هماکنون به عنوان معاون پژوهشی و قائممقام رئیس فرهنگستان علوم ایران مشغول فعالیت است.
گفتوگوی خبرنگار ایکنا با علیاکبر صالحی را میخوانید؛
مهمترین دلایل وضعیت کنونی دانشگاههای معتبر بینالمللی را میتوان در چند مورد خلاصه کرد: نخست تداوم و پیوستگی سیاستگذاری علمی مشخص و واحد، دوم اولویت دادن به پژوهشهای دانشگاهی و سوم انباشت علم و ایجاد یک سنت علمی. اگر نگاهی به گذشته و اکنون دانشگاههای معتبر بینالمللی بیندازیم، میتوانیم این سه معیار را در رشد، کارآمدی و حُسن شهرت آنها ببینیم. مورد اول یعنی تداوم و پیوستگی سیاستگذاری علمی که نه تنها با رفتن و آمدن مسئولان دانشگاهی، بلکه با تغییر رؤسای جمهور نیز مورد تردید و تغییر قرار نمیگیرد. در مورد دوم یعنی اولویت دادن به پژوهشهای دانشگاهی نسبت به دغدغههای غیرمرتبط، شاهد رویکرد حرفهای به نهاد دانشگاه به عنوان یک رویکرد هستیم که در آن عامل بیرونی، اعم از نگرشهای ایدئولوژیک، تمایلات سیاسی، ضرورتهای اقتصادی و...، روی کارکرد اصلی دانشگاه کمتر اثرگذار است. مورد سوم، انباشت علم و ایجاد یک سنت علمی نیز حاصل کاربست موارد قبلی به عنوان استراتژی و رویکرد است که موجب ثمربخشی نهاد دانشگاه میشود.
در مورد این پرسش که چرا بازدهی و بهرهوری دانشگاههای کشور ما به اندازه دانشگاههای معتبر بینالمللی نیست باید گفت که در چهار دهه گذشته رشد کمی و کیفی غیرقابل کتمانی در عرصههای دانشگاهی رخ داده است. در برخی زمینهها پیشرفتهای علمی قابل توجهی در دانشگاهها حاصل شده است، اما در حالت کلی، نهاد دانشگاه دچار نابسامانیهایی است که بازدهی و بهرهوری آن را کاهش داده است. به نظر میرسد تمرکز بر روی سه عامل مذکور میتواند ما را به مقصود رهنمون سازد.
تعامل دانشگاههای ما با محیطهای علمی بیرون از کشور نیازمند اتخاذ یک دیپلماسی فعال علمی است که متاسفانه در این زمینه چندان موفق عمل نکردهایم. در جهانی که همه به دانش و فناوری یکدیگر نیازمندیم، حضور نداشتن در فضای بینالمللی خسارتی سنگین و جبرانناپذیر است؛ خسارتی که بدخواهان کشورمان، با اعمال تحریمهای سیاسی و اقتصادی، درصدد گسترش آن هستند. به نظر میرسد همانطور که اراده حاکمیت بر حل مسئله هستهای در ابعاد سیاسی و اقتصادی از طریق مذاکره با دنیا متمرکز است، بیرون آمدن از انزوای علمی و عرضه دستاوردهای مهم جامعه علمی ما و بهره بردن از آخرین دستاوردهای جوامع دیگر نیز در گرو تعامل با دنیا قرار دارد. این مهم جز با پیگیری مدبرانه و جدی دیپلماسی علمی امکانپذیر نخواهد شد.
وقتی متوجه این نکته باشیم که از طریق دیپلماسی علمی میتوان فرصتی را برای نشان دادن توانمندیهای علمی داخل به خارج از کشور به دست آورد، ضرورت آن را بیشتر درک خواهیم کرد. فراموش نکنیم که نگرش جامعه دانشگاهی ما نیز باید متکی بر توسعه رفت و آمدهای علمی با کانونهای علمی خارج از کشور شکل بگیرد و در این مسیر از هر گونه احساس خودکمبینی و خودسانسوری پرهیز شود. بدیهی است که ایجاد فضای امن برای اظهار نظر دانشمندان و پژوهشگران و نیز برقراری تعامل با همتایان خارجی موجب بهرهمندی هرچه بیشتر از دانش دیگران به منظور پیشبرد علم در کشورمان خواهد شد.
دلیل اول، شرایط سخت اقتصادی است که باعث کاهش چشمگیر تخصیص اعتبارات در حوزه ارتباطات بینالمللی شده است. دوم، وجود دغدغههای ذهنی در بیان و اظهار آرا و نشر آثار به دلیل برخی از سختگیریهای امنیتی در سالهای گذشته است. بدین ترتیب شکستن این فضا و ایجاد محیط شاداب علمی، که مدنظر مقام معظم رهبری نیز است و حتی ایشان در طرح نظریه کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاههای کشور به همین مهم عنایت داشتهاند، باید در دستور کار متولیان امر باشد. آزادی بیان عامل مهمی در ایجاد اعتماد به نفس نزد دانشگاهیان ایرانی است و حضور آنان در عرصههای علمی و بینالمللی را تقویت میکند.
همانطور که ذکر شد، پیشرفتهای بسیار قابل توجهی در زمینههای گوناگون در چهار دهه اخیر به دست آمده است. آمارها نشان میدهد که کشور ما در دانشهای تجربی نظیر پزشکی و برخی از علوم مهندسی پیشرفتهایی فراتر از متوسط منطقهای داشته است. این ترقی چشمگیر فارغ از همه پیشرفتهایی است که در دانش و فناوری هستهای، صنایع هوافضا و همچنین سلولهای بنیادین پس از انقلاب اسلامی به وجود آمده است. خوشبختانه دفاع تمامقد مقام معظم رهبری در باب استفاده از علم و لزوم حمایت از تولید علم در کشور نیز باعث شده است تا ایران امروز در مرزهای علم حرکت کند، اما برای نشان دادن این پیشرفتها باید از ابزار دیپلماسی علمی سود برد و با به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات علمی خود با دیگران، زمینه برجستهتر شدن و در دیدرس قرار گرفتن آن را فراهم آورد. وقتی این تعامل بینالمللی در عرصههای علمی شکل بگیرد، خواهید دید که کشورمان از نظر علمی به سادگی توان رقابت با کشورهای مطرح را دارد.
حضور محققان و دانشمندان ایرانی در محیطهای علمی کشور مایه افتخار و سربلندی کشور است. طبیعتاً هرچقدر ایرانیان بیشتری در دانشگاههای معتبر بینالمللی حضور داشته باشند، منزلت علمی بیشتری را برای ما در پی خواهد داشت، اما این منزلت زمانی تبدیل به منفعت میشود که راههای ارتباط علمی میان داخل و خارج فراهم شود. تأکید میکنم که دیپلماسی علمی یکی از مهمترین و فوریترین نیازهای جامعه دانشگاهی است که باید از سوی دستگاههای مسئول به رسمیت شناخته و پیگیری شود. کار ویژه اصلی این دیپلماسی تلاش برای گشوده شدن و سپس گشوده ماندن مسیر ارتباطات علمی دانشمندان داخل با دانشمندان ایرانی خارج از کشور است که سبب ایجاد کریدوری برای تردد ایدهها و دادههای علمی نیز میشود. این کریدور میتواند زمینه اتصال ما را به فضای جهانی علم فراهم سازد. در این فضا مهاجرت دانشگاهیان برای هیچ کشوری از جمله کشور ما چالش تلقی نمیشود، بلکه فرصتی است که میتواند برکات فراوانی را به دنبال داشته باشد.
گفتگو از مصطفی شاکری
انتهای پیام