امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، ضمن آسیبشناسی اغلب تحلیلهای صورت گرفته از واقعه غدیر، رویکرد جدیدی برای دستیابی به تحلیلی جامعتر از این رخداد ارائه داد و اظهار کرد: در طول اعصار مختلف، دانشمندان شیعی غالباً با رویکردهای روایی به تحلیل واقعه غدیر پرداختهاند و رویکردهای قرآنی به میزان محدود و آن هم صرفاً حول محور آیات اکمال، ولایت، ابلاغ و تطهیر استفاده شده است، حال آنکه نگاه جامعنگری که مدنظر ماست، حاصل پیوند رویکردهای تاریخی، تفسیری، روایی و کلامی و شکلگیری مربع قدرتمندی به منظور ارائه تحلیل عمیقتر از واقعه غدیر است.
وی افزود: این پیوند در بستر سوره مائده که طبق دانش تاریخگذاری قرآن، قطعاً آخرین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) است، نتایج متعددی به ارمغان میآورد، بهگونهای که تکتک آیات این سوره ذیل مربع پیش گفته، به سخن درآمده و از ولایت و سرپرستی فکری مسلمانان صحبت میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: سوره مائده دقیقاً در مسیر حرکت پیامبر به مکه برای ادای مناسک آخرین حج که حجةالبلاغ یا حجةالوداع نامیده میشود، نازل شد و مشتمل بر آیات مهمی همچون ابلاغ، اکمال و ولایت است. در این سوره، خداوند با ذکر نمونههایی از وقایع پیش آمده برای جوامع اهل کتاب که عموماً مربوط به انحراف آنها در مسئله ولایت فکری بوده است، مسلمانان را به عبرت گرفتن از آن رخدادها و سپس دریافت قرائت و تبیین درست اسلام منحصراً از طریق اهل بیت(ع) و بهویژه علی(ع) فرامیخواند.
وی با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین(ع)، گفت: به تعبیر ایشان، قرآن، متن ساکتی است که هر کس میتواند تعبیر خاص خود را از آیات آن داشته باشد. به همین دلیل، باید به دنبال قرائت صحیح و مورد تأیید خداوند بود، قرائت راستینی که برگزیدگان او ارائه دهند، مردانی که نماد اسلام فارغ از مصلحتاندیشیها و قدرتطلبیها بودند و هیچگاه حتی در بحرانیترین شرایط، دین را برای بهدست آوردن قدرت و مقام و ثروت بهکار نگرفتند، بلکه همه چیز خود را فدای اعتلای ایمان و عقیده کردند. بنابراین، در جایجای سوره مائده، به جایگاه رفیع شاقول فکری و عملی در تبیین درست دین اشاره شده است.
احمدنژاد به تبیین تعدادی از آیات سوره مائده ذیل مربع چهارگانه تفسیر، روایت، تاریخ و کلام پرداخت و بیان کرد: در آیات انتهایی سوره که مقارن با پایان نزول ۲۳ ساله قرآن است، از نزول مائدهای آسمانی برای حضرت مسیح(ع) و حواریون آن حضرت در روزی خاص و عید بودن آن روز صحبت میشود. در ادامه، خداوند شرط نزول این مائده را کفر نورزیدن و ناسپاسی نکردن اهل کتاب بعد از دریافت آن بیان میکند و تهدید بسیار سختی را متذکر میشود، مبنی بر اینکه اگر این ناسپاسی اتفاق بیفتد، چنان عذابی بر شما نازل میکنم که هیچ یک از جهانیان را آنگونه عذاب نکرده باشم. اگر ذیل مربع پیش گفته به این آیات نگاه کنیم، درمییابیم که این مائده آسمانی در مقام تشبیه، همان ولایت است که در روز عید بر مسلمانان وارد شده و ناسپاسی نسبت به آن، عواقب سهمگینی در پی خواهد داشت.
وی ادامه داد: در آیات منتهی به آیه ۲۵ سوره مائده، از داستان حضرت موسی(ع) و قوم ایشان صحبت میشود. این داستان در آیات و سورههای متعددی نقل شده، ولی تفاوت نقل آن در سوره مائده با دیگر آیات و سورهها، چگونگی اتمام این قصه در آنهاست. در تمام مواضعی که این داستان در قرآن روایت شده، سرانجام حضرت موسی(ع) و قوم ایشان با پیروزی و موفقیت همراه بوده و داستان با عاقبتی خوب و نیکو به پایان رسیده است، ولی آیات مورد نظر تنها آیاتی هستند که پایانی تراژیک دارند و داستان با تنهایی موسی(ع) تمام میشود. یعنی بعد از ۲۰ سال که صحبت از شکوه و پیروزی حضرت موسی(ع) و قوم ایشان بر فرعون، قدرت گرفتن بنیاسرائیل، شکست فتنه سامری و... بوده است، ناگهان موسی(ع) تسلیم میشود و اظهار درماندگی میکند. در این حالت، ندا سر میدهد که پروردگارا، من جز اختیار خود و برادرم را ندارم، پس میان ما و این قوم نافرمان جدایی بینداز.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تأکید کرد: اگر از منظر روایی مربع چهارگانه به این آیات بنگریم، درمییابیم که در همین ایام، پیامبر(ص) حدیث مشهور منزلت را بیان کرد: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لا نَبیَّ بَعدی؛ منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون به موسی است، جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.» این همزمانی حتماً معنا و علتی دارد و آن، هشدار جدی به مسلمانان است که حتی بعد از فتوحات فراوان و تثبیت قدرت، ممکن است نافرمانی از رسول و پیروی نکردن از او به نابودی دستاوردها و نفرین ابدی خداوند منجر شود.
وی که قائل به نگاه فرافرقهای به واقعه غدیر است، اظهار کرد: پذیرش سطحی واقعه غدیر از سوی شیعیان به هیچ وجه هدایت و سعادتمندی آنها را تضمین نمیکند. میثاق غدیر، عهدی منحصر به جانشینی سیاسی پیامبر(ص) نیست، بلکه تعهد به قرائت و تبیین علی(ع) و اولاد ایشان از دین است. در واقع، شیعیان نیز مانند پیروان ادیان مختلف ممکن است دچار انحراف از اصل دین شوند و به جای فهم دین با قرائت و تبیین علی(ع)، به ابراز محبت و دوستی نسبت به ایشان اکتفا کنند و حتی در مراحلی، با ورود به پرتگاه غلو و افراط در این موضوع، از این میثاق محکم الهی فاصله بگیرند.
احمدنژاد افزود: اتفاقاً در جامعه اهل کتاب نیز افرادی که مسیح(ع) را فرزند خدا میدانستند، کسانی بودند که حداکثر مهر و محبت را نثار او میکردند و قلبشان سرشار از عشق مسیح(ع) بود، ولی مهر به پیامبرشان ضامن هدایت آنها نبود، همانطور که مهر به علی(ع) و اولاد او نیز منحصراً ضامن هدایت و سعادتمندی نیست. تقرب به شخص ابراهیم(ع)، عیسی(ع)، محمد(ص)، علی(ع) و اولاد ایشان، تقرب به راه آنهاست، چنانکه خداوند در آیه ۶۸ سوره آل عمران میفرماید: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؛ در حقيقت، نزدیکترین مردم به ابراهيم همان كسانى هستند كه او را پيروى كردهاند و نيز اين پيامبر و كسانى كه به آيين او ايمان آوردهاند و خدا سرور مؤمنان است.» در واقع، خداوند پیروی از ابراهیم(ع) را نشانه تقرب به او میداند و هر جا که این عهد شکسته شود، سرگردانی، خذلان، کینهورزی، شقاق و اختلاف، پیامدهای ناگواری است که پیش روی پیروان قرار خواهد گرفت و به واسطه آفاتی همچون واژگون خواندن کتاب خدا، خودبرتربینی، تلقی تافته جدا بافته بودن و... به چاه تباهی سقوط خواهند کرد.
وی یکی از کلیدواژههای اصلی سوره مائده را واژه «ولی» خواند و گفت: منظور از ولایت در این سوره، منحصراً ولایت فکری و اندیشهای است، چراکه خداوند در آیه ۵۱ سوره، دستور صریح به نپذیرفتن ولایت اهل کتاب داده است، ولی در ادامه، مجوزهای رفتوآمد، ازدواج، دادوستد، پذیرش دعوتها و خوردن از طعام آنها را صادر کرده است. بنابراین، نتیجه میگیریم که ولایت محدود و مقصور در موارد بالا نیست و چیزی فراتر از آنهاست. حتی قرآن کریم اجازه عقد قراردادهای نظامی با اهل کتاب را داده و موافقت خود را با هر گونه تعامل، گفتوگو، مذاکره و پیمان اعلام کرده است. بنابراین، ولایت مدنظر قرآن شامل این موارد هم نمیشود. ولایت از منظر قرآن یعنی پذیرش اندیشه و افکار و توصیه به نپذیرفتن ولایت اهل کتاب به معنای رد نگاه آنها به دین و عدم پذیرش قرائت آنها از دین است. مثلاً، اهل کتاب در قرائت دینی خود، کتاب آسمانیشان را از عامه مردم پنهان کردند و در دسترس آنها قرار ندادند. یهودیان خواندن کتاب خود را منحصراً توسط عالمان مجاز شمردند و مسیحیان فهم کتاب خود را مختص عالمان دینی دانستند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر روزی در جامعه مسلمانان به هر نحوی میان مردم و قرآن جدایی بیفتد و به بهانههای واهی همچون عدم فهم قرآن توسط مردم عادی یا اولویت دادن روایات و احادیث بر قرآن و...، ارتباط میان مردم و قرآن محدود شود، گامی در راستای پذیرش ولایت اهل کتاب رخ داده است. قرآن در ابتدا، بر اعراب بادیهنشینی نازل شد که دختران خود را زنده به گور میکردند، ولی همین افراد توانستند با فهم و درک آیات، حتی بعضاً به مایه مباهات انسانیت تبدیل شوند.
گفتوگو از الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام