مکتب امام زمان(عج) از جلسات قرآن قدیمی همدان است که مرحوم حاج رحیم مسکین با تکیه بر شیوههای درست تربیتی آن را راهاندازی کرد و هماکنون قرآنیان بسیاری از این جلسات در جایگاههای اجتماعی و اثرگذار قرار گرفتهاند؛ یکی از این قرآنیان کاظم بهشادفر است که در حال حاضر در منصب پزشکی فعالیت میکند. خبرنگار ایکنا از همدان گفتوگویی با این فعال قرآنی انجام داده است که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا - لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
کاظم بهشادفر هستم، متولد سال ۱۳۳۳ در همدان، اکنون ساکن تهران هستم، در رشته داروسازی در دانشگاه تبریز تحصیل کردم، سپس تخصص mph، بهداشت عمومی را در دانشگاه تهران دریافت کردم و در حال حاضر نیز بازنشسته هستم.
ایکنا - از دوران تحصیل خود بگویید.
دوران تحصیلم مصادف با دوران حکومت شاهنشاهی بود و با درگیریهای قبل از انقلاب همراه شد که از سال ۴۲ تا سال ۵۷ ادامه پیدا کرد. با پیروزی انقلاب هم هنوز کشور به حالت سکون و پایداری نرسیده بود که دوران جنگ و جبهه آغاز شد. من همزمان با پیروزی انقلاب فارغالتحصیل شدم، در این هنگام یا باید وارد بازار کار میشدم و یا به سربازی میرفتم، از آنجا که پس از پیروزی انقلاب و پیش از جنگ تحمیلی هنوز چیزی تعیین تکلیف نشده بود تصمیم به راهاندازی شرکت تجهیزات پزشکی در همدان گرفتم و از سراسر کشور دستگاههایی که مورد نیاز بیمارستانهای همدان بود تهیه کردم و در این شرکت به فروش میرساندم.
پس از یک سال تصمیم گرفتم به سربازی بروم، همین که دوران آموزشی را در تهران به اتمام رساندم، صدام پادگان تهران را مورد حمله هوایی قرار داد. به همین ترتیب جنگ آغاز شد. دوران تحصیلم با درگیریهای پیش از انقلاب همراه شد. دوران سربازی هم با جنگ ایران و عراق تقارن یافت.
پس از اینکه دوران آموزشی را تمام کردم برای ادامه سربازی به پایگاه نوژه همدان معرفی شدم، آن روز هیچگاه از خاطرم نمیرود ما وقتی برای اولین بار میخواستیم از در پایگاه وارد شویم با حمله هوایی از ما استقبال شد. دو سال دوران خدمت سربازیام را در پایگاه نوژه گذراندم، اما با توجه به نیازی که در آنجا احساس میشد تا سه سال آنجا ماندم. از فرصت و احساس نیازی که در پایگاه بود استفاده کردم و درمانگاه خانواده را برای خانواده کارکنان بیمارستان پایگاه افتتاح کردم و از پزشکانی که از دوستانم بودند برای مداوای بیماران کمک میگرفتم.
پایگاه نوژه همدان جزء خطوط مقدم بود و بیشتر عملیات سرنوشتساز از این پایگاه رقم میخورد. بنابراین، این مکان نیاز اساسی به یک درمانگاه داشت. بر همین اساس دو سال خدمت سربازی من به سه سال تبدیل شد.
ایکنا - پس از دوران سربازی به چه کاری مشغول شدید؟
افرادی که در گروه پزشکی تحصیل کرده بودند باید برای اجرای طرح ضمن خدمت خود به مناطق محروم میرفتند من نیز استان کردستان را برای اجرای این طرح انتخاب کردم. به شهرستان قروه سنندج منتقل شدم، در شرایطی بودم که شهر روزها در دست سپاه و شبها در دست دمکرات بود. به این ترتیب دوران طرح خدمت من هم با درگیری با دموکراتها در کردستان سپری شد.
پس از یک سال طرح، به همدان بازگشتم و داروخانه کمیته امداد امام(ره) واقع در خیابان باباطاهر را افتتاح کردم و سپس داروخانه پارسا در خیابان بوعلی را. پس از چند سالی که در این داروخانهها مشغول بودم، از شرکتهای داروسازی تهران برایم دعوتنامه فرستادند، این شرکتها پس از پیروزی انقلاب به داروساز نیاز داشتند. پس از پیروزی انقلاب با یک گروه 40 نفره به کارخانههای داروسازی در تهران رفتیم و یکی یکی آنها را از دست خارجیهایی که این کارخانهها را مصادره کرده بودند خارج کردیم.
بازخوانی داروهای این کارخانهها در خط تولید یک پروژه 10 ساله شد. آمریکاییها با رفتن خود همه اطلاعات کارخانه و نحوه تولید داروها را ریز ریز کرده بودند، بهطوری که اسناد به هیچ عنوان قابل دیدن نبود. مجبور شدیم فرمولهای تولید دارو را از سیستمهای کامپیوتری بازخوانی کنیم. این کار چندین سال طول کشید.
بر همین اساس فرمولهای تولید بیش از 13 کارخانه داروسازی با یک تیم 40 نفره داروساز از سراسر کشور یکی پس از دیگری ایرانیزه شدند. بهطوری که اکنون ۹۵ درصد داروهای مورد نیاز کشور ما توسط پرسنل ایرانی تولید میشود و فقط پنج درصد واردات دارو داریم که همه مشکلات ما در حوزه دارو فقط در این پنج درصد خلاصه میشود. امیدواریم بهزودی از استعمار دارویی نجات پیدا کنیم.
ایکنا - از شاگردی خود در مکتب امام زمان(عج) بگویید.
بازخوانی خاطرات من در مکتب امام زمان(عج) به سالهای ۵۶ برمیگردد، آن زمان محصل بودم و پس از مدرسه در مغازه پدرم که بزاز بود مشغول به کار میشدم، خانوادگی مذهبی بودیم. آن روزها بود که مطلع شدم شخصی به نام آقای مسکین جلسات مکتب امام زمان(عج) را تشکیل میدهد. با دوستان محل در این جلسات ثبتنام کردیم.
مرحوم مسکین شخصیتی بسیار جذاب بود، همه شاگردانش با عشق و علاقه خاصی در جلسات مکتب حاضر میشدند. به همین دلیل بود که شیفته شخصیت ایشان شدیم. آن زمان تازه وارد دبیرستان شده بودم. او از منظر روانشناسی جاذبه خاصی داشت وقتی شروع به صحبت میکرد همه شاگردانش سراپا گوش بودند، چراکه با اخلاص خاصی صحبت میکرد. از لحن صحبتهایش بهخوبی مشخص بود که با اعتقاد و علاقه این کار را انجام میدهد.
مرحوم مسکین با اخلاص و اعتقاد خاصی که داشت عشق حضرت صاحبالزمان(عج) را در دل بچهها میکاشت. هنوز هم ما به خاطر این عشق و علاقه مدیون او هستیم.
شبهای جمعه در دعای کمیل، صبحهای جمعه در دعای ندبه و عصر جمعه هم بدون غیبت در دعای سمات شرکت میکردیم، حاج آقا قبل از شروع دعاها اشعاری را در مدح امام زمان(عج) میخواند، این اشعار را با چنان سوز و اخلاصی میخواند که همه بچهها غرق در اشک میشدند. اثراتی که رفتار ایشان با بچهها داشت محبت امام زمان(عج) را در دل آنها ریشهدار کرده بود.
ایکنا - چرا در عالم بچگی به جای بازی و استراحت در روزهای جمعه به جلسات مکتب میرفتید؟
ما هر هفته جمعهها همراه با خانواده به باغ میرفتیم اما پس از آشنایی با مرحوم مسکین، چنان جاذبهای در ما ایجاد کرد که حتی این جلسات را به بازی و تفریح هم ترجیح میدادیم.
مرحوم مسکین روانشناسی عجیبی در جذب بچهها داشت؛ بهعنوان نمونه در جاده مریانج، باغ یکی از دوستانش را اجاره میکرد و شاگردانش را به استخر آن باغ میبرد. آن زمان که استخری برای شنا در همدان وجود نداشت. مرحوم مسکین با دیدی وسیع و باز به فکر تفریح بچهها بود.
ما در جلسات مکتب فقط تک بعدی به سمت دعا و مناجات نمیرفتیم. اردوهای بسیاری را مرحوم تدارک میدید که ضمن آن با رفتار و کردار خود بچهها را تربیت کرده و محبت امام زمان(عج) را در دل آنها نهادینه میکرد. جلسات مکتب برایمان متفاوت بود. مسابقه داشتیم، تفریح و حفظ قرآن و رقابت همچنین اهدای جایزه هم به جذابیت این جلسات افزوده بود.
شعر معروفی داشتند که عصر جمعه قبل از دعای سمات با سوز و گداز میخواندند که بسیار تأثیرگذار بود «ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زندهدلان کوی دلبراست» با این شعر غرق در اشک نشاطآوری میشدیم که فراموش نشدنی بود.
ایکنا - راهکاری برای کارساز بودن جلسات قرآن امروزی دارید؟
مسئولان جلسات قرآن باید به فکر تبدیل باشند، این تبدیل هم نیاز به گروههای متخصص دارد تا مشکلات را احصا و سپس بهصورت کارشناسی نسبت به حل آنها اقدام کنند. یکی از راههای مؤثر در همافزایی راندمان و کارآیی چنین تشکلهایی ارتباط و نزدیک کردن آنها با مراکز علمی و آموزشی دینی است مثل حوزههای علمیه. اگر هدف تربیت سرباز امام زمان(عج) است چه بهتر که پس از آمادگی در مکتب از امکانات حوزه جهت آموزشهای تکمیلی برخوردار شود.
متأسفانه در شرایط کنونی استفاده بیش از حد و البته در مواردی استفاده ناصحیح از فضای مجازی به یک تهدید تبدیل شده که نیاز است این مسئله به فرصت تبدیل شود.
ایکنا - همچنان با مکتب امام زمان(عج) ارتباط دارید؟
آقای مسکین و جوی که بر جلسات مکتب حاکم کرده بود به حدی لذتبخش و اثرگذار بود که حتی ما شبها هم خواب حضرت ولیعصر(عج) را میدیدیم. تا زمانی هم که مرحوم مسکین در قید حیات بود با او در ارتباط بودم. حاج رحیم مسکین به فکر تبدیل منزل مسکونی خود به محل تشکیل دائمی جلسات مکتب بود.
پس از مدتی من هم با مشورت حاج آقا تصمیم گرفتم منزل پدریام را وقف امام زمان(عج) کنم. با الهام از ایده فوق مدرسه علمیه در این مکان بنا شد و قرار شد یک طبقه از بنای احداثی بهمنظور تشکیل کلاسها و جلسات مشترک در اختیار مکتب امام زمان(عج) و به نام مکتب ثبت شود.
کلام آخر
ما در جلسات مکتب امام زمان(عج) بهگونهای تربیت شده و رشد پیدا کردیم و اعتقاداتی در ما شکل گرفت که همواره خودمان را از نوکران امام زمان(عج) میدانیم، در هر جایگاهی که هستیم خود را مطیع و سرباز امام میدانیم، امیدواریم حضرت قابل بدانند.
انتهای پیام