به گزارش ایکنا، نشست «اهمیت نسخههای خطی در پژوهشهای تاریخ شیعه بر اساس انجامهها، یادداشتهای پشت نسخهای و سایر برافزودهها» صبح امروز 18 اردیبهشت با سخنرانی رسول جزینی پژوهشگر نسخههای خطی در گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
عموما در رشتههایی مثل تاریخ اسلام و الهیات و رشتههای که مبتنی بر میراث گذشته است، عادت به استفاده از کتب چاپی داریم و کمتر سراغ نسخههای خطی میرویم. در سالهای اخیر یک تحول اساسی در دسترسی به کتب خطی ایجاد شده و دسترسی به تصاویر کتب خطی که امروزه در دسترس ما هست در زمانهای گذشته در حد رویا بود لذا باید این امکانی که فراهم شده را قدر شناخت و پژوهشهای این حوزه را توسعه داد.
شاید سوال شود که این نسخهها چه فایدهای دارد. تصحیح متون قدیم و نسخههایی که چاپ نشده یک جنبه اهمیت نسخ خطی است و جنبههای دیگری هست که میتوانیم از این نسخهها استفاده کنیم. اصولا نسخ خطی در مباحث تاریخی، تمدنی و تاریخ علم بسیار قابل استفاده است و این حوزه عرصه خیلی گستردهای است که شاید از بیرون معلوم نباشد ولی وقتی شخص وارد این حوزه میشود متوجه میشود مجبور است جهت خاصی را انتخاب کند و روی بخش خاصی کار کند.
من چند اصطلاح را توضیح میدهم بعد سراغ نمونهها میرویم چون خود مراجعه به نسخهها میتواند خیلی آموزنده باشد؛ اولین اصطلاح برگه عنوان است. منظور از برگه عنوان، یکی دو برگ نخستین نسخه است که اطلاعاتی درباره نام کتاب، نام نویسنده، وقفنامه، اجازات و ... روی آن نوشته میشود. دومین قسمت و شاید مهمترین قسمت نسخه انجامه است که به منزله شناسنامه نسخه است. انجامه شامل عباراتی است که توسط کاتب در پایان کتاب نوشته میشد و پایان کتابت را اعلام میکرد. در این بخش تاریخ و محل کتابت نسخه و اطلاعات دیگری میآید که میتواند برای ما مهم باشد.
اصطلاح بعدی برافزودهها است. یک زمان متن خود نسخه در اختیار ما است ولی یک زمان با اطلاعات خارج متن کار داریم مثل اطلاعاتی که توسط مالک یا کاتب در برگه عنوان یا حاشیه یا انتهای نسخه نوشته میشد. این یادداشتها متنوع است و بخشی از هویت سیر تاریخی نسخه را نشان میدهد. برافزودهها خیلی متنوع است ولی یکی از مهمترین بخش آنها نشانههای مالکیت نسخه است. این یادداشت در ظهر یا انجامه نوشته میشود و مالک طریقه دستیابی به نسخه را متذکر میشود. یادداشت تملک معمولا در برگه عنوان یا بعضا در آخر یا میان نسخه نوشته میشود. اینکه چه نسخهای در اختیار علمای قدیم بوده و آنها در آثارشان از آن نسخهها استفاده کردند میتواند برای ما مهم باشد. پس اگر یادداشت تملک از عالم مشهوری باشد میتواند برای ما مهم باشد.
خب پرسش بعدی این است؛ اطلاعاتی که روی نسخهها هست مثل یادداشت تملک، وقفنامهها و ... چه کاربردی برای ما در تاریخ تشیع دارد؟ ما در مقایسه با اهل سنت در حوزه تراجمنگاری خیلی ضعیف هستیم چون آنها پرکار و غنی هستند و آثارشان مملو از اطلاعات شرح حالی است. ضعف کتابهای تراجم شیعه علل مختلف دارد یکی اینکه تمایل نبوده یا مباحث تقیه مطرح بوده ولی در مجموع ما در این زمینه خیلی محروم هستیم. مثلا شما میخواهید درباره تمدن شیعی در قرن ششم در مناطق ری و اصفهان تحقیق کنید اطلاعاتتان خیلی محدود است. در دوره صفویه یکی از عالمانی که همت کرد با مراجعه به نسخ خطی این نقص را جبران کند افندی، صاحب کتاب ریاض العلماء بود که مهمترین کتاب تراجم شیعی است. بخش زیادی از اطلاعات ایشان در کتاب ریاض العلماء بر اساس همین اطلاعاتی است که روی نسخهها نوشته شده است. ایشان اسامی بسیاری از عالمان شیعه را بر اساس اطلاعات نسخ خطی گرد آورده است. صدافسوس که ریاض العلمایی که در اختیار ما است نصف آن کتابی است که ایشان نوشته است چون ایشان کتابها را بین فرزندانش تقسیم میکند ولی نصف کتاب از بین میرود و نصف آن باقی میماند و اصل نسخه در کتابخانه دانشگاه تهران به خط افندی موجود است.
شخص دیگری که در این زمینه کار کرد مرحوم آقابزرگ است که دو کتاب «الذریعه» و «طبقات اعلام الشیعه» را نوشت و ایشان هم استفاده خوبی از اطلاعات نسخهها و برافزودهها کرد. درست است بسیاری از نسخهها به دست ما نرسیده است ولی الآن در شرایطی هستیم که وضع ما از زمان آنها بهتر است یعنی به نسخههای بیشتری دسترسی داریم که افندی و آقابزرگ آنها را ندیدند لذا میتوانیم در علم تراجمنگاری تحول بزرگی ایجاد کنیم. میتوانیم با استفاده از این نسخهها اطلاعات خود را پیرامون شخصیتهایی که وجود دارند تکمیل کنیم و حتی با اشخاصی آشنا شویم که اسمشان در هیچ کجا نیامده است.
من نمونههایی از این افراد را نشان میدهم. به عنوان نمونه نسخهای از کتاب مجمل اللغه ابن فارس که اتفاقا کتب پرنسخهای است و خود این نشان میدهد که این کتاب مورد توجه بوده است، وجود دارد. در انتهای این نسخه نام کسی به نام «بندار» آمده که تنها اطلاعات ما از او به نسخهای کهن از نهج البلاغه برمیگردد و از اینجا روشن میشود که ایشان انسان فاضلی بوده است. در همین نسخه ما با چهار نفر آشنا میشویم که اطلاعات جدیدی از آنها به دست ما میآید.
موضوع بعدی خاندانها و بیوتات شیعیان در سدههای گذشته است. یکی از دورههایی که اطلاعات ما از آن بسیار اندک است مربوط به قرن پنجم است یعنی وقتی مرجعیت علمی از ایران به عراق و نجف اتفاق میافتد. انتقال مرجعیت علمی از ایران به این معنا نبوده که در ایران شیعه نبوده تا صفویه سر کار آمدند بلکه اطلاعات ما از این مقطع تاریخی بسیار محدود است. شما در کتب تراجم و رجال اطلاعات زیادی در این رابطه پیدا نمیکنید. عموما تاریخ تشیع آن دوره رنگ و بوی سیاسی دارد و تاریخ فرهنگی خیلی کمرنگ است.
در اینجا نسخههای خطی بسیار به ما کمک میکند. یکی از مسائل در این زمینه خاندانهای اصیل و بزرگ قم در فاصله استیلای مغول تا آغاز حکومت صفوی است، از جمله بیوت علمای شیعه که در مناطق قم و کاشان ساکن بودند و چند تن از دانشمندان و مشایخ اجازه از آن برخواستند. یکی از کارهای خوبی که در این زمینه انجام شده است مقاله «خاندان فتحان» و «مدارک نویافته درباره خاندان فتحان» اثر مدرسی طباطبایی است. پس ما میتوانیم امید داشته باشیم اطلاعات جدید درباره افراد پیدا کنیم.
یک نکته دیگر که نسخههای خطی در آن به ما کمک میکند یافتن اطلاعات درباره مناطق شیعهنشین در سدههای میانه است که اطلاعات ما درباره آنها بسیار اندک است. به عنوان مثال در منطقه جاسب نزدیک دلیجان عالمانی داشتیم که کتابهایی درباره ادب عربی کتابت کردند. مسئله دیگر تاریخ آموزش و تاریخ مدارس شیعی در سدههای میانه است که در این زمینه هم نسخههای خطی میتوانند به ما یاری برسانند.
انتهای پیام