حجتالاسلام علیرضا امینی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان با بیان اینکه دوران زندگی امام رضا(ع) فراز و نشیبهای زیادی داشته است، اظهار کرد: ایشان در مدینه، شهر پیامبر(ص)، متولد و بزرگ شد و دوران زندگیشان بنابر حوادثی که در جامعه اسلامی رخ داد، با خلافت عباسیان همزمان بود. بعد از شهادت امام کاظم(ع) به دست هارونالرشید، امام رضا(ع) امامت را عهدهدار شد تا زمانی که مأمون، برادرش، امین را کشت و به خلافت رسید. او ویژگیهای خاص خودش را داشت و برای تداوم خلافت خود و به ثمر رساندن آن، هم باید بر جغرافیای منطقه خراسان مسلط میشد و هم به سبب قدرتیافتن شیعیان و علویون باید رضایت آنها را نیز کسب میکرد. به همین دلیل تصمیم گرفت امام رضا(ع) را به دستگاه خلافت بکشاند تا به اهدافش دست پیدا کند.
وی افزود: حضرت از توطئه مأمون آگاه بود و میدانست این ولیعهدی، صوری و فریبی برای تقویت پایههای خلافت اوست و خود را برای آمدن به مرو ناراضی نشان میداد. همه شاهد بودند که این سفر و هجرت به اجبار است و ایشان به ناچار باید به آن تن دهد تا نقشههای مأمون را از بین ببرد. همه خانواده و زن و فرزند امام در مدینه بودند و ایشان حتی در اصل مذهب نیز هیچ همراهی در این سفر نداشت. در مسیر حرکت به سوی مرو هم امام را از مکانهای سکونت شیعیان عبور نمیدادند و شرایط سختی که ایشان هم در طول سفر و هم در مدت اقامت در مرو داشت، به معنای واقعی غریببودن آن حضرت را نشان میدهد، اما ایشان از این شرایط برای مبارزه با طاغوت زمانه خود کمال استفاده را برد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در میان ائمه، امام رضا(ع) را عالم آل محمد(ص) خطاب کردهاند، گفت: امام کاظم(ع) در جایی با اشاره به نجمه خاتون، مادر امام رضا(ع) فرمود: «من از او صاحب فرزندی میشوم که عالم آل محمد است.» درواقع، این صفت در همه ائمه وجود دارد، اما در امام رضا(ع) تجلی یافته است، بهویژه در موقعیتهایی که در ایران و نیشابور برای ایشان اتفاق افتاد، علم امام را مشاهده میکنیم.
وی اضافه کرد: بعد از فتوحات، ایران براساس مکتب خلفا اداره میشد و مردم این دیار پیرو مکتب خلفا و از اهل تسنن بودند. امام رضا(ع) بر همین اساس، هنگام خروج از نیشابور، حدیث سلسلةالذهب را بیان کرد و فرمود: توحید دژ است، مانند دیواری که از سرما و گرما و خطرات محافظت میکند. اگر کسی وارد این قلعه توحیدی شود، در امان میماند. ایشان در ادامه میفرماید: «بشروطها و أنا من شروطها»؛ درواقع، امام در موقعیتی که امامت و ولایت مورد توجه نبود، همگان را متوجه شرط توحید میکند، یعنی تا توحید وجود دارد، باید شرطش هم محقق شود. همانند وضو که شرط نماز است، ولایت و امامت هم باید باشد تا توحید معنا پیدا کند. این حدیث، تجلی علم حضرت است و بسیاری از اندیشمندان نیشابور در آن زمان متوجه مراد کلام امام شدند.
امینی تصریح کرد: برگزاری مناظره میان امام و اندیشمندان سایر ادیان، یکی از تدابیر مأمون برای خلع سلاح امام رضا(ع) و اثبات ضعف ایشان در برابر سؤالات عمیق علمی بود، خصوصاً پرسشهایی که از جانب بزرگان ادیان دیگر مطرح میشد. مأمون به دنبال شکست حضرت و زیر سؤال بردن علم و امامت ایشان بود، ولی امام رضا(ع) در برابر هر کدام از اندیشمندان ادیان براساس کتاب مقدسشان استدلال میآورد. وقتی به متن این مناظرات مراجعه میکنیم، به وجود چنین امامی میبالیم که با دست بالا و تفوق علمی همه پرسشها را پاسخ میدهد و سرآمدی علمی خود را اثبات میکند. همچنین در طی این مناظرات، بسیاری ولایت ایشان را پذیرفتند و شیعه شدند. امام در همه زمینهها نسبت به طاغوت دست برتر را داشت و همین امر باعث شد تا مأمون چارهای جز به شهادت رساندن ایشان نداشته باشد.
وی با بیان اینکه ریشههای تشکیل تمدن اسلامی را باید در نگاه عالمانه امام رضا(ع) به هجرت جستوجو کرد، گفت: هجرت ایشان به ایران، زمینه گفتوگوهای بین ادیانی را فراهم و توجه دیگران را به امامت و علم آن حضرت معطوف کرد. همین امر، زمینه شکلگیری تمدن اسلامی شد که بسیاری از سرآمدان آن، از دانشمندان ایرانی و متولد این جغرافیا بودند. مناظرات، برتری علمی امام رضا(ع) را به توده مردم و دانشمندان ثابت و زمینهای فراهم کرد تا مکتب اهل بیت(ع) بتواند در ایران گسترش پیدا کند و دشمنان ایشان، خود را شکستخورده بدانند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بیان کرد: سیره رضوی در مناظرات نشان میدهد که امام رضا(ع) زمانشناس و دشمنشناس بود. درواقع، ائمه(ع) همگی اهل مبارزه با طاغوت زمان و دشمنان دین خدا بودند؛ یعنی افرادی که باعث تحریف و انحراف در دین و مانع از تعریف صحیح آن میشدند. بنیامیه و بنیعباس چنین خصلتی داشتند و ائمه(ع) با آنها مبارزه میکردند. شاهد آن هم، تبعید این بزرگواران و به شهادت رساندن ایشان از سوی خلفای اموی و عباسی است. ما باید از ائمه اطهار(ع) در دشمنشناسی و مبارزه با دشمن، الگو بگیریم و از ایشان پیروی کنیم.
وی تأکید کرد: در موقعیت زمانی کنونی، باید جایی برای سیره رضوی در زندگی خود در نظر بگیریم و امام را به معنای واقعی مقتدا بدانیم. مقتدا، یعنی کسی که در پیش رو قرار دارد و ما باید پشت سر او قرار بگیریم. امروزه بیش از هر زمان دیگری نیازمند سبک زندگی رضوی هستیم؛ باید بدانیم امام رضا(ع) با خانواده و سایر افراد چگونه تعامل میکرد و انتظارات ایشان از یک شیعه چیست؟ عقلانیت در رأس این انتظارات است. امام میفرماید: «دشمن هر انسانی، جهل او و دوست هر انسانی، عقل اوست.» زندگی عقلانی و مدارا با مردم، از انتظارات امام رضا(ع) است. ایشان در عین اینکه ولیعهد بود، با فقرا بر سر یک سفره مینشست. همچنین با توجه به عملگرا بودن ایشان، عمل به فرائض در هر شرایطی، یکی دیگر از انتظارات امام(ع) از جامعه مسلمان و شیعه است.
امینی اظهار کرد: اگر سبک زندگی اینگونه شکل بگیرد، مانند امام رضا(ع) به مقام رضا میرسیم و بهترین جایگاه بهشت، مختص کسانی است که اهل رضا هستند. اگر ما از خدا راضی و خشنود باشیم، خداوند هم از ما راضی خواهد بود. امام به چنین مقامی رسیده بود که هر چه پیش میآمد، خوشایند ایشان بود و این خوشایند و رضا بالاتر از مقام صبر و شکر است.
الهه یوسفیان
انتهای پیام