به بهانه 18 تیرماه و روز ادبیات کودکان و نوجوانان، در ابتدا به تعریفی از ادبیات دینی، مذهبی، اعتقادی و اخلاقی میپردازیم. در واقع موضوع ادبیات دینی در بین نویسندگان و پژوهشگران به لحاظ مصداقی موضوعی روشن نشده و به نوعی رها شده است که به جهت تکثر دیدگاهها رفته رفته تبدیل به بحثی دشوار و پیچیده شده و در بسیاری از موارد دچار آسیبهای مباحثی شدهایم.
ریشه این اختلافات نداشتن دیدگاهی یکسان، برگرفته از مبانی علمی و منطقی در بین پژوهشگران است. این در حالی است که راهحلی علمی و منطقی برای تبیین این مسئله وجود دارد. مبنای آگاه شدن از وجود چنین ادب و هنری یعنی ادب و هنر دینی یا اخلاقی، بینشی و اعتقادی بررسی این مسئله از منظر ژانر و گونهشناسی است.
مجتبی انوریان یزدی، نویسنده کودک و نوجوان در حوزه ادبیات دینی در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، درباره نداشتن دیدگاه یکسان در بین پژوهشگران در حوزه ادبیات دینی اظهار کرد: برای درک روشن این دیدگاه ابتدا باید اشارهای به مفهوم حقیقی ادبیات و هنر دینی داشت و سپس آنرا از دیدگاه ژانر و گونهشناسی مورد بررسی و تطبیق موضوعی قرار داد. ژانرها با توجه به موضوع، ایده و هدف از آفرینش اثر، دستهبندی میشوند. اما چرا باید هنگام نام نهادن بر چنین موضوعی در کنار صفت و اصطلاح دینی کلماتی چون اخلاقی، بینشی و اعتقادی را نیز بدان افزود؟ یک دلیل آن داشتن پایه علمی روشن برای پژوهشهای ادبی-هنری است. اشاره به موضوع قالب مورد نظر ما دستهبندی آنگونه ادب و هنر را تحت نامی منطقی و مصداقی علمیتر و آسانتر میکند. اهمیت تعریف دین در اسلام به معنای مسیری منتهی به «مکارم الاخلاق» برای مخاطبان و پیروان دیگر ادیان است.
وی ادامه داد: فرهنگ دینی و اعتقادی ما برگرفته از آیات قرآنی است. اسلام، دینی در جهت کسب مکارمالاخلاق معرفی میشود. این آیه روشن میکند که هدف حقیقی ادیان بهویژه ادیان الهی پرداختن به نیازهای فردی و جمعی بشر و در رأس آنها امور اخلاقی است، به اندازهای که اخلاقیات تبدیل به باورهایی همیشگی شوند؛ باوری نظری منتهی به عمل همچون مسلکی برای رسیدن به تکامل در کردار آدمی، از اینرو میتوان ادب و هنری را که به موضوعات و مفاهیم و مباحث بینشی اخلاقی میپردازند، ادب و هنر دینی اخلاقی نام نهاد.
این نویسنده کتاب کودک و نوجوان ادامه داد: این موضوعات مطرح در آثار ادبی و هنری بینشهایی هستند که شامل اصول پنداری و فکری-باوری است که در نهایت در گفتار و رفتار آدمی تجلی مییابد. چنین آثاری را میتوان ادب و هنری دینی مترادف با ادب و هنر اخلاقی و اعتقادی بینشی دانست. بر همین مبنا ما صفات اخلاقی و اعتقادی یعنی باورهای بینشی را برای رهایی از دیدگاههای تکبعدی بدان میافزاییم تا هم دایره شمول ادبیات دینی و گستردگی آنرا برای خود و هم نقاط مشترک در اندیشههای دیگر ادیان برای آفرینشگران و مخاطبان تمامی باورمندان به اخلاق و ارزشهای انسانی اعم از پیروان ادیان الهی و غیرالهی روشن کنیم.
انوریان یزدی گفت: روشن است این وسعت دید تا چه میزان میتواند پیروان دیگر بینشهای اخلاقی را به دیدگاه «مکارم الاخلاق» در اسلام جذب کند تا منتهی به درک بهتر متقابل از هر دو سو شود. چرایی گستره وسیع ژانر ادب و هنر دینی، اخلاقی، اعتقادی و بینشی، چنانچه چنین مبنایی را برای گونه ادبیات دینی و اخلاقی اعتقادی منطقی دانسته و پذیرا باشیم، آنگاه در مییابیم شمول اینگونه حتی ادب و هنری چون ادب و هنر دیگر ادیان و حتی ادب و هنر ما را که به ظاهر برخلاف اعتقادات دینی ما است، میتوان ذیل مجموعه ادب و هنر اعتقادی و اخلاقی برشمرد.
وی افزود: برای نمونه رمانهایی چون «بینوایان» از ویکتور هوگو و «مزرعه حیوانات» از جورج اورول را که به قیام علیه ستم حکمرانان و بهرهکشی و استثمار جامعهای ناآگاه میپردازد و یا داستان بلند «پیرمرد و دریای» از ارنست همینگوی را که به باور شخصی از نمودهای موفق در ادبیات مقاومت و پایداری است و به نبرد انسان و طبیعت اشاره دارد، از آنجا که مصداق «لیس للانسان الا ما سعی» است و یا رمان «سرگشته راه حق» از کازنتزاکیس را که بهطور مستقیمتری به باورهای مسیحی و رنج انسان برای تزکیه درون اشاره دارد، بر مبنای شمول موضوعی آنها که تحت اهداف ادیان و موضوعات دینی اخلاقی است، ذیل گونه «ادبیات دینی، اعتقادی و اخلاقی» جای داد. علیرغم اینکه هر کدام میتوانند ذیل گونهای مجزا چون ژانر ادب و هنر پایداری یا گونه اجتماعی-سیاسی و... هم دستهبندی شوند.
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: نتیجه و برآمد حاصل از این دیدگاه نشان میدهد، از آنجا که موضوع و هدف ادبیات و هنر دینی مفاهیم اخلاقی و ارزشهای فکری در ابعاد فردی و اجتماعی است، ژانر ادبیات دینی و اعتقادی به همین اعتبار وسیعترین ژانر ادبی و هنری موجود در میان ژانرهای مادر است. مراد از ژانر مادر، گونهای از ژانر است که به لحاظ وسعت موضوعی میتواند چندین ژانر دیگر را دربرگیرد. برای مثال گونه ادب و هنر پایداری خود گونهای مادر است که شامل ادب و هنر جنگ، مقاومت و ادب و هنر انقلاب و... است.
انوریان یزدی اضافه کرد: چرایی گستره وسیع ژانر ادب و هنر دینی، اخلاقی و اعتقادی بینشی به دلیل هدف نهادینه شده در ذات ادبیات و هنر است که موضوع آن انسان و آنچه مربوط به انسان است از جمله افکار و بینشهای او در جنبههای گوناگون زندگی است. به اعتقاد شخصی من اصلیترین کار ادب و هنر اعتراض به زشتیها و ترویج زیباییها در موضوعات مختلفی است که انسان با آن روبرو است. حماسه کهنترین ژانر و گونه از زیرمجموعههای ادبیات دینی و اخلاقی است.
وی تصریح کرد: بیایید اینجا به قدیمیترین قالب ادبی-هنری اشارهای کنیم که خوشبختانه ما از نخستین میراثداران این ژانر و گونه و متأسفانه از کم توجهترین ملل به ارزشهای نهفته در اینگونه ادبی هستیم. اساطیر، افسانه و قصهها به لحاظ قدمت کهنترین ژانر و گونه ادبی هستند که در تمامی قالبهای ادبی-هنری آنچه توسط آفرینشگران ناشناخته حوزه اساطیر، افسانهها و بسیاری از قصهها بهویژه قصههای شفاهی رسیده به ما مورد نظر است، انتقال مفاهیم اخلاقی چون پیروزی نیکی و زیبایی در برابر زشتی و بدی است.
این نویسنده کودک و نوجوان گفت: قالب حماسه از این نظر نه تنها کهنترین که زیباترین قالب ادبی و دینی اعتقادی است، چرا که موضوع اصلی داستان حماسی قیام نمودهای الوهیتی و زیبایی علیه نمودهای زشتی و اهریمنی است. اگر نگاهی به داستانهای شاهنامه داشته باشیم، مشاهده میکنیم براساس تعریفی که از گستره بینهایت ژانر ادب و هنر دینی اخلاقی ارائه دادیم، آیا میتوان داستان قیام فریدون و ماوه را ضدستمگری ضحاک، داستانی دینی ندانست؟ فردوسی و دیگر خالقان ادبیات حماسی چون دقیقی توسی و... از این منظر قدیمیترین و بهترین آفرینشگران ادبیات دینی و اعتقادی-اخلاقی هستند. از این دیدگاه ژانرهایی چون ادبیات مقاومت و پایداری و حتی ادبیات پلیسی را آنجا که به مفهوم پیروزی عدالتورزی قهرمان بر نمودهای اعمال زشت ضد قهرمان میپردازد را هم میتوان نوعی ادبیات دینی برشمرد.
انوریان یزدی در خصوص آسیب ناشی از عدم آگاهی از حقیقت ادبیات دینی اخلاقی و بینشی ابراز کرد: بسیاری از مدیران فرهنگی و حتی آفرینشگران، منتقدان و پژوهشگران ادبی-هنری از آنجا که توجه کافی به این حقیقت یعنی گستره بینهایت مفاهیم دینی، اعتقادی و اخلاقی ارزشی ندارند، به محض تفکر درباره ادبیات دینی یا برای خلق آثاری در این حوزه به سراغ موضوعاتی میروند که بهطور مستقیم به یکسری ماجراهای تاریخی-دینی یا مفاهیم و موضوعات مکرر اشارتی دارند.
وی ادامه داد: خرسندم که چند سالی است پرداختن به قالب فراموش شده حماسه و حماسی دینی و اخلاقی مورد توجه نهادی فرهنگی-هنری چون حوزه هنری و تعدادی نویسنده و هنرمند قرار گرفته است، اما این دوستان باید متوجه خط باریکی که در این حوزه قرار دارد، باشند تا به ترویج موضوعات حماسی بهطور باسمهای پرداخته نشود، چرا که اثرگذاری آن معکوس خواهد شد.
این نویسنده کودک و نوجوان در پاسخ به اینکه تا چه اندازه نوشتن در حوزه ادبیات مذهبی ویژه رده سنی کودک و نوجوان مورد توجه است؟ افزود: برای پاسخگویی به این پرسش باید به واقعیات فراموش شدهای اشاره کنم که بیش از همه ابتدا نویسنده و آفرینشگر ادبی و هنری و سپس جامعه روز با آن روبروست، جامعهای که خانواده او نیز یکی از اضلاع مهم در بررسی و تحلیل اوضاع فکری، فرهنگی و ادبی هنری جامعه است. یعنی سه ضلع نویسنده و آفرینشگر اعم از محقق، مترجم، هنرمندان و... ، جامعه اعم از فرد و جمع چون خانواده و مدیریت کلان فرهنگی هنری را شامل میشود.
انوریان یزدی اظهار کرد: نخست باید به حلقههای اثرگذار در یک تولید یعنی تولیدکننده، مصرفکننده و مدیریت اشاره داشت، چرا که تولید در هر زمینهای نیازمند زیرساختهایی است که پیش از تولید باید مدیریت تولید به آن اندیشیده باشد، موانع و راهحلهای رفع موانع مورد مطالعه قرار گرفته باشد و در نهایت با همراهی کارشناسان شایسته برای آن تولید برنامهریزی درستی داشت تا این سیر تولید محصول فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، فنی و...، بتواند بهطور منظم، هدفمند و سیستماتیک به تولید بپردازد و محصولی خالی از اشکال را به دست مصرفکنندهاش برساند.
وی با بیان حساسیت خلق آثار فکری، اضافه کرد: تولید آثار فکری چون آثار فرهنگی، ادبی و هنری از آنجا که با مقوله فکر و اندیشه آدمی سر و کار دارد، امری حیاتی برای جامعه در حال رشد است که از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. چرایی این حساسیت به این واقعیت بازمیگردد که مصرفکننده آن، آدمی است که در عین اشتراکات فکری و سلیقهای، تنوع بسیار متکثری دارد، پیچیدگیهایی دارد که تمایز بسیار آن را با دیگر محصولات مصرفی در زمینههای غیرفکری روشن میسازد.
این نویسنده کتاب کودک و نوجوان ابراز کرد: در تولید محصولات فکری ما با انسان سر و کار داریم. انسانی که هر آنچه به او در زمانه کودکی و نوجوانی عرضه کنی، در آیندهای نزدیک بازخوردهای مثبت و منفی آن به خود ما یعنی خانواده، فرزندان، همسایگان و آحاد جامعه میرسد. جامعهای که بر مبنای همان دادههای فکری به تعامل فکری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و دینی اخلاقی با خود میپردازد.
انوریان یزدی ادامه داد: از اینرو این معادله مصداق تجربه جمعی فرهنگی ایرانی ماست که نهان در ضربالمثلهای معروفی است چون «عاقبت کار همان دِروّد که کشت» و یا «از هر دست که دهی از همان دست خواهی گرفت». حال با توجه به وجود یا عدم وجود این زیرساختهای لازم و فراموش شده برای خالق تا مخاطب بیندیشید به انتظار مدیران کلان فرهنگی برای اظهار علاقهشان به مصرف محصولات فکری آنهم از سوی جامعهای که هنوز درگیر پیش نیازهای اساسی خود، چون خوراک، پوشاک و مسکن است.
وی بیان کرد: همچنین انتظار این مدیریت برای خلق داستانهای اثرگذار و پاککننده آلایندههای اندیشه جامعه از هنرمند و آفرینشگری که خود چون جامعه خویش در پاسخگویی به نیازهای اساسی و اولیهشان درمانده و از این جهت عمر او باید صرف صدها کار فرعی و بیگاری فرهنگی شود. اگر به چنین اوضاعی معضل مشکلات نشر و تولید آثار فکری و فرهنگی ادبی را اضافه کنیم که بیشترین ظرفیت این فرصت در اختیار آثار سفارشی مناسبتی است که تا این زمان به طور غالب به ضعیفترین شکل تولید شده، آسیب وارد بر تولید آثار خلاقانه با همان موضوع سفارش شده به جهت از دست رفتن همان اندک فرصتهای تولیدی توسط افراد سفارش شده، بیشتر روشن میشود.
این نویسنده کودک و نوجوان گفت: در چنین شرایطی آیا میتوان به این امر اندیشید که تا چه اندازه نویسندگان ما حتی با وجود انگیزههای فردیشان بدون توجه به آن زیرساختها فرصت پرداخت به خلق اثر در قالب داستانهای دینی و اخلاقی را میتوانند دارا باشند و یا از جامعه توقع گرایش به استفاده از همین معدود محصولات ادبی و هنری را داشت، در حالی که برای تحقق پیش نیازهای آنها اندیشهای عملیاتی نداریم.
انوریان یزدی تصریح کرد: در این میان باید گفت انتظار جامعه برای برخورداری از نیازهای فکری، تفریحی و سرگرمی سازنده انتظاری به حق است که باید به شدت مطالبه شود و پیشقراول مطالبه آثار فکری-فرهنگی و ادبی-هنری سالم و سرگرمکننده، حال سازنده اهالی رسانه و سپس هنرمندان و آفرینشگران هستند.
وی اظهار کرد: از سویی نباید فراموش کرد چنانچه جامعه و خانواده انتظار خلق آثار اثرگذار را از سوی نویسنده دارد، وظیفه مدیریت کلان فرهنگی است که ببیند تا چه اندازه پیش نیازهای خلق تولید اثر را برای نویسنده فراهم کرده است، یا اگر وجود ندارد به این مسئله همچون امور بحرانی و مطرح در پدافند غیرعامل بیندیشید که هر لحظه فرصت را از دست دادن جمعیت گستردهای را قربانی خود میکند، چرا که خالی بودن فضای فکری جامعه از این آثار فرصت لازم را برای حضور اثرگذار دیگر فرهنگها با نیات مختلف در جامعه ما فراهم می آورد.
این نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به اینکه مرگ انگیزههای تولید فکری، سنت ناشایست بسیاری از مدیران یک حقیقت تلخ بسیار تکراری است، گفت: در جامعهای که مدیر آن پیش از سفارش کار به هر صنفی به تهیه هزینه آن میاندیشد، چگونه است که هنگام برخورد با نویسنده و هنرمندی که امرار معاش او معالاسف از کار فکری فرهنگی است، از او تقاضای انجام کار رایگان دارند؟ بدتر از آن اینکه پس از توافق در قرارداد، پرداخت همان اندک مبلغ مورد توافق به روزها و ماههای آینده موکول میشود و در بسیاری از موارد یا به کل به دست فراموشی سپرده میشود یا در نهایت مبلغ ناچیزتر از ناچیزی را با منت به تولیدکننده آثار فکری و فرهنگی و هنری میپردازد.
انوریان یزدی در پایان ضمن ابراز تأسف به چنین نگاهی از سوی مدیران به مقوله خلق آثار فرهنگی و هنری، اظهار کرد: ای کاش برای یکبار هم که شده چنین مدیرانی در برابر رسانههای جمعی به چرایی این اندیشه ناحق پاسخ دهند یا بفرمایند در کدام کاری که خود وظیفه انجام آن را از دیگران بهطور رایگان دارند، خود حاضر به انجام آن بهطور رایگان حتی برای یک روز و ساعتی هستند؟ حال این واقعیت تلخ را برای نویسنده و هنرمندی تصور کنید که یکسره و بهطور مستمر با چنین برخوردهای تحقیرکنندهای روبرو است.
انتهای پیام