تحریفات روایت عاطفی از عاشورا؛ از ماجرای ذوالجناح تا داستان عروسی حضرت قاسم
کد خبر: 4159723
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۰
محسن رنجبر بیان کرد:

تحریفات روایت عاطفی از عاشورا؛ از ماجرای ذوالجناح تا داستان عروسی حضرت قاسم

استاد موسسه امام خمینی(ره) ضمن اشاره به علل سیاسی و اجتماعی قرائت عاطفی و سوگوارانه از واقعه عاشورا، توضیح داد که این نگاه چگونه داستان‌هایی مانند ذوالجناح، عروسی حضرت قاسم(ع) را وارد متن واقعه کرده است.

به گزارش ایکنا، نشست «نقش عوامل سیاسی ‌اجتماعی در پیدایش قرائت‌های مختلف از واقعه عاشورا» شب گذشته 9 مرداد با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین محسن رنجبر، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) در مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

از عصر صفویه نوع نگاه به عاشورا با دوران قبل تفاوت فاحشی پیدا کرد. یکی از عواملی که سبب شده به این قرائت‌ها و رویکردها بیشتر توجه شود نگارش برخی آثاری است که در این دوره نوشته شده است یکی از این کتاب‌ها روضه الشهدای کاشفی است که سال نگارش آن مطابق با پادشاهی اولین پادشاه صفوی است یعنی 907 که شاه اسماعیل بر تخت سلطنت می‌نشیند. این کتاب در سال‌های پایانی عمر مولف و سال‌های پختگی نویسنده نوشته شده است. یکی از انگیزه‌های مولف همین بوده که متن مکتوب مشخصی راجع به تاریخ عاشورا نداریم لذا کسانی که می‌خواهند تاریخ عاشورا را روایت کنند نمی‌دانند به کجا مراجعه کنند. لذا ایشان با توجه به فقدان متن مکتوب این کتاب را با استفاده از منابع مختلف به نگارش درمی‌آورد منتهی متن کتاب متن تاریخی نیست و ابتنای کتاب بر اساس مسلک کاشفی که صوفیانه بوده بر ابتلا و امتحان است. آغاز قصه کتاب با ماجرای حضرت آدم و حوا و ابتلای اولیا شروع می‌شود. با توجه به اینکه امام حسین(ع) بالاترین ابتلا را میان اولیا داشته است، مولف حجم زیادی از کتاب را به واقعه عاشورا اختصاص می‌دهد. ادبیاتی که در این کتاب استفاده شده بیشتر متاثر از دوره تیموری است که در هرات و سبزوار مجالس وعظ برگزار می‌شده و ایشان که آمدوشدی بین این شهرها داشته به ایراد خطبه و سخنرانی می‌پرداخته. شاید این کتاب قبلا به صورت نوشته‌های خام بوده که بعدا در قالب کتاب مفصل تولید شده است.

امتیازات روضه الشهدای کاشفی

باید به چند نمونه از هنرنمایی‌های کاشفی در این کتاب اشاره کنیم که نشان می‌دهد چرا این کتاب این مقدار جریان‌ساز می‌شود. این کتاب شاخص‌های مختلفی دارد یکی از شاخص‌های مهم کتاب نثر ادبی است که در این کتاب لحاظ شده و این نثر آنقدر زنده و پویا است که همین الآن هم احساس می‌شود نویسنده چند دهه پیش کتاب را نوشته است. از ویژگی‌های دیگر کتاب این است؛ وقتی گزارش واقعه را بیان می‌کند آن را با قصه‌ها و حکایات مخلوط می‌کند که خیلی از آنها یا واقعیت تاریخی ندارند یا اگر دارند، نویسنده به آنها شاخ و برگ داده است و شکل رمان و قصه پیدا می‌کند. اینطوری این کتاب برای نویسنده‌ای که آشنایی با این مسائل ندارد جذابیت خاص پیدا می‌کند و این جذابیت سبب می‌شود جلب توجه کند و کتاب نزد شنونده گیرایی پیدا کند. مضاف بر این نویسنده هر ماجرایی را نقل می‌کند در کنارش چند بیت شعر هم بیان می‌کند که این اشعار موید آن گزارش است و به روایت ماجرا جذابیت بیشتری می‌دهد.

رویکرد اصلی کتاب بر اساس ابتلا و امتحان است، چون خود ایشان صوفی بوده و بیشتر در منطقه هرات و تربت جام ساکن بوده است. همین گرایش و مسلک در نگارش کتاب تاثیر گذاشته است. نوع نگارش کتاب بر اساس ابتلا و امتحان جذابیت خاصی به کتاب داده است. وقتی به امام حسین(ع) می‌رسد اوج ابتلا و امتحان را بیان می‌کند. وقتی قصه حضرت قاسم و افسانه عروسی را مطرح می‌کند با همان رنگ و لعاب امتحان و ابتلا بیان می‌کند. چرا کاشفی سراغ این ماجراها رفته؟ برای اینکه جذابیت واقعه را بیشتر کند.

اینها را به عنوان مقدمه ورود به بحث گفتم. یکی از قرائت‌های حاکم و مشهور در این عصر قرائت عاطفی و احساسی به واقعه عاشورا است که الآن هم حاکم است یعنی تمام نگاه ما به عاشورا احساسی و گزارش بیان جنایات و فجایع بنی امیه باشد. این قرائت احساسی و عاطفی از دل حادثه درمی‌آید و یکی از ابعاد عاشورا همین بعد احساسی و عاطفی و بعد سوگوارانه واقعه است. ما گزاره‌های بسیاری راجع به این موضوع داریم که همه از آن خبر داریم ولی تفاوتی که در این عصر راجع به این بعد واقعه صورت گرفته این است که خیلی بر این قرائت تاکید زیادی شده است و این تاکید در کتاب روضه پررنگ است.

چرا قرائت سوگوارانه از عاشورا صورت گرفت؟

تمام وقایعی که ایشان بیان می‌کند از جمله عروسی حضرت قاسم مبتنی بر بعد احساسی و عاطفی است. پس یکی از عواملی که باید بررسی کنیم این است که چرا قرائت سوگوارانه از عاشورا صورت گرفته. باید ببینیم جامعه ظرفیت این قرائت را داشته یا نداشته. این کتاب 907 نوشته شده، صفویه هم از سال 907 حاکم شده. خیلی از شهرهای ایران در ابتدای دولت صفوی سنی‌مذهب بودند. از سویی انسانی که دارای اراده است را نمی‌توان با زور و اجبار به گرایش و مذهبی دعوت کرد. یکی از راهکارهای دولت صفویه برای جا انداختن مذهب تشیع واقعه عاشورا بود. یکی از قرائت‌هایی که می‌توانست به اینها کمک کند قرائت احساسی و سوگوارانه است. این کتاب هم خیلی کمک کرد و آنقدر این کتاب مورد توجه قرار گرفت که در وقفنامه برخی مدارس قرار گرفت.

از سوی دیگر قرائت عاطفی هیچ کنایه‌ای به ظلم ظالمان معاصر ندارد و سراغ معلول می‌رود، نه علت. درست است متن واقعه این را نمی‌خواهد بگوید ولی در روند تبلیغ این رویکرد و قرائت فقط به معلول توجه می‌شود. برای اینکه این قرائت بعد سوگوارانه‌اش بیشتر جلوه کند برخی عناصر را هم به آن افزودند که این عناصر هم در متن واقعه بوده ولی نه با این شدت. یکی از این عناصر، عنصر تشنگی است. آنقدر روی عنصر تشنگی تاکید می‌شود و قصه‌ها برایش نقل می‌کنند که انگار تمام واقعه عاشورا در تشنگی خلاصه شده است. وقتی به منابع کهن مراجعه می‌کنیم می‌بینیم اینگونه نبوده است. حتی ماجرای آب آوردن حضرت عباس(ع) در منابع کهن به این صورت نقل نشده است. پس یکی از عواملی سیاسی که سراغ این قرائت عاطفی رفتند این است که این قرائت برداشت سیاسی از واقعه عاشورا ندارد و نسبت به ظلم ظالمان کاملا ساکت است. لذا شما می‌بینید در قرائت سوگوارانه کاملا به معلول می‌پردازند اگر هم به علت بپردازند صرفا دشمنان را لعن می‌کنند ولی کاری ندارند الآن هم چنین افرادی پیدا می‌شوند یا نه.

ماجرای کشته شدن اسب‌های سپاه امام حسین(ع)

یکی دیگر از قرائت‌ها، قرائت حماسی و اسطوره‌ای از واقعه است. یک علت حاکم شدن این قرائت جبران قرائت احساسی است که نگاه ذلیلانه به واقعه دارد. یکی از شاخص‌های قرائت احساسی این است که گریه‌های بسیار به امام حسین(ع) نسبت داده می‌شود یا وقتی شمر با ایشان مواجه شد، حضرت از شمر درخواست آب کرد. این قرائت با شخصیت امام حسین(ع) در تضاد است. علاوه بر این وداع‌های مختلفی که به امام نسبت داده می‌شود. اگر قرار بود امام حسین(ع) اینقدر گریه و التماس کند اصلا چرا قیام کرد؟ در این قرائت از این داستان‌ها زیاد است.

حتی می‌گویند اسب امام حسین(ع) پس از شهادت ایشان یال خود را خونی می‌کند و به خیمه می‌رود این در حالی است که بر اساس گزارش ابی مخنف در همان ساعت اولیه به جز یک اسب همه اسب‌ها پی می‌شوند. تعبیر ابی مخنف این است که وقتی اسب‌ها پی شدند، همه اصحاب امام از اسب پیاده شدند. آن یک اسب که باقی می‌ماند اسب ضحاک است. ضحاک از اول با امام قرار گذاشت با شما می‌جنگم تا زمانی که همه اصحاب کشته شوند. وقتی همه اصحاب کشته شدند ضحاک از امام اجازه گرفت که میدان را ترک کند، امام هم او را دعا کرد. ضحاک اسبش را داخل خیمه پنهان کرده بود. وقتی سوار اسب شد 15 نفر او را تعقیب می‌کنند ولی او فرار می‌کند و خودش از راویان ماجرا می‌شود و اتفاقا ماجرای پی کردن اسب‌ها را نقل می‌کند. ما آنقدر بر این اسب تاکید کردیم که آن را یکی از شاخص‌های قرائت سوگوارانه قرار دادیم.

عرض کردم قرائت حماسی می‌آید با نگاه حماسی و شجاعانه واقعه را گزارش می‌کند مثلا می‌گوید حضرت عباس(ع) چنان طرف را با شمشیر زد که دو تکه شد. این نگاه علل مختلفی دارد یکی اینکه می‌خواهد نگاه ذلیلانه قرائت حماسی را جبران کند. یک علتش ادبیات نقالی و پرده‌خوانی است که بر روایت این واقعه حاکم شده است در حالی که اگر شما بخواهید نگاه حماسی داشته باشید باید بروید متون کهن را ببینید.

عرض کردم یکی از عواملی که سبب شد قرائت سوگوارانه، نگاه صوفیانه، نگاه تقدیرگرایانه حاکم شوند نگاه خنثی است که این قرائت‌ها دارند و هیچ اشاره‌ای به ظلم زمانه ندارند.

انتهای پیام
captcha