حجتالاسلام عبدالرسول قاسمی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان درباره مهمترین درسهایی که از سیره امام رضا(ع) در زمینههای سیاسی و اجتماعی میتوان گرفت، اظهار کرد: برای بیان این نکته در ابتدا باید پیشزمینههای ولایتعهدی امام رضا(ع) را بررسی کنیم. اصل مسلم این ماجرا، پذیرش با اکراه و اجبار ولایتعهدی از سوی ایشان بود؛ بهطوری که در روایات و کتب تاریخی به وضوح بیان شده است که امام پیش از آمدن به ایران، خانواده و شیعیان خود را در مدینه جمع کرد و دستور داد برای هجرت ایشان عزاداری کنند. مسیری که از طرف مأمون برای حرکت امام رضا(ع) به طرف ایران انتخاب شده بود، از شهرهایی عبور میکرد که بعضاً در برابر ائمه(ع) سرسخت بودند.
وی ادامه داد: همچنین سرکردهای که مأمون برای همراهی امام رضا(ع) انتخاب کرده بود، از سرسختترین دشمنان ایشان بود. وقتی مأمون پبشنهاد پذیرش ولایتعهدی را به امام داد، ایشان امتناع کرد؛ ولی مأمون آن حضرت را تهدید کرد که یا باید به ولایتعهدی تن دهد یا اینکه منتظر کشته شدن باشد؛ در نهایت امام رضا(ع) برای حفظ جان خود و شیعیانی که ممکن بود جان آنها نیز به خطر بیفتد، ولایتعهدی را پذیرفت. البته این پذیرش را به مشارکت نکردن در هیچ یک از امور سیاسی و عزل و نصبهای حکومتی مشروط کرد.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیه اصفهان بیان کرد: همه این اتفاقات نشان میدهد که امام رضا(ع) به اجبار این مسئله را پذیرفت و با گذشت زمان نشان داد که این ولایتعهدی حق خود امام است و در این راستا حدیث سلسلةالذهب را در نیشابور بیان کرد؛ بنابراین در تاریخ اثبات شد که ولایتعهدی حق خود امام بود؛ ولی باز هم از رسیدن ایشان به حق مسلم خود جلوگیری کردند.
وی توضیح داد: از جمله اقدامات مأمون این بود که برخلاف شرطی که امام رضا(ع) گذاشته بود، ایشان را به اقامه نماز عید فطر مجبور کرد؛ ولی در میانه راه منصرف شد، امام را بازگرداند و خودش نماز را اقامه کرد. همه اینها اجبار و اکراه امام را نشان میدهد؛ زیرا مأمون قصد اعطای ولایتعهدی را به ایشان نداشت، بلکه میخواست امام را تحت نظارت و کنترل خودش قرار دهد. در نهایت برنامهریزی مأمون شکست خورد و امام با شروطی که گذاشت، او را به بنبست رساند؛ در نتیجه مأمون برای ادامه حکومت چارهای جز مسموم کردن و به شهادت رساندن امام نداشت.
قاسمی در خصوص درسهای این واقعه برای جامعه امروز گفت: امام ثابت کرد که حکومت فقط وسیله است و هدفی نیست که به هر شیوه و ترفندی قصد به دست آوردن آن را داشت. ایشان میتوانست با سیاست و حیله، شرایط را طوری تغییر دهد که حکومت به دستشان قرار گیرد؛ ولی به دست آوردن حکومت را به این روش نمیخواست؛ زیرا قرار نبود با حیله و نیرنگ و کارهای نادرست به حق خود برسد.
وی تصریح کرد: دوران زندگی امام رضا(ع) نیز مثل امام علی(ع) بود که 25 سال خانهنشینی را تحمل کرد تا مردم خودشان خواستار حکومت ایشان شوند. آنگاه که مردم به امیرالمؤمنین(ع) مراجعه کردند، ایشان حکومت را به دست گرفت؛ ولی هیچگاه استفاده از روشهای رایج سیاسی، شیوه معصومین(ع) و از جمله امام رضا(ع) نبود.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیه اصفهان افزود: این موضوع در زمانه ما نیز درسی است که به هر روش و قیمتی خواستار ورود به عرصه دلخواه نشویم و خودمان و دیگران را هم با دلایل و بهانههای گوناگون فریب ندهیم. در زمان حکومت امام علی(ع)، برخی به ایشان میگفتند که مثل معاویه سیاس و حیلهگر باشد و با این روش کارهای خود را پیش ببرد؛ ولی ایشان میگفت که اگر دین اسلام وجود نداشت و آن حضرت پرچم و نماینده دین نبود، همگان میدیدند که چقدر از معاویه زیرکتر و باهوشتر است؛ در نتیجه قرار نیست امام هم روش معاویه را در پیش گیرد. سیاستی که اسلام انتخاب کرده، معقول، منطقی، عادلانه و دور از فریب و نیرنگ است.
وی تأکید کرد: در موقعیتهایی که برخی افراد خود را در معرض انتخاب شدن قرار میدهند، وقتی از هدف آنها سؤال میشود، میگویند برای رضای خدا این کار را انجام میدهند، در حالی که اقدامات امام رضا(ع) نشان داد رضای خدا در گرفتن منصب نیست، بلکه باید از بعضی کارها صرفنظر کرد. قطعاً امام دلایل خاص خود را داشت؛ ولی افراد ناشایست نباید وارد عرصه سیاست شوند و به دست آوردن مقام و منصب به هر قیمتی و با حیله و نیرنگ مورد قبول ائمه(ع) نیست.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام