خطاهای تربیتی ناخواسته والدین
کد خبر: 4174513
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۷
کودکی بهتر، زندگی بهتر/5

خطاهای تربیتی ناخواسته والدین

گاهی والدین در تربیت فرزندان خود دچار برخی خطاها می‌شوند و تصور می‌کنند که در حق کودکان خود لطف می‌کنند، در حالی که برخی عملکردها جفا در حق آنان است و گاهی آثار این خطاها جبران‌ناپذیر خواهد بود.

خطاهای تربیتیهفته کودک از ۱۵ مهرماه آغاز شده است. شعار این هفته «کودکی بهتر، زندگی بهتر» بوده است. هر روز از این هفته به یک موضوع اختصاص یافته و پنجمین روز به نام «کودک، اخلاق، تربیت، مصلحت» نامگذاری شده است.

سیده‌معصومه طباطبایی، کارشناسی ارشد روانشناسی، دکتری فلسفه و کلام و سطح ۳ تفسیر علوم قرآنی به ارائه نکات مهم در تربیت کودک برای مخاطبان ایکنا پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

توجه به مقاطع رشد

اولین نکته در رابطه با مشکلاتی که عمدتاً خانواده‌ها خواسته یا ناخواسته با آن درگیر هستند، این است که چه در روانشناسی و تربیت کودک و نظریه‌های تربیت دینی که می‌توانیم از سیره اهل بیت(ع) برداشت کنیم و چه آن اصول و مبانی که در روانشناسی به آن پرداخته می‌شود، یکی از مهمترین توصیه‌ها برای تربیت کودکان در نظر گرفتن فرآیند رشدی آن‌هاست و اینکه آن‌ها در چه گروه سنی قرار دارند و پدر و مادر یا مربی، آگاهانه و براساس شناخت دوره رشد کودک و باید‌ها و نباید‌ها و اقتضائات خاص آن گروه سنی بتواند مدل رفتاری یا مدل تعاملی را در پیش بگیرد و متناسب با نیاز سنی کودکان پیش رود. از طرفی نیز باید اقتضائات خاص آن دوران را در نظر داشت تا بتوان در بحث تربیت کودک به نتیجه‌ای که متناسب با ارزش‌ها اعم از ارزش‌های اعتقادی، آمال و آرزو‌ها و اهداف تربیتی والدین و مربیان است، رسید.

واقع‌نگر باشیم

شاخصه و مبنای بعدی واقع‌نگری است. گاهی اوقات والدین و مربیانی را می‌بینیم که ایده‌آل‌گرایانه به کودکان می‌نگرند. بسیاری از پدر و مادر‌ها دوست دارند که فرزندشان در بحث هوش و یادگیری در بالاترین حد نبوغ و به نوعی منحصر بفرد باشد. خیلی وقت‌ها هم الگو‌های اشتباه از کودکان خاص به ویژه در زمینه ورزشی، علمی، مهارتی و ... را برای فرزندان خود درنظر می‌گیرند و عیناً روی کودکان خود پیاده کنند و این هم کاملاً اشتباه است. واقعیت این است که فرزندان ما نکات مثبت و توانایی‌های بالقوه و بالفعل و همچنین نواقص، کاستی‌ها و ضعف‌هایی دارند که همه این‌ها را باید در کنار هم دید. پدر و مادر‌ها باید توجه کنند که نسبت به ویژگی‌های خاص کودکان شناخت داشته باشند و با رشد دادن این ویژگی‌ها به تعالی فرزندان خود کمک کنند و در کنار این مسئله نسبت به کاستی‌ها نیز بی‌توجه نباشند. در عین اینکه تشویق می‌کنند، به خاطر کاستی‌ها تنبیه نکنند و تلاش کنند نقص‌ها را واقع‌نگرانه و معقول برطرف کنند. برطرف کردن نیز بدان معنا نیست که آن‌ها را مجبور کنیم در زمینه خاصی که دیگران در آن استعداد دارند، او هم استعداد داشته باشد، بلکه کمک می‌کنیم که این مسئله را بپذیرد و در حد مطلوب و نرمال پیش ببرد.

الگوگیری از والدین

نکته اساسی که در تربیت و فرآیند رشد کودکان باید در نظر بگیریم، این است که کودکان ما آنچه آرزویش را داریم، نمی‌شوند. فرزندان ما آنچه برایش تلاش می‌کنیم، می‌شوند. ما تلاش می‌کنیم، گام اول یعنی ویژگی خاص را در خود ایجاد کنیم و بعد آن را به کودکان منتقل کنیم. مثلاً در بحث کتابخوانی، دوست داریم فرزندمان علاقه‌مند به کتاب باشد، در حالی که کودک این رفتار و علاقه را در کانون خانواده نمی‌بیند. پدر و مادری که هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها می‌گذرد، اما یک صفحه کتاب نمی‌خوانند، مسلماً علاقه‌ای به کتابخوانی در فرزندشان ایجاد نمی‌کنند.

در بحث تربیت دینی نیز به همین شکل است؛ والدینی که دوست دارند فرزندانشان در زمینه اخلاقی هم رشد کند و یک ویژگی خاص دینی و اخلاقی داشته باشد، وقتی به این مطلوب دست می‌یابند که در گام اول خودشان نسبت به آن مسئله التزام داشته باشند. در توصیه‌های دینی نیز آمده است که «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ؛ مردم را به غیر زبان (بلکه با کردار) خود به خیر و نیکوکاری دعوت کنید». این مسئله تلنگری است که کودکان ما با نصیحت کردن و امر و نهی کردن در مسیر رشد و تعالی قرار نمی‌گیرد، یعنی پدر و مادر و مربی نمی‌توانند صرفاً با نصیحت کردن راهبری کنند، بلکه مثل کودکی که راه رفتن را یاد می‌گیرد، قاعدتاً باید گام به گام همراه بچه‌ها باشند. همدلی و همراهی با کودک و صبوری والدین کمک می‌کند که والدین در مسیر تربیتی موفق شوند.

در آیات قرآن کریم نیز آمده است «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» بچه‌هایتان را به نماز امر کنید و صبور باشید. برخی پدر و مادر‌ها این مشکل را دارند و می‌گویند، من این مسئله را ۱۰ بار به کودکم گفته‌ام و به نتیجه نرسیده‌ام. درست است، گاهی اوقات شاید کودک به دلایل مختلف بی‌توجهی کند و یا نمی‌پسندد، حوصله نمی‌کند و یا هر دلیل دیگری آن کار را انجام نمی‌دهد، اما باید صبوری کنیم تا به نتیجه برسیم. نباید عجله کنیم، کودکان استعداد‌ها و توانایی‌هایشان متفاوت است. اگر دیدیم کودکی در مدت زمان کوتاهی نتیجه‌ای که می‌خواهیم را به دست آورده است، ما نمی‌توانیم همان الگو را روی فرزند خودمان پیاده کنیم.

تنبیه و تشویق به‌هنگام

برخی والدین باید نسبت به تشویق و تنبیه به‌هنگام فرزند خود توجه بیشتری داشته باشند؛ نباید تشویق و تنبیه افراطی از سوی والدین انجام شود، بلکه هر کدام باید متعادل، به موقع و سنجیده باشد. اگر تشویق و یا تنبیه به موقع نباشد، نتیجه نمی‌دهد و تشویق مکرر و به موقع و افراطی همانقدر مضر است که تنبیه افر اطی آسیب‌زننده است. البته منظور تنبیه بدنی و خشن نیست، بلکه حتی محروم کردن کودک از محبت پدر و مادر و یا محروم کردن کودک از علاقه‌مندی‌هایش است. توجه داشته باشید که در تشویق و تنبیه‌ها هم الگوی رشد کودکان و شرایط سنی آنها را در نظر بگیریم؛ چراکه گاهی طولانی شدن یک تنبیه و محروم کردن او لطمه زیادی به کودک وارد می‌کند. این‌ موارد را باید درنظر بگیریم تا به نتیجه مطلوب برسیم.

تجربه شکست

گاهی اوقات والدین تمام کاستی‌هایی که در دوران کودکی خودشان داشتند و یا حتی کاستی‌هایی که در الگو‌های تربیتی دیگر دیده‌اند، برای فرزند خودشان برطرف می‌کنند، یعنی کودک را در حالت بسته‌ای بزرگ می‌کنند و اجازه نمی‌دهند که او شکست و مسائل مختلف را تجربه کند؛ در حالی که در الگوی رشد و روانشناسی تربیتی کودکان باید اجازه دهیم، آنها در موقعیت‌های مختلف حتی شکست را تجربه کنند، چون شکست‌ها کمک می‌کنند، کودکان لذت موفقیت‌ها را بچشند.

برخی از پدر و مادرها فکر می‌کنند تأمین همه مایحتاج کودکان و تأمین تمام رفاهیات آنها یک لطف بزرگ در حق آنهاست، در حالی که این یک ظلم عیان در حق بچه‌هاست؛ چراکه وقتی آن‌ها وارد جامعه می‌شوند، طبیعی است که در فضای جامعه مشکلات زیادی وجود دارد که در بستر خانواده رخ نمی‌دهد. یک پدر و مادر با تمام سختی‌هایی که دیده‌اند، تلاش می‌کنند، فرزندشان هیچگونه سختی و کاستی را احساس نکنند، چون جامعه و فضای خارج از خانه پر از تلخی‌ها و شادی‌ها و پر از تجربه‌های تلخ و شیرین است که باید بچه‌هایمان را از همان گام‌های نخست تربیتی عادت دهیم که در عین اینکه مسیر زندگی شیرینی‌هایی دارد، تلخی‌هایی نیز دارد.

توجه به جنبه‌های مختلف رشد

گام بعدی در فرایند رشد این است که به عرصه‌های مختلف تربیتی توجه کنیم و آن بحث تربیت مالی و اقتصادی کودکان و یا حتی تربیت اجتماعی کودکان در تعامل با دیگران است. باید کمک کنیم در عرصه‌های مختلف تجربیات مفیدی داشته باشند و این تجربیات زمینه‌ساز این باشد که در دنیای بزرگتر که اجتماع است و در فضای بزرگتر از خانه و خانواه درست عمل کند و ورود مؤثری داشته باشد.

رفاهیات کافی نیست

یکی از خطا‌ها و اشتباهاتی که والدین ناخواسته به آن مبتلا می شوند این است که احساس می‌کنند با تأمین حداکثری رفاهیات کودکان می‌توانند لطف زیادی به آنها داشته باشند و کودکان در مسیر رشدشان بهتر ورود کنند؛ در حالی که کودکان ما لازم است در عرصه‌های مختلف زندگی، رفاهیات مختلفی را متناسب با بضاعت خانواده داشته باشند و با واقعیت‌های موجود در جامعه آشنا شوند.

برخی از والدین به تبع درگیری و مشغله‌های فراوان و از طرفی هم ابتلا به فضای مجازی، کودکان آنها نیز به این فضا مبتلا شده و مدل تعاملشان براساس الگو‌هایی است که در فضای مجازی می‌بینند و قالب فکری آن‌ها به این شکل درمی‌آید و آنها از اقتضائات خاص خانه و خانواده خود لذت نمی‌برند. قبلاً پدر و مادر‌ها با یک هدیه کوچک و یا اسباب بازی، تولد کودکان را جشن می‌گرفتند و هم کودکان و هم والدین اوقات خوبی را در کنار هم سپری می‌کردند، اما متأسفانه ما در یک گزارش و پژوهش متوجه شدیم که درصد بالایی از کودکانی که، وقتی می‌گوییم چه چیزی باعث می‌شود شگفت‌زده و خوشحال شوند، داشتن وسایل و اسباب‌بازی‌هایی را به عنوان توقعات و آرزوهایشان بیان می‌کنند که برای بسیاری از خانواده‌ها دست‌نیافتنی است. مگر چند درصد از خانواده‌ها می‌توانند ماشین اسباب‌بازی گران قیمت و یا آخرین مدل بازی کنترلی را برای کودکان خود تهیه کنند؟ گاهی اوقات ما خانواده‌ها، بچه‌هایمان را به اشتباه وارد برخی فضاها می‌کنیم، اولاً که ورود آنها به فضای مجازی صحیح نیست و از طرفی هم  اگر وارد این فضا شدند، به آن‌ها این آگاهی را بدهیم که فضای مجازی باید در همان فضا بماند. ما وقتی می‌خواهیم این مسئله را وارد دنیای حقیقی کنیم، باید آن را بومی‌سازی و متناسب با زندگی خودمان آن را کاربردی کنیم و از آن بهره بگیریم نه اینکه عیناً آن را در مسیر زندگی خودمان پیاده کنیم.

مقایسه نکنیم

گاهی اوقات برخی والدین دچار مقایسه بین فرزندان می‌شوند. الگو دادن و توجه به اینکه کودکان باید در مسیر رشدشان یک هدف و الگوی ایده‌آلی داشته باشند مطلوب است، اما برخی از این الگو‌ها یا دست‌نیافتنی است و نسبتی با استعداد‌ها و توانایی‌های فرزندمان ندارد و گاهی اوقات بچه‌هایمان را در فضایی قرار می‌دهیم که از چهره‌ها و شخصیت‌های اعم از کارتونی و انیمیشنی و ... الگو می‌گیرند که با ارزش‌های دینی، ملی و خانوادگی ما سازگار نیست و یا گاهی اوقات با خریدن اسباب بازی و وسایلی که مربوط به آن شخصیت است، تصور می‌کنیم آن‌ها بچه هستند و متوجه نیستند، در حالی که ذهن و روح و روان آن‌ها تأثیرپذیر و حساس است و مسائلی که پدر و مادر‌ها به آن بی‌توجه هستند، نادانسته وارد زندگی و روح و روان کودکان می‌شود.

شاید به باور والدین آنچه برای کودکان انجام می‌دهیم لطف در حق کودکان است، در حالی که در درازمدت و بلندمدت یک ظلم عیان خواهد بود. مثلاً پدر و مادری که در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده است و تصور ذهنی‌اش این است که برخی از کاستی‌هایی که در مسیر زندگی داشته است و پدر و مادرش نتوانسته‌اند تأمین کنند، لذا تصمیم می‌گیرند برای زندگی و آینده خود و فرزندش الگوی تک‌فرزندی را در پیش بگیرد و این بزرگترین آسیب برای آنهاست. گاهی پای گفت‌وگوی برخی از پدر و مادر که می‌نشینیم، ابراز می‌کنند که بار‌ها به فرزندمان گفته‌ایم که تو دوست داری، بهترین امکانات را برایت تأمین کنیم و یا برایت خواهر و برادر بیاوریم؟ بچه من خودش انتخاب کرده که تک فرزند باشد. واقعاً جای تأمل دارد که بچه‌ پنج، شش ساله نسبت به دنیای فراتر از گروه سنی‌اش چه تصوری می‌تواند داشته باشد تا چنین تصمیم بزرگی بگیرد؟ بنابراین توجیه غلطی است که والدین دارند، چون آنچه ما در تک فرزندها می‌بینیم، عمدتاً از اینکه تنها هستند و همبازی و در سنین بالا همدم و همرازی ندارند، رنج می‌برند و این مسئله با توجه به اثرات مخرب، لطف برای کودکان نیست و بعد‌ها قابل جبران نخواهد بود. چون سن باروری والدین محدود است و امکان تجدیدنظر در این زمینه وجود نخواهد داشت.

کنترل‌گری افراطی کودکان

گاهی اوقات پدر و مادر‌ها آنقدر مراقب کودکان هستند که هیچ ضربه و شکستی و یا هیچ مشکلی را تجربه نکنند و حتی در مدل گویش و تعامل گفتاری کودکان توجه و کنترل‌گری بیش از حد دارند و می‌گویند این حرف را نزن و این حرف را بزن، این کار را بکن و این کار را نکن که بچه دچار طرح‌واره‌هایی می‌شود که وقتی وارد جامعه شد، به خود اجازه تعامل مؤثر با دیگر افراد را نمی‌دهد، چون دائماً احساس می‌کند که در حال خطا کردن است و ممکن است با شکست مواجه شود و گاهی اوقات مبتلا به تعامل‌گرایی افراطی می‌شود و از طرفی هم نمی‌تواند ورود مؤثری در جامعه داشته باشد.

شناخت زبان کودک

تربیت کودکان در عرصه‌های مختلف و فرآیند رشد آنها در عین اینکه بسیار لطیف و زیباست و در آموزه‌های دینی سفارش بسیاری به آن شده است، اما نیازمند شناخت زبان آنان است تا با او صحبت کنید و با مدل رفتاری کودکان با آن‌ها تعامل داشته باشید. در عین حال این مسئله، پیچیدگی‌ها و حساسیت خاص خود را دارد و لازم است والدین و مربیان در کنار اینکه از تجربیات خود بهره می‌گیرند، مطالعه دقیقی داشته باشند تا الگوی رفتاری آن‌ها و تجربه‌های اشتباهی که به غلط در ذهن پدر و مادر‌ها ایجاد شده است را در مورد کودکان خود پیاده نکنند و درصد خطا را در فرآیند تربیتی خود به حداقل برسانند.

گفت‌وگو از فاطمه بختیاری

انتهای پیام
captcha