پروین اعتصامی به عنوان شاعری نامی در حوزه جریان شعر معاصر بی هیچ تردیدی قافلهسالار و قلهنشین زنان ادیب، فرهیخته و اندیشمندی است که جایگاه و ساحت بانوان ایرانی را در زبان و ادب فارسی نمایندگی میکند. او در عهد و زمانهای، زبان و بیان دیدگاههایش به عنوان بانویی از بانوان ایرانی را برمیگزیند که نهتنها نگاه زمانه و هم شرایط آن مجالی برای بروز، ظهور و فعالیت بانوان ایرانی قائل نیست که حتی در بهترین حالت تفکر و نگاه موجود در آن زمانه بانوان را در محاق فراموشی جامعه -اگر نگوییم تاریخ- فرا میخوانند.
عهد و زمانه مشروطه با همه شعارهای تجددخواهی؛ سخت درگیر غلبه نگاه سنت و تفکر مردسالارانهای بود که هیچگاه حتی در متجددانهترین شکل ممکن به خود اجازه بروز، ظهور و پذیرایی از بانوان در فضاهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و البته که فرهنگی نمیداد.
اینجا بود که پروین اعتصامی در سایه پدری که خود از اهل سیاست و فردی ادیب بود و در همنشینی و حمایت بزرگانی چون ملکالشعرای بهار، فرخی یزدی و استاد شهریار در جغرافیایی چون تبریز قد بلند کرد که فصل مهمی از ادبیات معاصر ما و چهرههای سرشناس آن متعلق به این اقلیم و جغرافیا هستند و بودند.
این چنین بود که او نهتنها در قامت پروین در فرهنگ ایرانی درخشش گرفت که امروز با نامی چون «اختر چرخ ادب» نه تنها میان ایرانیان ادب دوست که در میان تمامی افراد جهان که ادب ایرانی را فصل مهمی از شناسنامه هویتی و تمدنی ایرانزمین میدانند، میخوانند برمیشمارند شناسا و شهره است.
آنچه در ادامه میآید بخش دوم میزگرد تعاملی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با محور شعر، شعور، بینش، گویش، زبان، روایت و اندیشه پروین اعتصامی در حوزه و جریان شاعرانگی اوست و تمرکز بخش دوم این میزگرد بر الهام و آشنایی او به زبان عرفان و همنشینیاش با کلام وحی، احادیث و روایت زندگی ائمه اطهار(ع) که فصل مهمی از درخشش تفکر ظلمستیزی و حمایت از محرومان و مظلومان در کهکشان شعر پروین به شمار میرود.
در این میزگرد و در سایه چتر بزرگی به نام شعر اجتماعی؛ اینها و بیش از اینها را با پنج مهمان ارجمند حاضر در میزگرد تعاملی و چالشی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به اشتراک میگذاریم. دکتر جواد وندنوروز، استاد دانشگاه، رئیس بنیاد شعر شهریار و دبیر نخستین همایش بینالمللی پروین اعتصامی و چهار مهمان دیگر هر چهار از جنس و تبار پروین اعتصامی هستند؛ دکتر فیروزه عدالت، عضو بنیاد نخبگان، نویسنده و شاعری که دستی گرم چه بر حوزه نظم و چه در حوزه نثر داشته و دارد با بیشاز ۳۰ اثر منتشرشده؛ دکتر الهام آمینایی، مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر ادبی؛ دکتر نرگس شیدایی، مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر عرصه ادبیات و پروین نقدی نویسنده و پژوهشگر ادبی مهمانان این نشست تعاملی و چالشی با حوزه شعر، اندیشه، بینش، گویش و نگرش پروین اعتصامی که در ایکنا بودند که در اداه بخش نخست این گفتوگو از خاطر شما میگذرد.
عدالت: وقتی ما قرآن را مورد بررسی قرار میدهیم، میبینیم که خداوند متعال در قرآن برای آگاهی بندگان، مومنان و دریافت دقیق آنچه در مسیر هدایت و رستگاری آنها به واسطه این کتاب آسمانی لازم است را در قالب مثالهایی مختلف و متنوع بیان فرموده است. خداوند برای انسانها مثال میزند تا آنها آدایب زیستن و مسیر تعبد را بهتر یاد بگیرند؛ یا به قول خودمانی «برای ما جا بیفتد.» پروین از این خصیصه، صفت و رویکرد قرآنی در اشعارش بهوفور استفاده کرده است. او برای آنکه، نکته، مسئله، هدف و پیامی را که از سرودن شعری دارد برای عموم مردم جا بیندازد به سراغ مثال به ویژه مثالهای برگرفته از قرآن میرود.
به عنوان نمونه در «اشک یتیم» یا مناظره «شمع و پروانه» میبینیم که او این مثالها را برای بیان مفهومی که در ذهن داشته به شکل مستقیم از قرآن، احادیث و از کتابهای عرفانی ماقبل خود وام گرفته است. این به نوعی تائید صحبت مهمانان حاضر در این میزگرد است که نگرش اشعار زندهنام اعتصامی را شبیه حافظ، سعدی یا مولانا میدانند. با مرور و خواندن این دست از اشعار پروین است که به وضوح درمییابیم که او تمام اشعار شاعران پیش از خود و بزرگان ادب فارسی را خوانده و بر آنها مسلط است. او وقتی سراغ «شمع و پروانه» میرود؛ میبینم که نگاه، روایت و بداعت او در سرودن این شعر با آنچه تصویر سعدی از شمع و پروانه است تا چه میزان متفاوت است.
یا آن لحن مردانهای که پیشتر پایش در همین میزگرد از زبان کارشناسان بزرگوار به میان آمد در مناظره «شمع و پروانه» کاملاً مشهود است. با مداقه در این مناظره حتی به نگاه عمیق، ظریف و بنیادینی که پروین در استفاده از طبیعت دارد پی میبریم «شمع» و «پروانه» جزئی از طبیعتی هستند که هر لحظه ممکن است آنها را ببینیم و شاید ساده از کنار آن بگذریم. اگر خیلی توجه داشته باشیم ممکن است بگوییم «چقدر زیبا هستند!»؛ اما پروین در مواجهه با این دو عنصر به ظاهر ساده در طبیعت؛ موضوعی کاملاً متأثر از مفهوم قرآنی یعنی ظلمستیزی را دستمایه هدف و پیام شعرش قرار میدهد. او این بار ظلمستیزی در برابر جامعه دیکتاتوری آن زمان را از زبان «شمع» و «پروانه» بیان میکند. لحن این منظره مردانه است اما هدف از این لحن بازتاب جسارتی است که پروین در انتخاب این موضوع برای سرودن در فکر دارد.
در این مناظره «پروانه» به «شمع» میگوید: «من در حال گشتن دور تو هستم؛ پس من عاشقتر هستم.» و در پاسخ، «شمع» به «پروانه» میگوید: «اگر در حال گشتن دور من هستی به این سبب است که من در حال سوختن هستم و با این سوختن و آب شدن به تو روشنایی برای حرکت میدهم.» این دقیقاً مصداق آیه شریف سوره مبارکه «نور» است که میفرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ»؛ این همان مثال خداوندی و نمادی از «پیامبر» و «شهید» است.
با دقت در این آیه شریف و معنی آن درمییابیم که همان مثال خداوندی را، پروین به عنوان یک تمثیل در شعر مناظره «شمع و پروانه» آورده است. این همان نگاه عرفانی و بهره بردن از قرآن مجید است که پیش از او شعرایی چون عطار، مولانا، حافظ و سعدی نیز به کار بردهاند و حال زندهنام اعتصامی نیز به شیوه و خوانش خود به بهرین نحو و زیباترین شکل با زبان زنانه شبیه مردان به سبب جسارت موجود در لحن و زبان مردانه مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میدهد.
پروین با همین نگاه، ادراک و شناخت از قرآن و مبانی معرفتی است که این مناظره را میان دو عنصر طبیعی زنده کرده است و نه تنها زنده کرده که در آن مفهوم «شهادت»، «ظلمستیزی» و «ندیده شدن» گنجانده شده است. زن در جامعه آن روز ایران دیده نمیشده است. انگار که وجود نداشته است! انگار باید مردی وجود میداشت تا او را نشان دهد. حال با همه این نگاه مملو از سیاهی و خفقان؛ ما پروین را میبینیم که زن را با زبان، کلام و شعرهاش نشان میدهد.
عدالت: بعید نیست که اینطور باشد! چون زمانه پروین اعتصامی، زمانه سنتگرایی است و بازتاب عُرفی که در آن زمان رایج بوده است را در زبان شاعران و ادیبان آن دوران میبینیم. پروین نیز در آن جامعه زندگی میکند و به همین ترتیب، شعر او نیز بازتابی از همین سنتها و عُرف جامعه است؛ اما با زبان، نگاه، لحن و گویشی که خاص خود او است.
ویژگی بارز پروین اعتصامی علاوه بر آشنایی با همه این ادیبان که نام بردید، زندگی او در کنار و سایه پدری ادیب است و تحت تأثیر مستقیم او قرار دارد. او همچنین همنشین با شاعران و ادیبان بزرگی چون ملکالشعرای بهار و دوستان پدری هستند که در اغلب محافل آنها پروین حضور داشته است. مدرسهای که او رفت، مدرسهای غربی است. همچنین او با تمامی ترجمههای پدرش از زبان عربی و انگلیسی بر کتاب اشعار و یا دیگر کتابها آشنا بود و آنها را مطالعه میکرد. ما تمامی اینها را در اشعار پروین میبینیم. میبینیم که برخی از مضامین اشعار پروین اعتصامی برگرفته از اشعار غربی است. یعنی موضوعی را از اشعار غربی گرفته، آن را به زبان فارسی، به زبان مردمی و بهتر بگوییم به زبان ایرانی بازپروری کرده و با نگاهی بدیع ارائه میدهد.
پروین در زمانهای زیست میکند که سخن گفتن آزاد نیست. «کلام» و «زبان» انگار زندانی در دهان اوست و او به ناچار روشی را انتخاب کند که زبان میرزاده عشقی یا شاعرانی که آزادانه میتوانند حرف بزنند نیست. علاوه بر آن حس زندان برای زبان، از حرکت به سمت لحن و شعر میرزاده عشقی یا شاعرانی نظیر او پرهیز میکند؛ چرا تربیت خانوادگی، تربیت ادبی و تربیت دینی او این را نمیپذیرد. از طرفی دیگر پروین اعتصامی نمیتواند سبک و سیاق شعرایی مانند مولانا، سعدی و حافظ را برگزیند؛ چون زبان مردم نیست. چون زبان آن زمانه نیست!
عدالت: قطعاً توانایی آن را داشته است! همین مسئله است که اهمیت دارد و پروین با وجود این تواناییها، تمام تلاش خود را کرده شعری بسراید تا مردمی فارغ از زن یا مرد بودن، بدون جنسیت و یا حتی کودکان نیز وقتی هرکدام از اشعار او را بخوانند لذت ببرند. هدف او را دریابند. همه اینها در حقیقت بازتاب آن جایگاهی است که پروین میخواسته زن ایرانی به دست یابد، آن را فتح و کسب کند. او به جای جنگیدن مانند مردان؛ برای کسب حق زنان در آن دوران چنین زبانی را برای اشعارش و سرودن آنها انتخاب کرده است.
آمینایی: در راستای تاکید و تکمیل سخنان خانم دکتر عدالت میخواهم بگویم که با توجه به شرایط زندگی زمانه پروین، غیر از آن حجب و حیای زنانه ایرانی که پروین نیز از آن بسیار برخوردار بود و این مولفه در شعر و کلام او نیز به شکل درخشانی منعکس شده است میتوان گفت که بخش زیادی که از کلام و زبان شاعرانه پروین در بهره بردن از آن «لحن مردانه» متأثر از سیاست و نگرش اوست.
معتقدم پروین به دلیل تمام شرایط محدود آن زمان برای زنان به ویژه حرف زدن و سخن گفتن آنها در جامعه که گویای عُرف اجتماع در زمانه برای آنها جایگاهی قائل نبوده؛ سعی کرده از آن سیاست «زبان و لحن مردانه» در اشعارش استفاده کند تا کلامش مجوز انتشار بیابد. به زبان سادهتر در انتخاب این سیاست، فقط پای آن بحث حیا و نجابت ایرانی نیست که قطعاً تحت تأثیر دین اسلام است، نمیتوان منکر آن بود، امروز نیز وجود دارد و تا همیشه در جامعه اسلامی ایران وجود خواهد داشت. فارغ از این دیدگاه؛ زندهنام پروین اعتصامی به عنوان یک بانوی شاعر از روی سیاستش «زبان و لحن مردانه» را برای سرودن اشعارش انتخاب کرده است.
شاید انتخاب این سیاست در سایه مشورتی است که از پدرش، ملکالشعرای بهار و یا سایر ادیبانی که با آنها نشست و برخاست داشته وام گرفته است. به هر حال نمیتوان منکر این شد که حضور چنین جمع فرهیخته، اهل ادب و فضل در اطراف پروین اعتصامی به واسطه پدرش از روی شانس او بوده است. پروین اعتصامی بسیار بخت بلندی داشته که چنین محیطی را در اطراف خود میبیند.
مولفه دیگر به هوش و نبوغ پروین اعتصامی باز میگردد. همین هوش و نبوغ پروین اعتصامی است که باعث شده او سیاست استفاده از «لحن و زبان مردانه» را برای اشعارش به عنوان یک بانوی شاعر برگزیند تا شعرش دیده، شنیده و خوانده شود. او به سبب انتخاب این سیاست است که در آن جامعه مجوز حرف زدن پیدا میکند. او به قطع پذیرفته با این سیاست پیش برود و در زبان شعرش از ظرافتهای زنانه بکاهد و «لحن و زبان مردانه» را برگزیند تا صدای او شنیده شود؛ والا اگر جز این بود، صدای او به کسی نمیرسید!
خانم دکتر شیدایی پیشتر در این میزگرد به این مسئله اشاره داشتند که «اگر پروین اعتصامی زندگی عاشقانهای داشت میتوانست اشعار زمینیتری بگوید.»؛ معتقدم حتی اگر زنی، زندگی عاشقانه نداشته باشد؛ عشق را درک میکند. پروین نیز حتی در محدودیتهای زمانه خود، حتی آن ازدواج سنتی، بازهم عشق را -عشق ظریف زنانه-، عشق یک بانو و عشق یک خانم را حتی اگر زندگی عاشقانه نداشته را درک کرده است؛ اما ترجیح داده تا با انتخاب آن سیاستی که اشاره داشتم از تمام آنها بگذرد تا بتواند پیام خود را در قالب شعر به زمانه خود و آیندگان برساند.
درست بر همین اساس است که باید همه ما، چه زن و چه مرد ایرانی سپاسگزار او باشیم که چنین نگاهی را در آن دوره و زمانه برای بیان پیام و هدفش انتخاب کرده است. اگر غیر از این نگاه بود قطعاً صدا و اثری از او امروز به دست ما نمیرسید.
عدالت: اما من معتقدم عشقی که میفرمایید ممکن است از جنس عشق به همسر نبود، ولی عشق بینهایتی که به پدرش داشته آنقدر قوی بود که نتوانسته در آن زندگی زناشویی کوتاهمدت آن «عشق حقیقی» را پیدا کند. به نظر میآید «عشق حقیقی» از دید پروین عشقی است که پدرش به او منتقل کرده است.
عدالت: منظورم این نیست. منظورم این است که نتوانسته آن را کسب کند. قطعاً مفهوم عشق را داشته است؛ عشق را در زندگی درک و منعکس کرده؛ اما این عشق زمینی که شاعران دیگر آن را منعکس میکردند را نداشته است.
آمینایی: شاید این هم اقبالش بود. شاید اقبال و سعادتی بود که در این راستا شعر بگوید. شعری که مستقیم به آسمان وصل شده است.
آمینایی: قطعاً پروین بسیار باهوش بود. چون در زمان او شاعران زن توانای دیگری بودند اما صدای آنها به گوش ما در این عصر نرسیده است! آنچنانکه پیشتر گفتم این نخست به سبب حمایتهای خانواده است. این نیز از اقبال پروین بود که در خانوادهای ادیب پرورش یافته است. دوم؛ هوش و ذکاوت پروین بود که در میان شاعران آن زمان، که اتفاقا شاعران خوب و اشعار خوبی هم سرودهاند اما نتوانسته کلامشان را منتقل کنند و به دست ما برسانند؛ پروین اعتصامی توانسته و این دیگر از بخت و اقبال ما و نسل امروز است که آثار بزرگی چون پروین اعتصامی را امروز به عنوان یادگیری بزرگ و میراثی ارزشمند در اختیار داریم.
عدالت: اما پژوهشگران حوزه عرفان معتقدند که این سعادت به دلیل استفادهای است که زندهنام پروین اعتصامی از کلام معرفتبخش آیات قرآن کرده است. برکت قرآن باعث ماندگاری دیوان او شده است. کلام قرآن، رمز ماندگاری است و معتقدم، معنویتی که در اشعار پروین وجود دارد و او این معنویت را از آیات قرآن و مفاهیمی که از قرآن برداشت کرده گرفته و در اشعارش گنجانده به ماندگاری شعر او حتی در آن زمان خفقان و عدم بها دادن به زنان منتج شده و ما امروز حاصل آن را در اختیار داریم.
به جِد و جهد معتقدم که والاترین هدف پروین اعتصامی در اشعارش هدایت کردن است؛ چرا که اشعار او هادی است. همان صفتی که خداوند در قرآن فرمودهاند، پروین به نوعی به خود گرفته است و خداوند این برکت را برای او قرار داده و مقدر کرده تا ماندگار شود.
اگر از دیدگاه عرفانی بخواهیم به پروین اعتصامی، اشعارش و ماندگار سخنانش نگاه کنیم، بهشخصه اینگونه درک میکنم که ماندگاری او از جنس الهی و قرآن است.
آمینایی: بازهم در تأیید کلام خانم دکتر عدالت میگویم؛ درجایی خواندهام شاعران انتخاب میشوند. شاید رسالت پروین این بود که انتخاب شود و او این کلام را به ما دهد. گویی دیگر وظیفه و رسالت حوزه شعر از جنس دیگر را به دیگران سپرده است.
شیدایی: آقای خالقیراد در کتاب «پروین و قطعهسرایی» به این مهم تاکید میکند که زندهنام پروین اعتصامی از آموختههای خود از ادبیات غرب در کنار حفظ اصالت و پایبندیاش به ارزشهای اخلاقی بهره گرفته است و به این واسطه به شعر خود عمق بخشیده است. به بیان سادهتر او با اقتضائات زمانه به شعر خود وسعت بخشیده است.
پیشتر نیز به این مسئله اشاره کردم که او دست به جریانی میزند که بر خلاف سنت حرکت کند؛ پای به وادی میگذارد و جریانی را ایجاد میکند که تا به واسطه آن خلاف سنت آن زمان حرکت کند.
او در اشعارش این مهم را ثابت بر ادبیات کلاسیک بسیار اشراف دارد. او از بسیاری از واژههایی که در آن زمان متروک و کهنه شده اما در ادبیات کهن و کلاسیک ایران جایگاه والایی داشته به خوبی و درستی بهره برده و حتی بسیاری از آنها را احیا کرده است. شاید حضور همان واژهها در نگاه مخاطبان امروزی است که شعر پروین را شعری قدیمی بازتاب میدهند و یا باعث مهجور شدن شعر او در جامعه میشوند؛ اما در کنار آن؛ محتوا و معنایی در اشعار پروین وجود دارد که آن محتوا و معنا به اشعار پروین تشخص میبخشد.
اگر تشخیص شعر پروین را ورای عرفان، اخلاق و انتقاد اجتماعی در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم محتوا در اشعار پروین طوری انتخاب و با زبانی بیانشده که شخصیت خاصی به شعر او بخشیده است. امروز به جرات میتوانیم بگوییم که در جریان شعر اجتماعی ما و نقد اجتماعی در حوزه شعر، مانند پروین وجود نداشته و نیامده است. این شاعره پرآوازه ایرانزمین بانوی سرزمین انسانیت و مهر است.
نقدی: زندهنام ملکالشعرای بهار در مقدمهای که بر دیوان زندهنام پروین اعتصامی نوشته است اشاره کرده «در این روزها یکی از دوستان گلدستهای از ازهار نوشکفته به دستم داد و منتی بر گردنم نهاد، دستم از آن رنگین گشت و دامنم مشکآگین، بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت!».
بهراستی دیوان پروین چنین حالتی را در انسان ایجاد میکند. مخاطب با خوانش این دیوان مانند همنشینی با دیوان منوچهری دامغانی، چنان در بوی گل و ریحان و عِطرِ گلستان غرق میشود که متوجه نمیشود چطور این باغ و بوستان دیوان پروین اعتصامی را طی کرده و به انتهای دیوان رسیده است.
پروین اعتصامی چنین کاری را در مناظرهها و مثنویهایی که دارد انجام داده است. او در سرایش اشعارش به ویژه در دو بخشی که اشاره داشتم استفادهای بسیار گسترده از طبیعت داشته، اما تفاوت او با دیگر شعرا در استفاده از طبیعت به شیوه پرداخت او به مضامین منتخبش باز میگردد. این شیوه بهرهبردن و استفاده از مضامین کاملاً به شکل منحصربهفرد به خود پروین اعتصامی تعلق دارد. ما در اشعار حافظ و سعدی مانند آنچه که در دیوان پروین نیر شاهد هستیم، استفاده مکرر و احساسی از مضامینی چون گل لاله و نرگس را میبینیم. اما در اشعار «اختر چرخ ادب»، او چنان بدیع و نو این تصویر جدید را برایمان میسازد که تمام آن مضامین تکراری، احساسی و آشنا را به تصاویری درخشان بدل میکند. به عنوان مثال در بیشتر اشعار، شاعران تصویر لاله را به عنوان داغدیده و خون دل خورده برای مخاطب تصویر میکنند و گاه حتی لاله به جام تشبیه شده است؛ اما در تصاویری که پروین از لاله برای ما ساخته به درک اجتماعی بالای او از جامعه خود و مردم کوچه و بازار میرسیم. او با همین درک، چنان با ابزارهای ساده زبانی و شاعرانه تصاویر را خلق میکند که برای هر مخاطبی در جامعه او قابل درک باشد.
پروین اعتصامی«لاله» را به فرد فقیر و مسکینی تشبیه کرده که خون دل میخورد و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد، و در روایت تصویرگری از این عنصر طبیعت چنان گام برمیدارد که هر خواننده اشعار او -از هر طیف و طبقه اجتماعی - وقتی بخواهد از هر منظری این تشبیه را در نظر بگیرند کاملاً متوجه سنجیده و بهجا بودن چنین بهرهبرداری از «لاله» میشود.
نقدی: بله دقیقاً! شما ببینید گل لاله در چه محیطها و مکانهایی میروید؟ در بیابان؛ لاله گیاهی خودروست و اغلب در بیابانها و محلی که نیازمند آب زیادی نیست، این گل زیبا میروید. در تقابل «لاله»؛ مفهوم «گُل» را قرار میدهد. میدانیم که ادبیات ما، «گُل» از میان نباتات و گیاهان مظهر طبقات بالای اجتماعی و افرادی است که از رفاه خوبی برخوردار و جایگاه خوبی دارند.
حال محیط و مکانی که «گُل» در آن قرار دارد را قیاس کنید. «گُل» برای رشد و شکوفایی به رسیدگی باغبان، آب فراوان و خاک مناسب نیاز دارد؛ اما «لاله» اینگونه نیست. رشد و نموی آن در گرو بادی است که در بیایان و کوهستان میآید و بذر آن را میپراکند. این مقایسه؛ بیتردید مقایسهای دقیق، بهجا و انتخاب آن تحسینبرانگیز است.
زمانی که مردم آن دوران در مواجهه با این شعر و خواندن آن قرار میگیرند با تکتک مصرع، ابیات، روایت، واژهها و معانی آن ارتباطی عمیق و تنگاتنگ پیدا میکنند.
همینطور از منظر دیگر و فارغ از نباتات اگر بخواهیم به حضور جانوران در اشعار پروین اشاره کنیم باز هم ردپای آن را چون «کلیلهودمنه» به عنوان اثری جاویدان در دیوان پروین نیز به وضوح مشاهده میکنیم. حیواناتی که در «کلیلهودمنه» آورده شده در اشعار پروین نیز تکرار میشوند اما بازهم بهجا و با مضمونی جدید!
بهعنوان مثال «خفاش»، در ادبیات کلاسیک ما یا ادبیات جهان با مضامین تکراری فراوانی حضور دارد؛ اما پروین در مناظرههای خود، «خفاش» را بهگونهای دیگر بازتاب میدهد و از زبان او میگوید «اگر من نمیتوانم نور خورشید را درک کنم، اشتباه از خود من است!» در حالی که در دیگر آثار ادبی به این مسئله هشدار داده میشود که «خفاش» باید از نور پرهیز کند. ولی شعر پروین و نگاه پروین به ظرفیت کم «خفاش» نیز توجهی ویژه دارد و آن را از بُعدی عرفانی مورد کاوش قرار میدهد.
این شیوه نگریستن به طبیعت از نباتات تا جانوران، نگاهی بدیع و نو در جریان شعر ایران است. طبیعتگرایی که در شعر پروین اعتصامی اتفاق افتاده ورای آن چیزی است که پیش از او در آثار شاعران و ادیبان ایرانزمین استفاده و به کار گرفته شده است. بر همین اساس است که میتوان مدعی بود که چنین نگرش و تفحص از چنین زاویهای به دیوان پروین اعتصامی است که این مهم را بازتاب میدهد که او نگاهی متفاوت، ویژه و اشراف عمیقی بر دیوان حافظ، سعدی و دیگر آثار پیش از خود داشته؛ اما مضامینی که به کار گرفته، نو و بدیعتر از دیگران شاعران است.
آمینایی: در ابتدای این میزگرد تعاملی گفتم، شعر پروین اعتصامی مانند رود جاری است و هیچگاه نه به ایستایی و مرداب میرسد و نه هیچگاه متوقف خواهد شد. شعر و شعور او، نه در این گفتوگو که در گفتوگوهای مختلف و متعدد باید بیشاز پیش مورد توجه قرار گیرد. همچنین ابعاد متفاوت و دیدگاههای مختلف بزرگی چون او باید بسیار مورد مداقه و کنکاش قرار گیرد.
عدالت: زندهنام پروین اعتصامی در ابتدای قرن بیستم؛ زنی آزاد، با گفتمانی آزاد، با هدفی والا و نمونه زن ایرانی است. یعنی بانویی آزاد و آزادهای که میخواهیم به جامعه معرفی کنیم. البته که ما از دیرباز این بانوی آزاد و آزاده را در ایران معرفی کردهایم؛ زن ایرانی اگر زبان را در خدمت هدفی والا بگیرد میتواند میتواند با آزادی و منشی بزرگ در جامعه زندگی کند. بانوی آزاد و آزاده، فردی است که هدفی والا داشته باشد و اگر به گونهای زیست کند که مورد پسند خداوند قرار گیرد، در همان راستا موردپسند عرف و جامعه نیز قرار خواهد گرفت و ماندگار خواهد شد.
این شعار جدیدی برای ما نیست. این شعار از دیرباز در ایران بوده و بانوان ما نشان دادهاند چنین زندگیای کردهاند و انشاءالله ما هم بتوانیم در عهد و زمانه حاضر اهدافی که پروین اعتصامی در ابتدای قرن بیستم به ما نشان داد را بیش از پیش مورد توجه قرار دهیم، به آنها برسیم و آن اهداف را بیشاز پیش متجلی کنیم.
نقدی: به صراحت باید گفت هرچقدر از زندهنام پروین اعتصامی بگوییم و به هر میزان برای معرفی این بانوی بزرگوار اقدامی انجام دهیم، باز هم کم است. وقتی شرح حال پروین را خواندم و دیدم در آن دوران خفقانآور عهد مشروطه که شرایط برای رشد و پیشرفت زنان ایران وجود نداشت و شاید شمار زنان نامدار در حوزه فرهنگ، شعر و ادب به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسید، چه رسد که بخواهند شاعر باشند و شاید یکی از این معدود را بتوان «رابعه بلخی» خواند که پیشاز پروین زیست میکرده و امروز کمتر اسم و اثری از او در جامعه به جای مانده است. اما در چنین فضایی، پروین نهتنها دست از تلاش برنداشت و شدت ایستادگی را کم نکرد که بلند شد و سعی کرد تا علاوهبر افزایش دانش، خود را به مردم روزگارش نزدیک و کاری بزرگ برای سرزمینش انجام دهد. نتیجه هم آن شد که امروز میبینیم، او هر آنچه که در دست و ذهن داشت را بهراستی انجام داد.
پس با این رویکرد؛ اول به خودم و سپس به تمام بانوان سرزمینم میگویم که پروینوار بلند شویم، ایستادگی کنیم، سعی کنیم دانش خود را افزایش دهیم، برای فرهنگ و ادب کشورمان بهصورت خودجوش و با نهایت ایستادگی، تمام تلاشمان را به کار گیریم تا این مشعل را همیشه روشن نگه داریم.
شیدایی: سخنم را اینگونه درباره پروین به پایان میبرم که او گرچه چیزی جز تلخی از ایام ندید اما سخنش جاودانه، شیرین و محکم است. خُرم او که بیشک در این محنتگاه با آن افکار و محتوای شعرش خاطرههای مختلف و متعددی را سبب تسکین است.
وندنوروز: نکته بسیار برجستهای که در زندگی زندهنام پروین اعتصامی اتفاق افتاد متوجه این نکته است که بانو اعتصامی متولد تبریز است. از خوشاقبالی؛ پدر او نماینده مجلس تبریز، رئیس کتابخانه مجلس و میزبان محافل متعدد ادبی میشود. در چنین محفلهایی، شعرایی چون ملکالشعرای بهار و زندهنام استاد شهریار حضور داشتند.
دیگر اتفاق بزرگی که در زندگی پروین میافتد رابطه بسیار خوب و ورجاوندی است که پدر پروین اعتصامی با خانواده دارد. همین پدر با چنین رابطهای، تأثیر بسیار بالایی بر زندگی پروین اعتصامی و شکوفا شدن استعداد او میگذارد. این همان نکتهای است که به نظر تمامی اندیشمندان بر آن تاکید شده و آن تأثیری است که خانواده میتواند در پرورش یک استعداد داشته باشد. بهویژه بانوان ما و دختران ما که خوشبختانه از استعدادهای فراوانی برخوردارند. بانوان و دخترانی که در کنار آقایان و پسرانمان از تواناییهایی برابر برخوردارند.
کنار هم قرار گرفتن تمامی این مولفهها است که نشان میدهد خانواده تا چه حد میتواند در شکوفا شدن استعدادهای فرزندان مؤثر باشد. پروین اعتصامی نمونه بسیار خوبی است که نشان میدهد که خانواده میتواند با توجه و تربیت صحیح، چه نخبگان ارزشمندی را به جامعه و کشورمان معرفی کند.
بخش دوم و پایانی...
گفتوگو از امین خرمی
تصویر از استودیو مبین
تدوین از حامد عبدلی
عکس از طاهره بابایی
انتهای پیام