به گزارش خبرنگار ایکنا، کمیسیون «فلسفه و روششناسی علوم انسانی اسلامی» از مجموعه برنامه هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی، امروز چهارشنبه 24 آبان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
مهدی معینزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این کمیسیون با موضوع «کایروس به مثابه بنیاد مفهوم زمان در علوم انسانی» به سخنرانی پرداخت که در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
بیشک فهم بنیادین از عناصر مقوم هر علمی میتواند برای بحثهای بعدی درباره آن علم بسیار راهگشا باشد یا منجر به پرهیز از برخی مغالطات شود. بر مفهوم یونانی کایروس تأکید میکنم که به نقل از هایدگر یا به بیان بهتر، بعد از آزادسازی توسط هایدگر مطرح میکنم. هایدگر مقالهای دارد که در باب احراز صلاحیت تدریس است، چون در آلمان برای اشتغال در استادیاری دانشگاه، علاوه بر داشتن مدرک دکتری، باید یک اثر بدیع و یک سخنرانی احراز صلاحیت داشته باشید. اسم مقاله او «مفهوم زمان در علم تاریخ» است.
بررسی مفهوم زمان در علوم انسانی
هایدگر در این اثر نه تنها به بررسی مفهوم زمان در تاریخ بلکه به کلیت علوم انسانی پرداخته است. وی اشاره میکند که معنای مفاهیم هر علمی را باید در هدفی جستوجو کرد که برای تحقق آن علم ایجاد شده است. برای مثال علوم طبیعی که فیزیک گالیلهای و نیوتونی که مثال اعلای آن هستند، تبیین حرکت را به عنوان هدف اعلای خود قرار دادهاند. بنابراین زمان را هم بر مبنای حرکت میفهمند. ارسطو هم چنین دیدگاهی دارد، اما هایدگر میگوید که حیثِ پس و پیش آن طی زمان مغفول مانده، چون اشاره به انسان داشته است. او مثال میزند که وقتی به ساعت نگاه میکنید هدفتان نگاه تفننی نیست، بلکه وقتی به ساعت نگاه میکنید، هنگام کاری است که باید انجام دهید یا برای انجام کار دیگری دیر شده یا موقع انجام کاری نرسیده است. در واقع فقط حرکت مطرح نیست، بلکه به انسان هم اشاره میکند.
در یونان باستان دو کلمه را برای اندازهگیری زمان به کار میبردند که شامل کرونوس و کایروس بود. کرونوس همان زمان گاهشمار یا تقویمی بود. کایروس امر دیگری است که ریشه بنیادین متفاوتی دارد و هایدگر این ریشه را به لحاظ لغوی و تفسیر دینی به لحاظ عملی مورد مداقه قرار میدهد. کایروس بنا به نقل قولی که بنده از هایدگر دیدم، از کایرون در زبان یونانی به معنای تصمیم گرفتن یا حتی قضاوت کردن گرفته شده است؛ یعنی هرچیزی که پیوستگی را برای یک لحظه قطع کند. در واقع کایروس زمان نیست، بلکه زمانواقعه است و واقعه و رخداد نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.
اگر بخواهیم کایروس را از حوزه دین در نظر هایدگر بررسی کنیم باید بگوییم که وی مقدمهای بر پدیدارشناسی دین دارد که در آنجا آخرتشناسی مسیحی را مورد مداقه قرار میدهد و بدین منظور از رسالات پولس قدیس استفاده میکند. مردم از پولس قدیس سؤال میکردند که چه زمانی ظهور رخ میدهد و او میگفت این سؤال درستی نیست، چراکه این امر در حیات مؤمن اتفاق افتاده اما مهمتر از آن تجلی ظهور و انتظار برای ظهور در زندگی مؤمن است. لذا اینکه ظهور چه زمانی در زندگی ما اتفاق میافتد به سبک زندگی خودمان بستگی دارد و مسیحیان عصر پولس قدیس به این نتیجه رسیدند که تجربه زمان ظهور، درماندگی مطلق است که یک مسیحی احساس میکند. این مجموعهای است که هایدگر در مسیحیت با عنوان کایروس میجوید و آن را مطرح میکند.
دو گونه واقعیت
همچنین سیدعلی سیدیفرد، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در این نشست با موضوع «دیدگاه یکسان انگارانه در باب گزارهها؛ چگونگی استنتاج باید از هست و کاربست آن در علوم انسانی» به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
در سنت منطقی خودمان گزارهها و قضایا را به خبریه و انشائیه تقسیم میکنیم. منظور از گزاره خبریه گزارهای است که متصف به صدق و کذب میشود و گزارههای انشائیه نیز متصف به صدق و کذب نمیشود. البته منظور از قضیه، معقوله است نه ملفوظه. پس قضیه خبریهای که متصف به صدق و کذب میشود قضیه معقولهای است که متصف به صدق و کذب شود. صدق به معنای مطابقت گزاره با واقعیت و کذب به معنای عدم مطابقت گزاره با واقعیت است.
از نظر فلاسفه مسلمان، تنها گزارههای خبری متصف به صدق و کذب میشوند یعنی میتواند مطابق با واقع باشد یا نه اما گزارههای انشایی نمیتوانند مطابق با واقع باشند. به همین سبب استنتاج یک گزاره توصیفی از گزاره هنجاری یا برعکس، علیالاصول محال است، چراکه گزاره هنجاری متصف به صدق و کذب نمیشود. میتوانیم واقعیت را به دوگونه واقعیت مستقل از ذهن و واقعیت وابسته به ذهن تقسیم کنیم. این دو از نظر اینکه امور واقعی هستند هیچ تفاوتی با هم ندارند. لذا نمیتوان گفت گزاره هنجاری نمیتواند واقعیت را رهگیری کند، اما گام دوم این است که میتوان واقعیتهای ذهنی را طبقهبندی کرد. میتوانیم برخی از حالات انسانی همانند باور و معرفت را ادراکی بنامیم، اما برخی همانند خواست و اراده ادراکی نیستند و گزاره هنجاری از هر خواستی حکایت نمیکند. محتوای گزاره هنجاری به معنای تعلق خواست یا اراده شخص به فعل ارادی دیگری است. با این اوصاف گزارههای هنجاری میتوانند مطابق با واقع باشند یا نباشند.
گزاره هنجاری میتواند متصف به صدق و کذب شود، چراکه مطابَقی دارد که یک گزاره ذهنی است، یعنی اراده و خواست به فعل دیگری تعلق گرفته است. چنین نکاتی برای ما کاربردهایی دارد. یکی از کاربردها این است که میتوانیم گزارههایی را مخصوصاً در علم اجتماعی، که با ذهنیت انسانها سروکار دارد، استنتاج کنیم؛ برای مثال میتوانیم به کشف ذهنیتها بپردازیم. فرض کنید عدهای به خیابان آمدهاند و چیزی را از دولت میخواهند و به شکل بهتری میتوانیم خواستههای مردم را تحلیل و ارزیابی کنیم، چراکه کشف باورها در علم اجتماعی اهمیت بسیاری دارد.
انتهای پیام