به گزارش ایکنا، عناوین مقالات این شصتمین شماره فصلنامه «تحقیقات علوم قرآن و حدیث» بدین قرار است: «بازخوانی انتقادی سبب نزول مشهور آیه 41 مائده»، «تأثیر انسانشناسی نمادین در تفسیر مفاهیم قرآنی»، «نقش اهداف و رقابتهای سیاسی در پیدایش روایات و مفاهیم جعلی در مهدویت و گونه شناسی آن»، «بازخوانی آیات تحدی با تأکید بر سیاق»، «کاربست «دلالت زبانی» در فهم و تفسیر قرآن کریم؛ مطالعهی موردی: «مسئلهی اجمال قرآن»»، «مخاطبشناسی آیه «مِیثاقَ النَّبِیِّینَ» و اعتبارسنجی روایات تفسیری آن در منابع فریقین»، «ارزیابی نقدهای علامه شوشتری بر ادعیه محرَّف در کتاب الاخبارالدخیلة»، «دستاوردهای بازیابی منابع آثار روایی برای حوزههای دیگر مطالعات حدیثی».
در چکیده مقاله «بازخوانی انتقادی سبب نزول مشهور آیه 41 مائده» آمده است: «آیه 41 سوره مائده که با هدف تسلی دادن به پیامبر(ص) نازل شده، کنش مزورانه تعدادی از منافقان و یهودیان را به تصویر میکشد که به منظور جاسوسی و به تحریک عدهای دیگر نزد آن حضرت میآمدند با این پیشفرض که اگر پیامبر(ص) به نفع آنها داوری کرد بپذیرند و گرنه روی برگردانند «یَقُولُونَ إِنْ أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا». ابهام موجود در مشارالیه «هذا» مفسران را بر آن داشته تا برای آن در قالب سبب نزول مصداقیابی نمایند. در این میان مهمترین و مشهورترین روایتی که در سبب نزول بدان پرداختهاند موضوع رجم دو یهودی به خاطر ارتکاب زنای محصنه است. از اینجا سؤال اصلی پژوهش رخ مینماید که سبب نزول مشهور تا چه میزان از قرائن صحت برخوردار بوده و آیا میتوان اندیشه تفسیری را بر آن بنا نهاد؟ با توجه به اهمیت موضوع رجم و پیامدهای فقهی آن؛ پژوهش حاضر با تکیه بر روش کتابخانهای، به تحلیل و بررسی روایت مزبور در منابع روایی و تفسیری فریقین پرداخته و چالشهای آن را برشمرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که جزءنگری برخی مفسران، مجال را از سایر ساختارهای تفسیری همسو و کاملاً مرتبط با محتوای آیه، گرفته است. این در حالی است که روایت مزبور به دلیل اضطراب در متن؛ اختلاف با دیگر روایات سبب نزول آیه؛ تعارض با قرآن ؛ تنافی با تاریخ مسلم و عدم هماهنگی کامل با سیاق، نمیتواند سبب نزول قطعی آیه باشد. در مقابل روایتی که سبب نزول آیه را موضوع قصاص و دیه میداند از جهاتی ترجیح مییابد که به عنوان سبب نزول واقعیتر نتیجهگیری شده است.»
در طلیعه مقاله «تأثیر انسانشناسی نمادین در تفسیر مفاهیم قرآنی» آمده است: «دین به عنوان یک فرآیند اجتماعی، از نگاه انسانشناسی نمادین، موضوعی برای بررسی است؛ از این رو انسانشناسان نمادگرا، به دنبال بررسی دین، در پی فهم قرآن نیز برمیآیند و در طی این فرآیند، از روش انسانشناسانه برای تفسیر، بهره میگیرند. به همین جهت، این پرسش مطرح میشود که روش انسانشناسی نمادین، در تفسیر قرآن، تا چه اندازه موثر است؟ ضرورت بحث این مسئله در این است که میان اندیشمندان اختلاف وجود دارد و آن اینکه آیا زبان دین، زبان نمادین است و یا خیر؟ با بررسی نقش انسانشناسی نمادین در تفسیر قرآن، میتوان دریافت که نمادگرائی تا چه اندازه، در درک مفاهیم قرآنی کاربرد دارد. با مشخص شدن میزان تاثیر آن، مشخص میشود که آیا همه جنبههای زبان دینی نمادین است یا خیر. با بررسی انجام شده مشخص شد، این دو گرایش، در مقابل نگاه تفسیر قرآن به قرآن قرار میگیرد و در هر دو رویکرد، برای شناخت معنای هر نشانه، حتما باید بافت برونمتنی آن را مشخص نمود؛ با این تفاوت که در نگاه گیرتز، بافت برونمتنی، فرهنگ و فرد است و درنگاه ترنر، نظام معنائی اجتماعی. از این رو به صورت کلی نشانهها به صورت فردی فاقد معناست.»
در چکیده مقاله «دستاوردهای بازیابی منابع آثار روایی برای حوزههای دیگر مطالعات حدیثی» آمده است: «بازیابی منابع آثار روایی که از حوزههای نوین مطالعات حدیثی است، به شناسایی منابع موجود یا مفقود آثار روایی موجود اختصاص دارد. پژوهشهای این حوزه اگر به صورت روشمند و دقیق صورت گیرد، فرآیندی جامع است که علاوه بر نتایج مستقیمی مانند: 1.یافتن منابع بیواسطه و باواسطه اثر روایی؛ 2.میزان احتمالی بهرهمندی از هر کدام از منابع؛ 3.تعیین تعلق منابع اثر به هر کدام از دورههای حدیثی؛ 4.تشخیص میزان بهرهمندی از آثار کهن و متقدم روایی؛ دستاوردهای جانبی فراوان و راهگشایی برای حوزههای دیگر مطالعات حدیثی دارد. در این پژوهش، بر اساس بررسی و تحلیل مطالعاتی که تاکنون در حوزه بازیابی منابع آثار روایی صورتگرفته و ارائه نمونههایی از این پژوهشها، دوازده دستاورد مهم و متنوع شناسایی و معرفی شده است. این دستاوردها عبارتند از: 1.تاریخگذاری احادیث؛ 2.بازسازی آثار از دست رفته؛ 3.آشنایی با شیوههای محدثان متقدّم در اخذ روایت از آثار حدیثی؛ 4.اصلاح اسانید؛ 5.کاملشدن طرق در فهرستها؛ 6.گردآوری اطلاعات دقیقتر درخصوص آثار روایی؛ 7.شناسایی طرق مورد اعتماد محدثان در سندهای پرتکرار؛ 8.آگاهی از نحوه تعامل حوزههای حدیثی با یکدیگر؛ 9.یافتن شواهد بیشتر در مکتوب بودن منابع آثار روایی؛ 10.شناسایی موارد نقل شفاهی؛ 11.دستیابی به یافتههای جدید در نتیجه تحلیل آماری و12. شناسایی سیر انتقال دانش حدیثی در میان محدثان.»
انتهای پیام