به گزارش ایکنا از خراسانرضوی، حسن حکیمباشی، استاد تفسیر و علوم قرآنی در خصوص شخصیت مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی مطالبی را مطرح کرد که باهم میخوانیم.
علامه طباطبایی بهعنوان یک اسلامشناس و عالم برجسته در علوم اسلامی، کلام، اصول حدیث و فلسفه تسلط کامل داشت، ایشان در حوزه علمیه نجف، به بالاترین سطح علمی دست یافت و در نهایت تصمیم به نگارش تفسیری جامع از قرآن گرفت.
ایشان با مشاهده نگرشهایی که دین را صرفاً یک امر شخصی و غیرضروری برای انسان میدانست، تصمیم به نگارش تفسیری جامع از قرآن گرفت که نقش دین را در تربیت اجتماعی و حل مسائل بشریت به طور کامل نشان داد. تفسیر المیزان که بهعنوان حاشیهای بر تفسیر المنار شیخ محمد عبده شناخته میشود، به دلیل جامعیت و توجه به معارف اهل بیت(ع)، به یک منبع اصلی در تفسیر قرآن تبدیل شد و مباحثی که شیخ محمد عبده بر آنها حساسیتی نداشت، علامه طباطبایی با گرایش به اهل بیت(ع) این تفسیر را نوشت..
علامه طباطبایی با نگارش تفسیر المیزان، نه تنها به میراثی ارزشمند در تفسیر قرآن دست یافت، بلکه با قربانی کردن خود و وارد شدن به عرصهای که در آن زمان در بین علما و حوزههای علمی حاشیهای تلقی میشد، نام خود را در تاریخ تفسیر قرآن جاودان و ماندگار کرد و هر آن کسی که امروز بهکار تفسیر بپردازد و وارد عرصه تفسیر قرآن شود، نام او در این عرصه از بین نخواهد رفت.
ایشان روش تفسیر جامع را برگزید و در قرون میانی اسلامی به بعد این روش حاکم شد و برخی تفاسیر توانست تا امروز بر جا بماند. این تفسیر، تمامی جوانب یک آیه یا سوره از جمله ادبی، عقلی، عرفانی، فقهی، اجتماعی و سیاسی را مورد بررسی قرار میدهد و روش جامع بعدها به عنوان تفسیر هدایتی مطرح شد و امام خمینی(ره) تفسیر المیزان را «تفسیر هدایتی» نامیدند و معتقد بودند که این تفسیر، قرآن را بهعنوان یک بسته هدایتی در نظر میگیرد و بهدنبال کشف هدف است.
تفسیر المیزان، یک تفسیر جامع و ترکیبی از روشهای ترتیبی( از ابتدای سوره حمد تا انتها و معنی آن) و موضوعی( آیههایی در خصوص ایمان، تقوا، جامعه سالم در قرآن) است که هر دو روش در کتابهای مختلف اسلام و شیعه وجود دارد و تفسیر المیزان را باید تلفیقی از این دو روش در نظر گرفت و کمتر تقسیری وجود دارد که در این زمینه موفق بوده باشد.
ایشان مقلد روشها، سبکها، اندیشهها و تفسیرهای پیش از خود نبود و با اینکه تفاسیر مختلف را مشاهده کرده و بهره برده بود و با صدها تفسیر کوچک و بزرگ در انواع مختلف آشنا بود، از آن موارد تقلید نکرد و این مقلد نبودن باعث شد تا از اندیشههای قرآن مطالبی نوین استخراج کند که این مورد بزرگترین ویژگی علامه طباطبایی بهشمار میرود.
علامه طباطبایی بیان میکرد تفسیری که من نوشتهام درک و دریافتهای امروزی من از قرآن است و این تفسیر باید هر دوسال یکبار بازنگری و فهمهای نو از قرآن در آن مطرح شود. با وجود اینکه تفسیر المیزان به زبان عربی نوشته شده است، اما به دلیل پیچیدگی مطالب آن، هنوز هم برای بسیاری از عربزبانان قابل فهم نیست.
تفسیر ایشان بیپایان و قابل استفاده است، اما اشکال عمده آن، تفسیر عربی به فارسی است که عربزبانهای امروز با آن مشکل دارند و برخی از دانشمندان مصری گفتهاند که ای کاش این تفسیر به زبان عربی روز بود که این موضوع مانعی برای استفاده بیشتر از این تفسیر در پژوهشهای قرآنی تلقی میشود.
یکی از ویژگیهای مهم این تفسیر، وحدت موضوعی سور است که قبل از آن پیشینهای نداشته است. افراد معتقد بودند که هر سوره قرآن، با وجود اینکه ممکن است آیات آن در زمانهای مختلف نازل شده باشد، در تنظیم این سوره و ترتیب آیات نکاتی نهفته بوده و برای هر سوره هدفی که از تشکیل و نزول داشته محقق میشده است و با وجود آیات متفاوت در هر سوره، بین آنها ارتباط و تناسب وجود داشته است.
وحدت موضوعی سور امروزه به روش علمی قابل اثبات است و قبل از تفسیر علامه طباطبایی، نامی از این موضوع برده نشده و ایشان این موضوع را کشف کرده است. کارشناسان و زبانشناسان قرآنی با مطالعات به این نتیجه دست یافتند که درست است قرآن به زبان عربی است، اما با شیوهای مستقلی تعریف شده و تفسیری خاص دارد و زبان ویژه قرآن را علامه طباطبایی به خوبی در تفسیر المیزان مطرح کرده است.
امروزه عجیب است که یک تفسیر بعد از گذشت دو دهه با وجود تفاسیر دیگر، هم اکنون در جهان اسلام چنان درخشندگی دارد که متفاوت از دیگر تفاسیر لحاظ میشود، تفسیر المیزان، بهعنوان یک راهنمای روشن و بیپایان، ادامهدهنده راه هدایتهای قرآنی است که همچنان مفاهیم ناب و روشن المیزان بهطور کامل توسط کارشناسان مطرح نشده است.
مباحث نواندیشی دینی و تفکر عقلانی مبتنی بر دین با توجه به علم و مسائل جدید، در رابطه با تفسیر المیزان مطرح شده است و در مباحث قلمرو دین، نقش عقل و فلسفه دین مطرح است و منشور اصلی دین در رهنمودهای آسمانی، قرآن تلقی میشود. فلسفه دین از نظر قرآن موضوعی است که اخیراً به آن پرداخته میشود.
رابطه علم و دین، مقوله نوپدیدی است و چند دههای است که برای قرآن نیز مطرح میشود. روش تفسیر علمی قرآن نیز طی چند دهه اخیر به عنوان یک روش جدید در تفسیر قرآن مطرح شده که با هدف استخراج رهنمودهای علمی قرآن و تطبیق آن با دانش امروز مانند مسائل زیستشناسی، تولد انسان و علوم تجربی است و این روش با مخالفتهای متعدد و البته موافقان، منجر به چالشهایی نیز شده است.
علامه طباطبایی با دیدگاه خود، قرآن را کتاب علم، تاریخ یا انسانشناسی فیزیولوژیک و بیولوژیک نمیدانست، او قرآن را کتاب هدایت میدانست و بر این باور بود که بشر برای پیشرفت علمی خود نیاز به علم دارد و هدف اصلی قرآن با وجود داستانهای مختلف، هدایت و سعادت انسان است. بنابراین، رهنمودهای علامه بسیار در این موضوع ارزشمند محسوب میشود.