محمد تقوی، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در گفتوگو با ایکنا از خراسانرضوی در خصوص شعر حافظ اظهار کرد: شعر حافظ، شعری چندبعدی است که به مفاهیم مختلف شخصی، اجتماعی و بشری میپردازد. اساساً حافظ شاعری است که دغدغههای اجتماعی و انسانی دارد و از زبان هنری خویش برای بیان مقاصد خود به خوبی بهره برده است. او به اعتبار شعر و غزلیاتش که البته چندان فراوان هم نیست به یک شاعر جهانی و نمادی از فرهنگ ایرانی و اسلامی تبدیل شده است.
وی با اشاره به اینکه اگر بخواهیم درباره راز ماندگاری حافظ صحبت کنیم باید به ویژگیهای شعر او بپردازیم، بیان کرد: ویژگیهای شعر حافظ از این منظر که در دو حوزه فرم یا شکل و محتوا یا موضوع قرار میگیرند، باید بررسی شوند. شعر حافظ به لحاظ بیان و سبک زبان بسیار ساده است و به همین اعتبار میتواند با هر نوع ذوقی سازگار باشد. وزنهای شعری حافظ برای خواننده فارسی زبان آشناست و از طرف دیگر لحن شعری او کاملاً جذاب است، چراکه این لحن آشتیجویانه و با نوعی ملاطفت همراه است.
عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: زمانیکه حافظ با شخصی که با او مخالف است روبهرو میشود، بیان میکند که: چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/ سخنشناس نهئی جان من سخن این جاست. و این یعنی برای مخالف خود تعبیر «جان من» را بهکار میبرد و یا در بیت دیگر میگوید: ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم/ جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. یا در جایی دیگر میگوید: وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافریست رنجیدن. این لحن با توجه به روحیه ایرانیها که بسیار لطیف است، جاذبه ایجاد میکند.
تقوی با اشاره به ویژگیهای زبانی شعر حافظ، بیان کرد: این شاعر به لحاظ زبانی، تصرفی در واژگان و استفاده از استعارهها بهکار برده است که منحصر به فرد است. برای نمونه واژه رند که معنایی کاملاً منفی دارد را بهصورت مثبت بیان میکند و با این کار نوعی عادتزدایی یا هنجارشکنی ایجاد کرده است که زمینه جذابیت را فراهم میکند.
وی درباره ویژگیهای محتوایی شعر حافظ گفت: این ویژگیها مختص همه آثار ماندگار جهان است که مهمترین آنها نیز نگاه چندبعدی حافظ است، یعنی در شعر او دیدگاههای مختلف شخصی، اجتماعی و بشری را مشاهده میکنیم. همچنین انتقادات اجتماعی در شعر حافظ بسیار پررنگ است و او از این اشعار در مواضع مختلف استفاده میکند. حافظ در بیت «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم» من بشری خود را به نمایش میگذارد و این همان دیدگاه انسانی و بشری است که از زبان حافظ بیان میشود.
عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی با اشاره به بعد عاطفی شعر حافظ بیان کرد: بسیاری از افراد بعد عاطفیای را که به درونشان مربوط میشود حس میکنند، اما در مقام بیان، ناتوان هستند. شاعران، نمایندگان عواطف و احساسات بشر محسوب میشوند و از این جهت حافظ با دقت و ظرافت از عهده این کار برآمده است و به همین سبب بیشترین واژه در دیوان حافظ کلمه «دل» است و تأکید بر این نکته دارد که لازم است به این بخش از وجود آدمی توجه ویژه شود.
وی ادامه داد: حافظ دیدگاه خاصی نسبت به زیست انسانی دارد و آن دیدگاهی بین نگاه مولانا و خیام است و این یعنی وی انسان را یک موجود برزخی میداند که میان زشتی و خوبی در نوسان است و در واقع وی زندگی انسانی را اینگونه با بیان هنری به تصویر کشیده است. حافظ به لحاظ موضوعی، طبیعت وجود آدمی را مد نظر قرار داده است که این اصول تغییرناپذیرند و بیانگر نیازهای همیشگی انسان بوده و همین شعر حافظ را جاودانه میکند.
تقوی افزود: افرادی که احساسات نفسانی خود را مهار کردهاند وقتی به سراغ شعر حافظ میروند، نیازهای معنوی خود را رفع میکنند و این مبتنی بر یک سازوکار هنری و خاصیتی است که در شعر حافظ وجود دارد. بعد معنوی سخن حافظ، سبب شده است از حافظ بهعنوان لسانالغیب یاد شود، بنابراین شعر او آیینهای برای تمام سلایق محسوب میشود.
عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به اینکه آدمی به غیر از نیازهای اولیه، نیازهای ثانویهای هم دارد، اظهار کرد: مخصوصاً در دوره معاصر به اعتبار اینکه فراغت آدمها زیاد شده، این نیازها تشدید شده است. سرگرمی در قدیم یک نیاز تفننی بوده، اما امروز تبدیل به یک نیاز جدی شده است، در آن سالها مردم اوقات خالی خود را بسته به آن فضای اجتماعی که در آن زندگی میکردند به نحوی پر میکردند، برای نمونه با قصه خواندن، اما امروز پر کردن این اوقات فراغت بیش از حد، کمی مشکلساز شده است و اینکه چگونه این فراغت را پر کنیم تا عناصر فرهنگی هویت را به نسل بعدی منتقل کنیم دارای اهمیت است و صاحبنظران این حوزه باید به آن توجه داشته باشند.
وی ادامه داد: زمانی این تمثیل را بهکار بردم که آثار ادبی و کلاسیک برجسته ما حکم غذای سنتی را دارند که با پشتوانه قوی و تجربههای فراوان به امروز رسیده است و آثار ادبی امروز نیز حکم فستفودها را دارند که زود مصرف میشوند و میروند. این تمثیل تا حدودی راهگشا است برای اینکه اشاره دارد به این نکته که وقتی ذائقهها عوض میشود ما باید راهحلهایی برای میل و برگشتن این ذائقه به سر جای خود که همان سنتها و آثار ادبی مبتنی بر ارزشهای پایدار هستند، پیدا کنیم.
تقوی گفت: در این میان حس و نیاز نسل جوان هم باید سنجیده و انتظاراتش دریافت و براساس آنها برنامهریزی شود. قدم اول در این راه را هم خانوادهها باید بردارند، نظام آموزشی نیز تا جایی میتواند برای ایجاد رغبت نقش داشته باشد، البته شعر حافظ به دلیل اینکه در میان انواع آثار موسیقیایی عرضه شده و رونق شعری آن حفظ شده، کمتر با این مشکل روبهرو شده است.
انتهای پیام