
هر کاری که برای انسان کوچک و ناچیز باشد به مرور زمان کم اهمیت شده و گام به گام به سمت فراموشی میرود.
تا در نظرت گناه کوچک باشد/خوشرنگ و لعاب چون عروسک باشد/هرگز به بلوغ رشد و ایمان نرسی/نفس تو اگر هنوز کودک باشد
تا به حال اسبسواری کردهاید؟ اگر افسار اسب را رها کنید، اسب از مسیر اصلی که هدف شماست منحرف شده و با سرعت گام بر میدارد و ممکن است ناگهان شیههکنان تو را بر زمین بیاندازد، آری نفس انسان همچون اسب سرکشی است که اگر غفلت کنی و مهار کنترل آن را رها کنی ناگاه تو را بر زمین میزند.
کوچک نشمردن گناهان نیز به معنای رها نکردن آن است و هرگاه گناهی از نظر انسان کوچک شمرده شود و خود را موظف به کنترل آن نکند ممکن است همان گناه در وی نهادینه شود که در فرمایش
امام علی(ع) نیز این نکته وجود دارد. ایشان در حکمت شماره 348 در نکوهش کوچک شمردن گناهان میفرمایند: «وَ قَالَ (ع): أَشَدُّ الذُّنُوبِ، مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه»؛ شديدترين گناهان گناهى است كه صاحبش آن را كوچک بشمرد.
كلينى در كتاب شريف كافى در باب «استصغار الذنب؛ كوچک شمردن گناه» حديث جالبى از امام صادق(ع) نقل مىكند: «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لا تُغْفَرُ قُلْتُ وَمَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يذْنِبُ الذَّنْبَ فَيقُولُ طُوبَى لِى لَوْ لَمْ يكُنْ لِى غَيرُ ذَلِکَ»؛ از گناهان كوچک بپرهيزيد، چراكه بخشوده نمىشود. راوى سؤال مىكند: منظورتان از گناهان كوچک چيست؟ فرمود: گناهى است كه انسان مرتكب مىشود و مىگويد: خوشا به حال من اگر فقط گناه من همين باشد و در واقع چنين كسى فرمان الهى را حقير شمرده و نسبت به آن اهانت كرده است.
نفس انسان به آسانی میتواند سرگرم شود، برای مثال اغلب مسلمانان میدانند که دزدی گناه است و خطای بزرگی به شمار میآید و باتوجه به فرهنگ زندگی هرشخصی از کودکی ممکن است عمل دزدی جرم بزرگی به شمار بیاید و بدیهی است انسان از کودکی در نظرش بزرگ و خطا جلوه داده شده و حتی اگر روزی به دلیل وسوسههای نفسانی یا همنشینی با دوستان مرتکب آن شود آن را عملی ناپسند و مذموم میداند.
اما گناهی مثل غیبت با وجودی که در آموزههای دینی ما مسلمانان مذموم است، اما به دلیل توجیهات نفسانی کمتر توجهی به آن شده است.
در برخی خانوادهها صحبت از دیگران در غیاب او امری رایج و مرسوم است و آنها توجهی به گناه بودن اینگونه صحبتها ندارند و حتی در صورت نهی کردن ایشان از غیبت کردن با توجیهات گوناگونی سعی بر ادامه دادن این عمل ناپسند دارند. زمانی که غیبت کردن و غیبت شنیدن برای ما کوچک و سطحی باشد هیچگاه به آن توجهی نداشته و سعی بر رفع آن نداریم، در حالیکه براساس فرمایش امیر مؤمنان(ع) در نهى از غيبت مردم آمده است: «غيبت، سخن پشت سر ديگرى است، اگر راست باشد و اگر دروغ بود آن را بهتان مىنامند و آن از گناهان بزرگ است، براى آنكه مفاسد آن بيش از سائر منهيّات است چون ضرر آن نوعى و زيان سائر معاصى غالبا شخصى است.»
يَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ، فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ. فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيْبَ غَيْرِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ، وَ لْيَكُنِ الشُّكْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَى مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِيَ [غَيْرُهُ بِهِ] بِهِ غَيْرُهُ. اى بنده خدا! در عيبجويى هيچکس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد و بر گناه کوچکى که خود انجام دادهاى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى، بنابراين، هر کدام از شما از عيب ديگرى آگاه شود، به سبب آنچه از عيب خود مىداند، از عيبجويى او خوددارى کند و اگر کسى از عيب و گناهى پاک است، بايد شکر و سپاس بر اين نعمت، او را از عيبجويى کسى که به آن عيب و گناه مبتلا شده است، باز دارد.
در جامعه کنونی و در بسیاری از خانوادهها به دلیل اهمیت نداشتن نهی غیبت کردن و غیبت شنیدن پایههای اعتماد بین افراد، خانواده و جامعه سست شده و غیبت کردن علاوه بر آنکه خود گناهی ناپسند است میتواند به دنبال خود، گناهان بسیار دیگری را نیز به همراه داشته باشد، از جمله گناهانی که به دنبال غیبت کردن ممکن است دامنگیر فرد و جامعه شود، بدبینی، نفاق، قضاوتهای نادرست، تهمت زدن و.... است.
هدیه ارجمند، کارشناس ارشد نهجالبلاغه از دانشگاه قرآن و حدیث قم
انتهای پیام