در تاریخ صدر اسلام، زنان بسیاری بودند که پا به پای مردان و گاه جلوتر از آنان رسالت انسانساز خویش را ایفا میکردند. آنان افزون بر انجام فعالیتهای معمول در خانه، در سنگر اجتماع نیز در دفاع از ارزشهای اسلامی به جان افشانی میپرداختند. از این رو شناساندن الگوهای موفق و اسوههای فکری و عملی زنان کوشا در تاریخ اسلام، اهمیت والایی دارد و باید به شناسایی اسوههای دانایی، ایمان و فضیلت همت گماشت.
در این میان حضرت امالبنین(س)، مادر حضرت عباس(ع) از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. به گونهای که نام حضرت (ع) را بدون نام مادرشان نمیتوان در ذهن تصور کرد.
«وفا» صفتی ارزنده و ستودنی است و در هرکسی باشد، او را گرامی و عزیز میگرداند. وفاداری و پایبندی به عهد و پیمان، فضیلتی بزرگ است که حتی در میان صفتهای دیگر خودنمایی میکند و منزلتی والا دارد؛ زیرا آراسته شدن به وفاداری و ملکه شدن آن در روح و روان آدمی، مستلزم پاکی و مراقبت همیشگی و پیروزی بر همه زشتیها و وسوسههای شیطانی است. حضرت امالبنین(س) در خاندانی پرورش یافت که وفاداری به ارزشهای انسانی در آن فضیلتی سترگ شمرده میشد. از اینرو، خوی خدایی با وجود او درآمیخت و ملکه وجودش گشت. ایشان نیز این صفت را در محضر مولا علی(ع) پروراند و در وجود فرزندانش جاری ساخت. ایشان همچنان که در زندگانی امام علی(ع) و فرزندانشان، کمال وفا را در حق آنان نگاه داشت، پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیز بر این وفاداری باقی ماند و بدین جهت پس از شهادت جانسوز امام علی(ع) با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرد.
حضرت امالبنین(س) که از دامان خاندنی ادبپرور برخاسته بود، در محضر اسوه ادب یعنی امام علی(ع) آن را باور ساخت و الهی گردانید. او در پیشگاه خداوند ادب بندگی را نگاه میداشت و نسبت به مردم فروتن بود؛ اما بزرگترین نمود ادب او، در برابر امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و فرزندان معصوم آنان بود. هنگامی که به خانه امام علی(ع) قدم نهاد، خود را نه به عنوان جانشین حضرت فاطمه(س)، بلکه به عنوان خادم فرزندان حضرت فاطمه(س) میدانست. با آنان به ادب رفتار میکرد و آنان را گرامی میداشت.
عشق و محبت به ولایت با جان او آمیخته بود. او امام علی(ع) را نه تنها به عنوان همسر، بلکه به عنوان برادر رسول خدا(ص) و حجت خدا در میان مردم میدید و همسان به فرزندان معصوم او مینگریست. صفا و صمیمیت در محبت ایشان به مقام ولایت، موج میزد. هرگاه حسنین(ع) را بیمار میدید، دست مهربانی بر سرشان میکشید و همچون مادر از آنان پرستاری میکرد. با سخنان مهربانانهاش، دلهایشان را آرامش میداد و در برابر آنان فروتنی میکرد.
دلیری و شجاعت صفتی است که وجودش در مردان، به آنان برتری و بزرگی میبخشد. اگر این صفت در وجود زنی نهفته باشد که خود دارای کمال علمی و ادبی نیز است، از او شخصیتی سرآمد و ممتاز میسازد. حضرت امالبنین(ع) از خانوادهای برخواسته بود که معدن شجاعت و سرچشمه رشادت و غیرت به شمار میآمدند. به همین دلیل، وقتی امام علی(ع) از عقیل در مورد همسری که فرزندی شجاع بپرورد، راهنمایی خواست، او را به حضرت امالبنین(س) که خاندانش همه از شجاعان و پهلوانان عرب بودند، راهنمایی کرد. حضرت امالبنین(س) این صفت را از خاندانش به ارث برده بود. پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش و شهادت حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندانش در بقیع حضور مییافت و عبیدالله فرزند خردسال حضرت عباس(ع) را نیز به همراه میبرد. این روحیه، شهامت و شجاعت او را در مقابل باطل نشان میدهد.
سخنوری و شاعری، ویژگیهایی است که جامعه فخر بر تن آدمی میپوشانند و هنری هستند که برای دارنده آن، مایه افتخار به شمار میآیند. سخنوری و شاعری در میان اعراب صدر اسلام نیز امتیاز برجستهای به شمار میرفت. هرکس از این هنر والا بیشتر بهره داشت، بلندمرتبهتر و گرامیتر بود. حضرت امالبنین(س) نیز در میان قبیله کلاب از شاعران و سخنوران بزرگ بودند، علامه نقوی در این باره در کتاب زینب کبری(س) در این باره مینویسد: امالبنین(س) از زنان فاضلی بود که به حق اهل بیت(ع) شناخت کامل داشت؛ همچنین ایشان به شیوایی و رسایی سخن میگفت.
یکی از دلایلی که باعث شد حضرت امالبنین(س) در عشق به حسینبن علی(ع) ذوب شود و با تمام وجود پیرو اهل بیت(ع) شود و به رفیعترین درجات ایثار و فداکاری در این راه نایلاید و از خود و فرزندانش و هرآنچه که دارد، شمعهایی بسازد تا گرد وجود نازنین ریحانه رسولالله و جگرگوشه بتول(س) بسوزند و بسازند تا از او حمایت و دفاع کنند، احساس مسئولیت امالبنین(س) در برابر اهل بیت(ع) بود.
زندگانی امالبنین(س) همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگی والا در چایجای کتب تاریخی ذکر شده است و ما را با عظمت این بانوی عالمه و فاضله آشنا میسازد. علاقه ایشان به اهل بیت(ع) و بصیرت دینی او به امامت به قدری بود که درباره او مینویسند: «برای عظمت، معرفت و بصیرت امالبنین(س) کافی است که او هرگاه بر امیرالمؤمنین(ع) وارد میشد و امام حسین(ع) مریض بودند، با ملاطفت و مهربانی با ایشان صحبت میکرد و از صمیم قبل با آنها برخورد میکرد». او از محدثات شیعه است و فرزندان خود را با علم و دانایی تربیت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبی» بودند اما از دانش مادری هم بیبهره نبودند چنانکه امام علی(ع) در مورد حضرت عباس(ع) میفرمایند: «همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بهسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا میگیرد از من معارف را فرا گرفت.»
منبع: ensani.ir
انتهای پیام