سردار نورعلی شوشتری سالها در میدانهای نبرد، پای در مسیر دفاع از مردم و میهن داشت، اما تقدیر، شهادت را برای او نه در میان خاکریزهای جنگ، بلکه در روز روشن و در میانه جمعیت رقم زد، انفجاری او را در خون خود غوطهور کرد و سرانجام نورعلی به دیدار نور هستی شتافت و آنچه از رشادتها و رهنمودهای این شهید گرامی برجای مانده است بیگمان تا ابد همچون سرخی خون شهادتش، جاودان خواهد ماند.
یکی از نکات مهمی که در زندگی شهدای انقلاب اسلامی بر آن تأکید و توجه بسیار شده، مفهوم بیتالمال است. شهدا گرانقدرترین دارایی خود یعنی جان خویش را برای مردم و در راه پروردگار، فدا کردند و این نشاندهنده آن است که رعایت حقوق مردم و توجه به بیتالمال تا چه اندازه مسئولیت بزرگ و خطیری است که البته بر دوش همه ما سنگینی خواهد کرد.
چندی پیش نیز، محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر انقلاب اسلامی در مراسم معارفه نماینده جدید ولی فقیه گفت: برخی هستند که در بیتالمال شنا میکنند! این افراد باید جوابگوی مردمی باشند که همه چیز خود را در راه انقلاب اسلامی دادهاند.
در همین راستا خبرنگار ایکنا از خراسان رضوی با زهرا شوشتری، فرزند سردار شهید نورعلی شوشتری گفتوگویی کرده است که در آن به خاطرهای از آن شهید عزیز اشاره شده و میزان اهمیت و توجه به بیتالمال را بهخوبی نشان میدهد که در ادامه میخوانیم.
زهرا شوشتری که خود معاون آموزش ابتدایی ادارهکل آموزش و پرورش خراسان رضوی است، گفت: پدر، بیشتر اوقات منزل نبودند و اغلب تنها یک روز در آخر هفته را با ما میگذراندند، برای همین ما خاطرات زیادی از حضور ایشان در خانواده، آنطور که شاید بقیه داشته باشند، نداریم و درواقع تمام آن سالها اینگونه گذشت و ما پدر را زیاد ندیدیم و شاید بتوان گفت که در خانواده ما آن کسی که نقش پدری و مادری را همزمان ایفا کرده، مادر عزیزمان است، البته همین خاطرههایی که از پدر برایمان به یادگار مانده چنان تأثیرگذار و روشنگر بوده که در لحظه لحظه زندگی، همراهیمان کرده است.
وی ادامه داد: یکی از معدود خاطرات من و پدر که برای من درس بزرگی به همراه داشت از این قرار است؛ سال اولی بود که کنکور شرکت کرده بودم، آن هم کنکور هنر، برای بخش عملی آزمون به همراه پدر به سوئیت اقامت ایشان در تهران رفتم و قرار بود تا فردا آنجا بمانم، زمانی که پدرم نبودند و من مشغول تمرین طراحی بودم، از کشوی میز ایشان یک پاککن برداشتم و پس از استفاده به سرجایش برگرداندم.
شوشتری افزود: بعد از آمدن پدر و پس از اینکه طراحیهایم را با هم ورق زدیم و درباره آنها گفتوگو کردیم، ایشان به اتاق کار خود رفتند و پس از مدتی از من پرسیدند که آیا از پاککن دفتر استفاده کردهام؟ و من در پاسخ گفتم بله، چون پاککن خودم را پیدا نکردم از آن استفاده کردم و این گفتوگو دیگر ادامه پیدا نکرد تا اینکه با هم بیرون رفتیم و آنجا پدرم گفتند باید عین همان پاککنی که استفاده کردی را بخری و سر جایش بگذاری؛ پرسیدم چرا و ایشان پاسخ دادند چون مال من نیست، مال بیتالمال است.
وی گفت: به همراه پدر، پاککنی درست شبیه همان که در کشوی میز بود را خریدیم و با آن یکی که من استفاده کرده بودم جابه جا کردیم و آنجا بود که ایشان به من گفتند: «حتی نشستن شما پشت این میز اشتباه است و تو فقط میتوانی در اتاق مخصوص استراحت حضور داشته باشی، جایی که من هزینه استفاده از آن را قبلاً پرداخت کردهام.» آنجا بود که من برای همیشه یاد گرفتم در هر پست و منصبی که قرار داشته باشی هیچ چیز مال خودت نیست و همه چیز متعلق به مردم است. این اتفاق درس بزرگی برای من بود، درس پی بردن به معنای حقیقی بیتالمال که هرگز از خاطرم نخواهد رفت.
انتهای پیام