کد خبر: 4287769
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۵

امام هادی(ع) مردم را به غیبت حضرت مهدی(عج) آماده کرد

یکی از محورهای فعالیت امام هادی(ع) آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی(عج) بود، البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس‌شدن حکومت، این موضوع را به‌طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر می‌کردند.

امام هادی(ع)علی بن محمد(ع) مشهور به امام هادی و امام علی‌النقی، امام دهم شیعیان است. آن حضرت در سال ۲۱۲ هجری دیده به جهان گشود و در سال ۲۲۰ هجری پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد(ع)، به مقام امامت نائل شد. مدت امامت حضرت هادی(ع) حدود ۳۴ سال است. «زیارت جامعه کبیره» از مشهورترین دعاهای برجای مانده از امام هادی(ع) است.
 
امام علی النقی الهادی(ع) در سال ۲۲۰ ق. در مدینه به امامت رسیدند. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری کرد و ضمن بهره‌رسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی می‌کردند تا اینکه متوکل (خلیفه وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار(ع) مشهور بود، به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند، زیرا احساس می‌کرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد، پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهراً آزاد بود، اما متوکل منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به‌طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر می‌کرد و تمام دیدارها و رفت‌وآمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل می‌شد.
 
متوکل جو بسیار خفقان‌آمیزی را بر جامعه حکم‌فرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال می‌کرد، همچنین علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی می‌داد تا در اشعار خود به ائمه(ع) بی‌احترامی کنند و اکثر سادات جلیل‌القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین(ع) بود.
 
اوضاع معیشتی مردم و خصوصاً علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصاً متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی(ع) بسیار دشوار بود، زیرا آنها بیت‌المال مسلمین را صرف خوشگذرانی‌هایی می‌کردند که به گواهی تاریخ، هزینه‌های مربوط به آنها بی‌سابقه بوده است.
 
امام هادی(ع) با اینکه شدیداً تحت نظر بود، اما از پای ننشست و فعالیت‌های خود را به شیوه‌ای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد. از مهمترین فعالیت‌های ایشان این بود که به مردم از راه‌های گوناگون آگاهی داده و منصب امامت و مقام علمی خود را طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخ‌های علمی، آشکار کرده و تثبیت کنند، همچنین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین می‌کردند.
 
یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی(ع) بود، البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر می‌کدند. در حکومت بنی عباس از طرف خلفا به مسائل علمی و فرهنگی تمایل نشان داده می‌شد و در این زمان بسیاری از کتب سایر ملل به عربی ترجمه شد و همین امر موجب شد افکار مردم و اوضاع علمی جامعه متحول شود.
 
همچنین مکاتب کلامی مانند اشاعره و معتزله رونق گرفته بود و شبهاتی مانند جسمیت خداوند، جبرگرایی مطلق یا اختیار مطلق، حادث یا قدیم بودن قرآن و... مطرح می‌شد که موضع‌گیری امام هادی(ع) و پاسخ ایشان به چنین شبهاتی، اولاً اصالت و حقانیت مواضع شیعه را نشان می‌داد و ثانیاً مسلمین را از گرفتاری در دام چنین شبهاتی حفظ می‌کرد.
 
دوران امامت امام هادی(ع) بیش از ۳۳ سال به طول انجامید که حدود سیزده سال آن را در مدینه سپرى کرد. در این مدت، گروه‌هاى بسیارى از شهرهاى شیعه‌نشین ایران، عراق و مصر براى بهره‌گیرى از محضر امام به سوى مدینه آمدند، امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتى بین مردم یافت که دولتمردان عباسى، به شدت از این وضع احساس خطر مى‌کردند، براى نمونه، بُرَیحه عباسى در نامه‌اى به متوکل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را مى‌خواهى، على بن محمد را از این شهر بیرون کن، زیرا او مردم را به سوى خود فراخوانده و عده بسیارى نیز دعوتش را پذیرفته اند...».
 
عباسیان که هراس بسیارى از رهبرى شیعه و خطر حرکت شیعیان برضد خود داشتند، به این نتیجه رسیدند که با دور کردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه که کانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند، بدین ترتیب، تبعید و مراقبت نظامى را که تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار مى رفت، دوباره در دستور کار قرار دادند. امام از مضمون نامه مذکور آگاهى یافته و در نامه‌اى به متوکل، وى را از دشمنى‌ها، کینه‌توزى و دروغ‌پردازى نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستى مزوّرانه و دو پهلو در پیش گرفت، او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد، سپس به کاتب دربار دستور داد تا نامه‌اى به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان مى‌کرد، ولى در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود، همچنان که یزداد، پزشک مسیحى دربار با آگاهى از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: «بنابر آن چه شنیده‌ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن على(ع) به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهره‌هاى سرشناس به وى گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آنها خارج شود...».
 
متوکل براى کاهش پى‌آمدهاى منفى احضار امام، نامه‌اى محترمانه به ایشان نوشت، اما به راستى، نوشتن نامه‌اى با کلماتى محترمانه از کسى چون متوکل که از هیچ ستمى بر خاندان پیامبر(ص) و هر کسى که کوچکترین ارتباطى با آنها دارد، خوددارى نمى‌کند، جاى بسى شگفتى است و نشان‌دهنده هراس شگرفى است که این دشمنان خونخوار از امام داشته‌اند.
 
منبع: دانشنامه اسلامی
انتهای پیام
captcha