به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، بیش از سی سال از تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا میگذرد؛ قانونی که بنا بود به مدت پنج سال اجراء شده و در صورت موفقیت تبدیل به یک قانون دائمی شود تا شاید از این طریق بتوان زمینه حرکت به سوی بانکداری اسلامی را فراهم کرد. هرچند عدهای با تائید اسلامی نبودن بانکداری کنونی در کشور آن را ربوی هم نمیدانند اما عدهای معتقدند حتی قانون عملیات بانکداری بدون ربا هم اجرایی نشده است. برای بررسی اینکه چرا بانکداری اسلامی طرفداری ندارد؟ آیا با انجام تأکیدات دین مبین اسلام میتوان یکی از اصلیترین معضلات جامعه را حل کرده و طعم شیرین عدالت اجتماعی را به مردم چشاند؟ و آیا برای حل معضلات اقتصادی کنونی و رسیدن به یک سیستم اقتصادی اسلامی باید به اصلاحات اکتفا کرد یا نیازمند تغییرات ساختاری هستیم؟ با حجتالاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، که در مخالفت با وضع موجود نظام اقتصادی و بانکی کشور ید طولایی دارد به گفتوگو نشستیم که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
ایکنا: به عنوان سؤال اول بفرمائید برای رسیدن به یک نظام اقتصادی اسلامی و تحقق بانکداری اسلامی که یکی از آرمانهای چندین ساله در جمهوری اسلامی ایران است اولین گام را چه چیزی میدانید؟
ما در مقطع پس از انقلاب اسلامی چارهای نداشتیم که قانون بانکداری بدون ربا را بنویسیم و به آن عمل کنیم اما این صرفا یک گام و اقدام خوبی بوده و باید از متولیان آن تشکر کرد اما اگر در این گام متوقف شویم، از اقتصاد اسلامی فاصله گرفته و هم دچار ربا و هم از همگسیختگی عناصر اقتصادی خواهیم شد.
ایکنا: آیا اساسا امکان عمل دقیق به قانون عملیات بانکداری بدون ربا که در دهه شسصت به تصویب رسید وجود دارد؟
اساسا امکان عمل دقیق بر اساس آن قانون وجود ندارد؛ چون ریشه و بدنه نظام سرمایهداری در این سیستم حاکم است و ما باید آن را به عنوان یک امر کوتاهمدت میدیدیم؛ مثلا اکنون هیچ گاه امکان ندارد از مفاسد اقتصادی در ایران بر اساس این سیستم بانکداری جلوگیری کنیم و تنها راهش این است که کل ساختار نظام بانکی و تولید را بر اساس مبانی اسلامی طراحی، تاسیس و اجراء کنیم و بنده این را اولین و اساسیترین گام برای تحقق بانکداری اسلامی میدانم.
ایکنا: منظور شما چیست؟ یعنی معتقدید برای تاسیس بانکداری اسلامی باید ساختار جدیدی را بنویسیم و همه نظام اقتصادی کنونی در کشور را باید کنار گذاشته و سیستمی دیگر را طراحی کنیم؟
بله. نظام سرمایهداری، یک اصولی دارد و بر اساس آن اصول، نظام بانکی خود را تاسیس کرد؛ در حالیکه اصول و مبانی ما صد درصد با مبانی نظام سرمایهداری متفاوت است؛ پس نهادهای مالی و اقتصادی و بانکی، قطعا باید متفاوت باشد.
ایکنا: آیا چنین چیزی امکانپذیر است و آیا تاکنون کسی چنین مدلی را برای جایگزینی سیستم اقتصادی کنونی ارائه داده است؟
بله امکانپذیر است و شبیه این کار را حضرت آیتالله شاهآبادی، استاد عرفان و اخلاق حضرت امام(ره) انجام دادند اما متاسفانه پیگیری نشد.
ایکنا: این ساختاری که ایشان ارائه دادند چه ویژگیهایی دارد و روش تحلیلی ایشان در این نظریه چگونه است؟
ایشان مبانی اسلامی را براساس فطرت و توحید افعالی و عملی در کتاب خود با عنوان «المعاریف» که سال 1386 توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شرح و چاپ شد بیان کردند. مرحوم آیتالله شاهآبادی، براساس مبانی توحیدی و فطرت الهی، مبانی اسلامی را تبیین کردند و حتی وضعیت موجود را نقد کرده و بعد براساس مبانی اسلامی، یک مؤسسه مالی و اقتصادی پیشنهاد دادند.
ایکنا: آیا این طرح ظرفیت تاسیس یک نظام اقتصادی اسلامی را دارد؟
به عنوان یکی طرح ابتدایی، دارای نواقصی بود اما کار بسیار مهمی است که اصلا در جمهوری اسلامی ایران هم پیگیری نشد. ایشان براساس فقه اسلامی، نظام مالی را تاسیس نکر دند؛ بلکه براساس مبانی اسلامی، ساختار اقتصادیای ارائه داده و آنگاه فقه را به کمک گرفتند ولی ما آمدیم از طریق فقه، نظام سرمایه داری را با تغییراتی امضا کردیم و به ایران آوردیم و هماکنون در حال برطرف کردن اشکالات نظام سرمایهداری اقتصادی بر اساس مبانی فقه اسلامی هستیم و مشاهده میکنیم که این مدل، روز به روز شکاف درآمدی و فقر را گسترش میدهد.
ایکنا: آیا اساسا در دیگر کشورهای اسلامی آنها توانستند مدل مناسبی از ساختار اقتصادی یا بانکی را براساس مبانی اسلامی تاسیس کنند؟
به نظرم نه. چون همه همانند هم هستند و صرفا تفاوتهایی جزئی با هم دارند اما در برخی از کشورهای اسلامی، در کنار بانکداری اسلامی ناچار شدند بانکداری ربوی را هم تأسیس کنند اما در ایران به دلیل قدرت و ساختار ولایی که داریم اینکار اتفاق نیفتاد؛ درحالیکه عدهای تلاش دارند این امر اتفاق بیفتد.
ایکنا: یعنی شما معتقدید الان در ایران بانکداری ربوی وجود ندارد؛ درحالیکه برخی بانکها سودهای بیش از بیست و پنج درصدی و حتی جریمه دیرکرد دریافت میکنند؟
نه منظورم این نیست؛ میخواهم بگویم رسما اعلام نشده که در جمهوری اسلامی بانکداری ربوی داریم؛ در حالیکه در برخی از کشورها اسلامی رسما اعلام کرده و ناچار شدند اینکار را انجام دهند. البته مدلهای موجود همه شبیه هستند و تفاوتهایی با هم ندارند و دلیلش هم این است که ما با روش عدم مغایرت، در حال سعی در اصلاح نظام سرمایهداری در ایران هستیم و در بقیه کشورهای اسلامی هم به همین گونه است و لذا اینگونه نیست که بگوئیم مدل پاکستان، اردن یا مالزی بهتر از ایران است.
ایکنا: گذشته از اینکه در ایران بانکداری اسلامی وجود دارد یا نه، بانکداری اسلامی چه مزیتی نسبت به سایر انواع بانکداری، مثلا در رابطه با توسعه اقتصادی دارد؟ منظورم این است که آیا این نوع بانکداری، برتری اثبات شدهای نسبت به بانکداری غیراسلامی دارد؟
اثبات شده به معنای اجرایی که نه. چون اصلا چنین چیزی را طراحی و اجرایی نکردهایم که بگوئیم فلان مزایا را دارد اما قطعا اگر اتفاق بیفتد رفع فقر و عدالت محقق خواهد شد و این امر به لحاظ نظری قابل اثبات است.
ایکنا: چگونه قابل اثبات است؟
ما می توانیم چنین سیستمی را طراحی کنیم و نشان دهیم بانکداری اسلامی باید چه ویژگیها و ساختاری را داشته باشد و اصلا چه ساختار مالی را ما نباید بپذیریم و وقتی ما براساس مبانی اسلامی حرکت کنیم میتوانیم چنین ساختاری را هم تاسیس کنیم. کاری که آیتالله شاهآبادی انجام دادند این بود که برای تاسیس ساختار اقتصادی، ابتدا وضعیت موجود را نقد و بررسی میکند و مشکلات اقتصادی ما را در هشتاد سال پیش بیان میکند و یک نهاد اقتصادی را بر اساس اصول اسلامی ارئه میدهد و این نشان میدهد که این امر شدنی است.
ایکنا: یعنی منظور شما این است که ابتدا باید مدلهای مختلفی اجرایی شده، نقاط ضعف و قوت آنها را بسنجیم و نهایتا از میان این مدلها یکی را انتخاب کنیم؟
بنده معتقدم اول باید چنین ساختاری را کشف و سپس طراحی و اجراء کنیم و در همه نظریات علمی هم به همینگونه است و اول صاحب نظریه، نظریه خود را ارائه کرده و دست به آزمون و خطا میزند تا اینکه به مبانی اجرایی مناسب برسد. مگر در نظام سرمایهدار ی برای تاسیس ساختارهای خود چه کردند؟ ابتدا نظریاتی را ارائه داده و دست به آزمون وخطا زدند و نهایتا به این ساختارها رسیدند.
ایکنا: ولی این آزمون و خطا باعث شده است که ما به این وضعیت کنونی برسیم؛ مثلا این همه مؤسسه مالی و اعتباری غیرمجاز که اکنون در کشور رشد کردهاند، شرط سپرده، سودهایی که گاه به سی درصد میرسد، شروط ضمن عقد و... آیا همه این مشکلات ناشی از همین سعی و خطاها نبوده است و همین موارد دلایل مناسبی نیستند برای اینکه به جای تغییرات ساختاری به فکر اصلاح امور باشیم؟
ریشه این مؤسسات و این اقدامات هم از تفکرات نظام سرمایهداری است که در کشور ما حاکم شده و همه ما در حال ترویج و تبلیغ آن هستیم. وقتی که مبنای حرکت اقتصادی را حداکثر کردن منفعت مادی شخصی در نظر بگیریم و اصل را در اقتصاد، بخش خصوصی سرمایهداری به دست بگیرد، هرکس به دنبال پیدا کردن مفری برای حداکثر کردن منافع خود است و بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری هم از این امر مستثنی نیستند. بانکها و چنین مؤسساتی قانونا، حق این کار را ندارند اما ساختار اقتصادی کشور آنها را به سمت چنین کارکردهایی میکشاند و به همین دلیل است که بنده معتقدم نیازمند تغییرات ساختار در اقتصاد و نظام بانکی کشور هستیم.