به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، در ایران باستان، چهاردهم تیرماه روز کتابت نام داشته، سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است و شاید به همین دلیل باشد که از طرف شورای فرهنگ عمومی این روز بعنوان روز قلم در تقویم ایران نامگذاری شده است.
در نخستین ارتباط وحیانی رسول خدا(ص) با مبدأ هستی در غار حرا سخن از قلم به میان میآید و خداوند در معجزه خود برآن قسم میخورد: «ن والقلم و ما یسطرون». امام علی(ع) نیز میفرمایند: قلم تو رساترین و گویاترین چیزی است که از سوی تو سخن میگوید.
گاهی تأثیر قلم، از زبان بیشتر، ماندنیتر و جاودانهتر است، چه آثار ارباب قلم بوده كه به فرهنگها، کتابها و كتابخانهها و تمدنها تبدیل شده است. و خداوند، انبیاء و پیامبران اولوالعزم خود را با كتاب و صحف فرستاده است، ایشان اهل زبان و قول و منطق و دعوت به خیر بودند و از دو زبان بیان و قلم و عقل و وحی، در راه آرمانهای الهی و حاكمیت توحیدی استفاده کردند.
قلم اگر در تعهد ریشه داشته باشد، میوهاش ماندگار است و اصحاب قلم و نوشتن میتوانند نسلی را در سراشیبیهای انحرافی به سقوط بکشانند یا تعالی ملتهایی را رقم بزنند. قلم به دست گرفتن و نوشتن آسان است اما اینکه از چه و برای که نوشته شود سخت است.میتوان کاغذهای سپید را پر کرد از واژهها و جملاتی که بیهدف کنار هم قرار میگیرند و تنها صفحات را سیاه میکنند از اندیشههایی که هیچ فکری را در پی ندارند.
میتوان به راحتی هر روز یک کتاب و دهها مقاله نوشت، برای هزاران کانال و گروه تلگرامی، در سایت و وبلاگ مطلب گذاشت اما بسیار و بسیار سخت میتوان یک جمله خلق کرد تا چندین کتاب و مقاله در وصف همان یک جمله نوشته شود.
در وادی نوشتن هم گاهی کمیت بر کیفیت پیشی میگیرد آنگاه که قلم دیگر اسلحه نیست و یک وسیله امرار معاش میشود. امروز بعضی از قلمها دیگر جسارت و شجاعت سخن گفتن ندارند و خود را پشت دغدغههای روزمرگی پنهان کردهاند و اینگونه است که اهالی قلم زیاد و اهالی اندیشمندان قلم کم شدهاند.
زمانی قلمها فقط یک رنگ داشتند: سیاه و فقط بر صفحههای سپید بیحاشیه مینوشتند. اما حالا قلمها هم مثل همه چیز تغییر کردهاند.قلمها هم رنگی شدهاند. حتی اندازه و مدلهایشان هم عوض شده است. بعضی قلمها نام دارند و بعضی نمایندهای از یک گروه بزرگاند. قیمت قلم هم به اندازه کاربردشان است، بعضی به قیمت جان انسان میارزند و بعضی فقط مینویسند تا باشند یعنی گفتهاند که باید باشند تا عدهای دیگر هم باشند.اما قلمهایی نیز بودند که تمام شدند یا شکستند...
قلمهایی هم هستند که نه رنگیاند و نه خریدنی . فقط روی نوشتههای رنگی بقیه خط میکشند. میشکنند تا کودکی بیخانمان نباشد، مردی شرمنده خانواده نباشد، بیگناهی اسیر میلههای زندان نباشد و میشکنند تا پرچم کشوری برای همیشه افراشته بماند.
این قلمها گاهی فقط نقطه میگذارند تا شاید دستی این نقطهها را بهم وصل کند تا سرپناهی شود برای نگاه نگران یک مادر. قلمهایی نیز هستند که صاحبانشان قبل از به دست گرفتن وضو میگیرند چراکه قداست نوشتن را خوب میدانند. این قلمها خود را برای هیچکس حراج نکردند جز کلام خدا و قصهای ننوشتند جز قصه آدمهایی که فقط برای خدا سخن میگویند و طنین صدایشان آمیخته با آوای الهی است.
این قلمها فریاد نزدند جز بر سر کمکاریها، بیمسئولیتیها، نبودنها و اشتباهاتی که دیگران را در ورطه نابودی قرار داد. آنها انعكاس جمال، اسماء و صفات حق در لباس زیبای حروف، كلمات، عبارات و اشعار شدند تا جان تشنگان حق لبریز از جام معرفت شود.
قلم و ارباب قلم، در طول حیات پرفراز و نشیب خود رنجها كشیده، زجرها دیده، گاه به زنجیر خفقان بسته شدند و گاه در بازار معرکههای دنیا به قیمتی ارزان خریداری شدند. برخلاف ارزش و اهمیت قلم، بسیاری از مسئولان حتی نمیدانند که روزی بنام قلم وجود دارد و بسیار کم اتفاق میافتد که از اهالی قلم تجلیل شود. بیگمان بهای قلمهای ارزان در صفحات دروغین مجازی گرانتر از بهای قلمهایی است که سخن از حق میگویند. چه دستهایی قلم شد تا قلم در دست پاکان قرارگیرد و چه بسیار نویسندگان شجاع که شهید قلم شدهاند.