به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، سبک زندگی کاملاً قابلمشاهده یا قابلاستنتاج از مشاهده است. اگر بخواهیم رابطه سبک زندگی را با آداب بیان کنیم، باید بگوییم رفتارهای ساده و جلوههای ظاهری ما وقتی به صورت یکپارچه در نظر گرفته میشود، سبک زندگی ما را رقم میزند.
مصرف، معاشرت لباس پوشیدن، حرف زدن، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهری، طرز خوراک، معماری شهر و بازار و منازل، دکوراسیون منزل و امثال آن در یک بسته کامل از سبک زندگی ما قرار دارند. این جلوههای رفتاری ظهور خارجی شخصیت ما در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزشها و علاقههای ما است و ترکیب آنها ترکیب شخصیت فردی و اجتماعی ما را مینمایاند.
محققان در پژوهشی با عنوان «اخلاق و سبک زندگی اسلامی» آوردهاند: «سبک زندگی شکل مدرن گروهبندیهای اجتماعی و منبع هویت انسان است و مانند طبقه یا قومیت به انسان معنی یا حس هویت میدهد».
بیگمان اقشار پیشتاز جامعه مانند عالمان، اساتید برجسته دانشگاه، حاکمان و بزرگان، نخبگان علمی، فرهنگی ورزشی و هنری در شکلدهی به سبک زندگی بسیار مؤثرند. البته میزان دریافت و ضریب تأثیرگذاری هریک از این گروهها متفاوت است. همچنین در یک مقیاس وسیعتر سبک زندگی توده جامعه ما به شدت تحت تأثیر رسانههای تصویری است.
سبک زندگی هر فرد و جامعهای متأثر از نوع باورها و ارزشهای حاکم بر آن فرد و جامعه است. جهانبینی مادی و ارزشهای لذتگرایانه و سودمحورانه طبیعتاً سبک زندگی خاصی را پدید میآورند. همانطور که جهانبینی الهی و ارزشهای کمالگرایانه و سعادتمحورانه سبک خاصی از زندگی را شکل میدهند؛ بنابراین دین در گام نخست با ارائه جهانبینی و ایدئولوژی ویژهای زیربنای شکلدهی به زیست دیندارانه را میسازد.
در مرحله بعد، دین با ارائه آداب و دستورالعملهای خاصی برای همه ابعاد زندگی انسان در حقیقت بهدنبال شکلدهی به نوع خاصی از زیست انسانی است. دستورالعملهای اخلاقی، حقوقی و فقهی دین در واقع بهمنظور ارائه الگویی از زیست دینی و خداپسندانه است. دستورالعملهایی که در حوزه پوشش، خوراک، آرایش، رفتار با خانواده، رفتار با همسایگان، رفتار با همکیشان و غیر همکیشان، تعاملات و ارتباطات بینالادیانی و بینالمذاهبی در دین مطرح شده، همگی برای ساختن سبک زندگی دینی است.
محققان میگویند: اسلامی بودن آداب و توحیدی بودن شیوه زندگی به این معناست که سبک زندگی بتواند زمینهساز «عبودیت الهی» در حیات انسانی باشد. به گفته علامه طباطبایی ادب الهی، انجام عمل بر هیئت توحید است به این ترتیب آداب اسلامی عمدتاً آداب بندگی است». از این رو است که مقام معظم رهبری میفرماید: «توحید صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست، بلکه یک روش زندگی برای انسانهاست. خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرتهای گوناگون را کوتاه کردن است. لا اله الا الله که پیام اصلی پیغمبر ما و همه پیغمبران است، که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روشهای زندگی، قدرتهای طاغوتی و شیطانها نباید دخالت کنند. اگر توحید در زندگی جامعه بشری تحقق پیدا کند، دنیای بشر هم آباد خواهد شد، دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان است.
تحول در سبک زندگی حرکت به سمت مهندسی زندگی و ویرایش در لایه ظاهر آن است که نخست به صورت فعالسازی برخی حوزهها و غیرفعالسازی بعضی دیگر انجام میگیرد. به عنوان مثال در برنامه یک انسان مؤمن بعضی برنامههای عبادی مانند تلاوت روزانه قرآن کریم فعال و اموری مانند سرگرمیهای بیهوده غیرفعال میشود. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اُفٍّ لِكُلِّ مُسلمٍ لا يَجعَلُ في كُلِّ جُمعَةٍ يَوما يَتَفَقَّهُ فيهِ أمرَ دِينِهِ و يَسألُ عن دِينِهِ؛ وای بر مسلمانی که در هر هفته(دست کم) یک روز را برای فهم امور دینی و پرسش از آن نکوشد».
آداب اسلامی نماد ظاهری اسلام است. مسلمان بودن با انجام هرگونه رفتاری قابل جمع نیست. بدین معنا که آنگاه که به ارزشهای اسلامی سر تسلیم فرود میآوریم، دیگر هرگونه رفتار یا ظاهری را نمیتوانیم برای خود انتخاب کنیم. آداب اسلامی آنگونه ظاهری است که با اعتقادات و ارزشهای اسلامی سازگار باشد.
چگونگی رفتار ظاهری انسان نمادی است از نوع تفکر و علاقه او. رفتارهایی که از هر کس سر میزند به نوعی او را به دیگران و حتی به خود معرفی میکند. احوال درونی او را آشکار میسازد و باورها و پسندهای او را مینمایاند، به عنوان مثال پیران مشکی شیعیان در ایام عزای اهلبیت(ع) عشق و علاقه عمومی آنان را به خاندان پیامبر و اعتقادشان را به این فرهنگ بیان میکنند. از اینرو، این احوال ظاهری اگر میان کسانی مشترک باشد، نشان از همفکری و قرابت آنان دارد و اگر در ظاهر افراد و نوع زندگی آنان تفاوتی باشد، میتوان حدس زد که در نگاه و ارزشهای آنان نیز احتمالاً تفاوتهایی وجود دارد.
لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست، پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام میکند که از کدام فرهنگ تبعیت میکند. همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی ابراز میکند هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزشها و بینشها معتقد و دلبسته باشد، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد.
شناخت آداب عمل، شرط لازم و مقدمه التزام به آن است. عدم درک درست از معنا و کارکردهای مثبت آداب نیز به این موضوع ملحق میشود. کسانی به جهت عدم توجه به آثار مهم پایبندی به آداب، از التزام به آن طفره میروند. این ادبگریزی به جهت پرهیز از صورتهای کلیشهای و حاصل کهنه پنداشتن یا دست و پا گیر شمردن این قبیل تقیدات است.
گمان میشود که این التزام با آزادی عمل و خلاقیت انسان منافات دارد و ثمرهای جز زندگی کردن در حصار سلیقه دیگران و دست برداشتن از پسند و ذائقه خویش ندارد. اما باید دانست که تقید به آداب، نازله اخلاق و جلوه ظاهری یا صورت بیرونی آن است و به جهت تأثیر و تأثر متقابل میان ظاهر و باطن، امتداد طبیعی اخلاق به شمار میرود. شاید به همین خاطر است که در نظام ارزشی اسلام حجم وسیعی از آموزهها به آداب مربوط است. از طریق تقید به آداب و قالببندی رفتار مسیر تربیت بسیار کوتاه و هموار میشود.
منابع
اخلاق اسلامی؛ مبانی و مفاهیم. مهدی علیزاده و دیگران. قم، دفتر نشر معارف. 1389.
اخلاق در قرآن. محمد تقی مصباح یزدی. قم، موسسه امام خمینی. 1384.
آیتالله خامنهای. 1382. سخنرانی موجود در سایت.