جوانان و نوجوانان دهه 30 و 40 برای حضور در میان آتش و خمپاره سر از پا نمیشناختند و بدون اینکه آموزش جنگی دیده باشند بسیجیوار به میدانهای نبرد که از آن به عنوان دفاع مقدس یاد میشود میشتافتند و در این میان بیش از 240 هزار شهید تقدیم اسلام شد. روحانیون که همواره در همه حال پیشقراول حضور در عرصههای مختلفاند شرکت در مناطق جنگی را تکلیف دانسته و به ندای امام خمینی(ره) لبیک گفتند و علاوه بر تبلیغ امور دینی به امور جنگی نیز وارد شدند.
شهید حجتالاسلام مهدی شاهآبادی از جمله روحانیونی است که بارها برای دفاع از اسلام و میهن به جبهه شتافت و نهایت در 6 اردیبهشت سال 63 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) در اولین پیام به مناسبت شهادت این روحانی مجاهد اینگونه فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
إنا للَّه و إِنّاإلیه راجعون
با کمال تأسف و تأثر شهادت استادزاده محترم، جناب حجتالاسلام، آقاى آقا شیخ مهدى شاهآبادى را به پیشگاه معظّم حضرت بقیة اللَّه، أرواحنا لمقدمه الفداء، تبریک و تسلیت عرض مىکنم. مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخارآمیز خود ملت عظیمالشأن ایران، بهویژه روحانیت عالیقدر، را سرفراز مىنمایند. این شهید عزیز علاوه بر آنکه خود مجاهدى شریف و خدمتگزارى مخلص براى اسلام بود و در همین راه به لقاءاللَّه پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقاً حق حیات روحانى به این جانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمىآیم. از خداوند متعال براى این شهید سعید و سایر شهداى در راه اسلام رحمت در جوار خود و براى فامیل معظّم و حضرات آقازادگان محترم شاهآبادى، دامت افاضاتهم، صبر و اجر عظیم خواستارم». روح اللَّه الموسوی الخمینى
(صحیفه امام، ج18، ص: 407).
ایکنای استان مرکزی، به انگیزه فرا رسیدن سالروز شهادت حجتالاسلام مهدی شاهآبادی و بزرگداشت روز شهدای روحانی مصاحبهای با مادر شهید حاجیآبادی ساکن روستای مالکآباد از توابع شهرستان اراک و پدر شهید علی صالحی از شهرستان خمین و شهرام ثامنی، معاون فرهنگی اداره کل بنیاد شهید استان انجام داده است که در ادامه میخوانید:
شهرام ثامنی، معاون فرهنگی اداره کل بنیاد شهید استان مرکزی، در این گفتوگو گفت: استان مرکزی نزدیک به 6200 شهید را تقدیم اسلام و انقلاب کرده است که 22 شهید به جامعه روحانیت اختصاص دارد. برگزاری برنامه و یا یادواره به مناسبت بزرگداشت این شهدا حداقل کاری است که میتوان انجام داد، اما متأسفانه به دلیل شیوع کرونا و حفظ سلامتی خانواده معظم شهدا از این کار صرفنظر شده است و قطعاً در فرصتی مناسب این برنامه برگزار خواهد شد.
وی ادامه داد: بیشک همه به تأثیرگذار بودن روحانیت در جامعه اشراف دارند، نقش روحانیون در ترویج فرهنگ دینی و اسلامی پررنگ است و این نقش در همه دورهها به اثبات رسیده است. عموم مردم به این قشر از جامعه اعتماد دارند و در مقابل آنان نیز اعتماد مردم را به بهترین شکل ممکن پاسخگو بوده و مردم را عضوی از خانواده خود میدانند.
ثامنی اظهار کرد: روحانیون از حمایت مردم در جبههها نیز غافل نبودند و برای پشتیبانی راهی مناطق عملیاتی شدند و نقش اصلی خود را در هدایت و راهبری رزمندگان به خوبی ایفا کردند. آنها در کنار هدایت و بیان تذکرات دینی، حضور جدی در میدان نبرد با دشمن داشتند.
خانم حاجآبادی، مادر شهید حجتالاسلام محمدتقی حاجیآبادی، ساکن روستای مالکآباد از توابع شهرستان اراک در گفتوگویی تلفنی به خبرنگار ایکنا گفت: محمدتقی دوران کودکی بسیار خوبی داشت، شاید همه فکر کنند چرا والدین شهدا در مصاحبهها از فرزندان خود تعریف میکنند و گاهی ممکن است فکر کنند بزرگنمایی میکنند، اما در واقع اینطور نیست، شهدا واقعاً انتخاب میشدند، بسیاری آرزوی شهادت داشتند، اما همه بنا به حکمت خدا شهید نشدند و حرفهای من در مورد پسرم که پسری نمونه بود عین واقعیت است.
وی ادامه داد: اخلاق و ادب محمدتقی در مدرسه بسیار خوب بود و مدیر و ناظم خیلی از او راضی بودند. او همیشه به مسجد رفتوآمد و داشت و توانسته بود به خوبی قرآن یادبگیرد و به دیگر دانشآموزان نیز یاد میداد. نماز را بسیار خوب و بدون اشکال میخواند که او را به عنوان امام جماعت مدرسه انتخاب کرده بودند.
خانم حاجیآبادی در مورد علاقه فرزندش به حوزه علمیه اینگونه گفت: روحانیونی که برای ماه محرم و صفر یا رمضان به روستا سفر میکردند در منزل ما ساکن میشدند و زندگی با آنان به محمدتقی خوش میگذشت. محمد در مقطع راهنمایی بود که یکی از روحانیون که متوجه علاقه او به علوم دینی شده بود او را به اراک بود و در مدرسه حاج محمد ابراهیم ثبتنام کرد. چند سالی آنجا درس خواند تا جنگ شروع شد، در آن سالها پسر بزرگم و فامیل درجه یک مثل پسر خواهر و برادر خودم و برادر همسرم همه به جبهه اعزام شدند.
این مادر شهید ادامه داد: پس از آزادسازی خرمشهر محمدتقی درخواست رفتن به جبهه داشت که مخالفت کردم و گفتم برادرت و سایر پسرهای فامیل در جبهه هستند و تو باید کمک حال من و پدرت باشی. محمدتقی همیشه مرا مادر خطاب میکرد و این لفظ از زبان او برایم شیرینترین جمله بود با همان زبان شیرین خود گفت: «مادرم من نرم پس کی بره» و بعد از آن برای اعزام با پدرش مشورت کرد که ایشان نیز اجازه رفتن داد و در اسفند و عملیات کربلای 5 در حالیکه تنها 18 سال داشت به شهادت رسید.
خانم حاجیآبادی در مورد خصوصیتهای شهید حاجیآبادی، اظهار کرد: خوبیهای محمدم در حرف نمیگنجد. عصر روزهای پنجشنبه از حوزه علمیه اراک به مالکآباد میآمد به محض رسیدن در حیاط را میبست و تمام کارهای مرا انجام میداد و اصلاً برای انجام امور خانه و کمک خجالت نمیکشید.
وی با اشاره به اینکه امر به معروف و نهی از منکر برای فرزندش بسیار اهمیت داشت، اضافه کرد: شهید همیشه دختران 7 یا 8 ساله را به عفاف، داشتن حیا و حجاب توصیه میکرد و امروز که این دختران هرکدام مادر هستند از آن سخنان به نیکی یاد کرده و همین روش را برای تربیت فرزندان خود پیش گرفتند.
خانم حاجیآبادی توقعش از جوانان با خدا بودن و اقامه مکتب حسینی است که در این باره گفت: دختران نوجوان و جوان نوگل هستند و حیف است که نگاه نامحرم روح آنان را بیازارد، داشتن حجاب توصیه اسلام است نه من، از آنان میخواهم به سفارش دین خدا گوش فرا داده و خود را از نگاههای حرام بپوشانند. پسران و دختران جوان در حفظ دین بسیار کوشا باشند. حتی به فرزندان خود سفارش میکنم حرکت در مسیر اهلبیت(ع) را سرلوحه قرار دهید و هیچگاه از مسیر منحرف نشوید.
این مادر شهید از برخورد برخی دختران نیز گلایه کرد و افزود: رفتار برخی دختران نوجوان و جوان در برابر امر به معروف و نهی از منکر خوب نیست، گاهی وقتی آنان را به رعایت حجاب توصیه میکنم با من بدبرخورد میکنند و میگویند این پوشش را دوست دارند و از کسی برای حجاب دستور نمیگیرند، این رفتارها باعث شده که جرئت نکنیم به کسی تذکر دهیم.
وی با بیان اینکه مسئولان در مقابل مردم موظف و مکلف هستند اظهار کرد: با حرف زدن و شعار دادن چیزی درست نمیشود. جوانان نیاز به مسکن، اشتغال و ازدواج دارند و مسئولان باید در این زمینهها قدمهای بهتری بردارند. مسئولان خود میدانند دارای چه تکالیفی هستند و واقعاً لازم نیست ما به آنان چیزی بگوییم، وقتی به تکالیف خود عمل نمیکنند به معنای این است که دغدغه ندارند.
خانم حاجیآبادی در بخش پایانی سخنان خود از سپاه و اداره کل حفظ آثار درخواست بازگرداندن وصیتنامه شهید و دفترچه خاطرات او را داشت و بیان کرد: وصیتنامه و دفتر خاطرات را برای تهیه کتاب به تهران بردهاند و تاکنون من آنان را دریافت نکردم که اگر انجام شود از همگی سپاسگزارم.
آقای صالحی، پدر شهید حجتالاسلام علی صالحی، نیز از فرزند خود اینچنین گفت: در روستای قورچیباشی از توابع شهرستان خمین به کشاورزی مشغول بودم. علی به حوزه علمیه بسیار علاقه داشت و برای اینکه او به هدف و علاقهاش برسد به خمین نقل مکان کردیم.
صالحی در مورد خصوصیات اخلاقی فرزند شهیدش اظهار کرد: شاید باورش برای بعضی از مردم سخت باشد، اما علی، 13 ساله بود که برای نماز شب بلند میشد و مانند افرادی که عمری از خدا گرفتهاند برای بخشش گناهان طلب مغفرت میکرد. جنس نوجوانان آن دوران بسیار متفاوت است و به نظر میرسد که خانوادهها در تربیت دینی فرزندان خود کوتاهی میکنند.
وی با بیان اینکه نوجوانان رزمنده دفاع مقدس با خدا معامله کرده و اجر پاداش خود را از خدای متعال طلب کردند، اضافه کرد: آنان از کودکی سینهزن عاشورا و تاسوعا بوده و زیر بیرق امام حسین(ع) رشد کردند و توانستند از این طریق مدارج عالی تا رسیدن به مقام شهادت را طی کنند. شهید صالحی در 16 سالگی وارد جبهه شد و در 17 سالگی در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید.
این پدر شهید با اشاره به اینکه شهادت حلقه افتخاری است که بر گردن علی انداخته شد، بیان کرد: ما از شهادت فرزندانمان در راه اسلام، قرآن و انقلاب ذرهای پشیمان نیستیم، اما واقعاً باید قبول کرد تحمل داغ فرزند سخت است، همسرم با اینکه به شهادت پسرش افتخار میکرد، اما بسیار بیتاب بود و هر روز نام علی از زبانش قطع نمیشد و بیشتر از 15 سال است که از داغ فرزندش به دیار حق شتافت.
وی اضافه کرد: بیحجابیها، عدم مسئولیتپذیری برخی مسئولان و... داغ بزرگی بر دل خانواده شهداست و کسی هم پاسخگوی آن نیست، واقعاً حق شهدا باید اینگونه ادا میشد و راه شهیدان این بود؟ همه ما در مقابل اسلام، قرآن و انقلاب مسئولیم و مکلف هستیم به وظایف خود به بهترین شکل ممکن عمل کنیم، هرگز نباید شانه خالی کنیم و شانه خالی کردن از مسئولیت فردی و اجتماعی به منزله خیانت به اسلام و انقلاب است.
پدر شهید صالحی نیز همچون خانم حاجیآبادی از عدم بازگشت اوراق و اسناد مربوط به شهیدش اظهار گلایه کرد و افزود: از شهرهای مختلف به بهانههای گوناگون عکسها، دستخط و وصیتنامه شهید را از ما گرفتند و هرگز پس ندادند و امروز برای خودم هیچ چیز جز یک قاب عکس نمانده است و تقاضا دارم آنان را به من بازگردانند. درد خانواده شهدا بسیار زیاد است و فکر نکنم کتابی تحمل چنین دردهایی را داشته باشم.
انتهای پیام