انسان از چه راه‌هایی می‌تواند به شناخت خداوند دست پیدا کند؟
کد خبر: 3967239
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۵

انسان از چه راه‌هایی می‌تواند به شناخت خداوند دست پیدا کند؟

مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان گفت: خداوند برای شناخت خود سه راه را در اختیار انسان قرار داده تا بتواند با حضرت حق تبارک و تعالی ارتباط برقرار کند. فطرت، عقل و شهود از جمله این راه‌ها هستند که می‌تواند ما را به سوی پروردگار راهنمایی کنند.

انسان از چه راه‌هایی می‌تواند به شناخت خداوند دست پیدا کند؟به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی زمانی‌فرد، مدرس خارج فقه و اصول حوزه‌علمیه خراسان، شامگاه پنجم اردیبهشت‌ماه در دوازدهمین جلسه از سلسله جلسات رمضانی با موضوع «شرح دعای ابوحمزه ثمالی» که به صورت وبینار برگزار شد، اظهار کرد: در فراز ششم این دعا می‌خوانیم که امام سجاد(ع) می‌فرمایند: «بِکَ عَرَفْتُکَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَیْکَ وَدَعَوْتَنِى إِلَیْکَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت». در جلسات گذشته گفته شد که امام سجاد(ع) در این فراز اشاره به مسئله معرفت خداوند دارد.


بیشتر بخوانید:


وی بیان کرد: توضیح این فراز از این دعا دارای پنج محور است که در جلسات گذشته به دو محور آن اشاره شد و محور سوم این مسئله، راه‌های شناخت پروردگار است که خداوند برای شناسایی این راه، سه طریقت را در اختیار ما قرار داده است تا اینکه بتوانیم با حضرت حق تبارک و تعالی ارتباط برقرار کنیم. فطرت، عقل و شهود از جمله این راه‌ها هستند می‌توانند ما را به سوی پروردگار راهنمایی کنند.

راه‌های فطرت در جهت شناخت خداوند

مدرس حوزه‌علمیه خراسان بیان کرد: در خصوص راه اول در ابتدا باید به سه نکته اشاره کرد. نکته اول معنای فطرت و تفاوت آن با غریزه، نکته دوم کیفیت طریقیت فطرت و نکته سوم هم بررسی فطرت در آیات و روایات است.

زمانی‌فرد با اشاره به معنای فطرت اظهار کرد: فطرت عبارت است از سرشت مشترک میان تمام انسان‌ها که دارای آثاری هستند که این آثار بدون هیچگونه آموزشی درون ذات انسان نهادینه شده‌اند و در اینجاست که تفاوت غریزه که به معنای سرشت مشترک حیوانی است و فطرت که سرشت مشترک میان انسان‌ها است، مشخص می‌شود.

کیفیت طریقیت فطرت برای خداشناسی

وی تصریح کرد: نکته دومی که در خصوص فطرت وجود دارد، کیفیت طریقیت فطرت برای خداشناسی است، شاید این سوال در ذهن ایجاد شود که چگونه فطرت در امر خداشناسی قرار می‌گیرد و ما را به سمت خدای متعال هدایت می‌کند؟ در حقیقت این کار به دو نحو فطرت‌الرجاء و دیگری فطرت‌الکمال، ما را با خدای متعال مرتبط می‌کند.

مدرس فقه و اصول حوزه‌علمیه خراسان اضافه کرد: منظور از فطرت‌الرجاء این است که هنگامیکه انسان با مشکل خاصی در زندگی خود مواجه می‌شود که تمام‌ راه‌ها برای حل آن مشکل نیز برای او بسته می‌شوند و باعث می‌شود که انسان از همه افراد نا امید ‌شود و به نوعی حالت اضطراری بر او غلبه می‌کند، اما با این وجود درون او یک امید و یک نیروی فوق‌العاده‎ای وجود دارد که می‌تواند او را از این مشکل نجات دهد.

زمانی‌فرد با اشاره به معنای فطرت‌الکمال که می‌تواند ما را به سمت خدای متعال هدایت کند، بیان کرد: در راستای فطرت‌الکمال باید دو نکته را بیان کرد. اولین نکته تقسیم کمال به دو کمال محدود و کمال نامحدود است. کمال محدود عبارت است از آن چیزهایی که در راستای منافع انسان قرار دارند، اما محدود بوده و به نوعی دائمی و همیشگی نیستند، مقوله‌هایی چون ثروت، قدرت و علم از جمله این کمالات انسانی هستند. از طرفی نیز منظور از کمالات نامحدود کمالاتی هستند که ابدی، همیشگی، پایان ناپذیر و بی‌نهایت است که این کمال تنها یک مصداق بیشتر نمی‌تواند داشته باشد و این مصداق همانا خداوند متعال است.

وی اظهار کرد: نکته دومی که در راستای فطرت‌الکمال باید بیان کرد این است که انسان به طبیعت خود جویای کمال است و یکی از ویژگی‌های فطرت انسان کمال طلبی است، اما در حقیقت انسان به دنبال چه کمالی است؟ آیا انسان به فطرت و سرشت خود کمالات محدود را می‌پسندد و یا کمال نا محدود را می‌طلبد؟ با کمی دقت و تأمل متوجه خواهیم شد کمالی که انسان به دنبال اوست کمال نامحدود است، زیرا انسان به هر درجه‌ای از کمال که دست پیدا می‌کند باز هم به آن‌ها قانع نمی‌شود و به دنبال کمالات دیگری است.

مدرس خارج فقه و اصول حوزه‌علمیه خراسان تأکید کرد: در حقیقت انسان با سیری ناپذیری خود در به دست آوردن کمالات نشان می‌دهد که همواره به کمالات محدود قانع نیست بلکه به دنبال کمال نامحدود است و این کمال نامحدود همانا خداوند تبارک و تعالی است، پس همه انسان‌ها عطش وصول به کمال مطلق را که چه آنکه آن را شناخته باشند مانند مومنان و چه اینکه هنوز به شناخت آن پی نبرده باشند مانند کفار؛ دارند و آن کمال مطلق چیزی غیر از حضرت حق تبارک و تعالی نیست.

زمانی‌فرد گفت: بنابراین اینجاست که متوجه می‌شویم که مومن و کفار در این سرشت با یکدیگر شباهت دارند و به نوعی همگی به دنبال کمال مطلق هستند، از کمال محدود زده می‌شوند و همین ویژگی انسان سبب شده که گفته می‌شود انسان، موجودی خداجو و خدا طلب است. البته که شاید خود او نیز از این موضوع آگاه نباشد اما سرشت او دنبال کمال مطلق و نامحدود است، منتهی تشخیص نمی‌دهد که این کمال نامحدود همان خداوند است و لذا این حالت فطرت‌الکمال آن هم از نوع کمال مطلق نامحدود جزء فطرت انسان بشمار می‌رود.

فطرت در آیات و روایات

وی با اشاره به نکته سومی که در خصوص فطرت وجود دارد، تحت عنوان بررسی فطرت در آیات و روایات، گفت: در قرآن کریم دو آیه وجود دارد که مبحث فطرت را مطرح می‌کند. اولین آیه، آیه 30 در سوره مبارکه روم است که خدای متعال در این آیه می‌فرماید «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَ لِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» پس با گرایش به حق به این دین روى بیاور، این فطرت الهى است که خداوند مردم را بر اساس آن آفریده است، براى آفرینش الهى دگرگونى نیست، این است دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى‏‌دانند.

مدرس حوزه‌علمیه خراسان اضافه کرد: البته اگرچه که این آیه این خطاب اگرچه به رسول گرامی اسلام(ص) بیان شده است، اما همه انسان‌ها از دریچه خطاب نبوی مخاطب هستند. در اینجا استفاده‌ای که می‌خواهیم از این آیه داشته باشیم، در خصوص کلمه «فطرت‌الله» که به معنای فطرتی که خدا را می‌طلبد و فطرتی که خدایی و خداجویی باشد، است و به دلیل اینکه واژه «الله» به واژه «فطرت» اضافه شده است، این آیه نشان می‌دهد که جهت این فطرت به سوی خداوند متعال است.

زمانی‌فرد بیان کرد: آیه دیگری که می‌توانیم در این راستا از آن استفاده کنیم، آیه 172 سوره مبارکه اعراف است که خداوند در این آیه که برخی از مفسرین از آن به عنوان آیه میثاق تعبیر می‌کنند، می‌فرماید «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى‏ شَهِدْنَآ أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِینَ‏»، (به یاد آور) زمانى که پروردگارت، از پشت بنى‏ آدم، فرزندان و ذرّیّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلى، ما گواهى دادیم که تو پروردگار مایى، این اقرار گرفتن از ذریّه‏ آدم براى آن بود تا در روز قیامت نگویید: ما از این، غافل بودیم. در حقیقت این آیه نشان می‌دهد که خداوند از تمام بنی آدم میثاق و عهد و پیمان گرفته است.

وی گفت: در اینجا که خداوند به عهد و میثاق اشاره کرده، گاهی این واژه‌ها قولی هستند و گاهی نیز این میثاق و عهد، میثاق و تعهد تکوینی است. یعنی خداوند متعال انسان را به گونه‌ای آفریده و سرشت او را به کیفیتی خلق کرده که اغرار به ربوبیت پذیرفتن حق تبارک و تعالی را به عنوان رب در سرشت انسان نهفته و بر همین اساس است که همه انسان‌ها و هر نوع گرایش و هر سنی که داشته باشند به دنبال کمال مطلق هستند و این رابطه هرگز از انسان جدا نخواهد شد. به همین جهت از انسان به عنوان فطرت خداجو و خدا طلب تعبیر می‌شود.

انتهای پیام
captcha