مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سیره نبوی
کد خبر: 3973600
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۸

مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سیره نبوی

افراد هر جامعه دارای اندیشه‌ها، تفکرات و تمایلات متفاوتی هستند. در ارتباط میان افراد جامعه با حکومت، گروه‌های موافق و مخالفی وجود دارند که با برخوردهای متفاوت حکومت روبه‌رو می‌شوند. صرف نظر از انگیزه مخالفت‌ها و چرایی آنها، نحوه برخورد حکومت با گروه‌های مخالف در جوامع قابل بررسی است.

مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سیره نبویسؤالی که مطرح است اینکه مخالفان در نظام سیاسی اسلام، از چه جایگاهی برخور دارند؟ و برخورد حاکمان با مخالفان چگونه باید باشد؟ پاسخ به این سؤالات و این سؤال که برخورد پیامبر(ص) با مخالفان خود چگونه بوده، در ذیل آمده است.

آنچه در این مطلب، درصدد بررسی آن است، تبیین نظری این مسئله در اسلام و نحوه برخورد پیامبر اکرم(ص) با مخالفان خود است؛ پیامبری که آخرین هدایت‌کننده بشر به سوی سعادت و حامل آخرین پیام رهایی انسان از تاریکی‌ها به سوی روشنایی مطلق است. به مصداق «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب: 21)، با بررسی رفتار پیامبر، درصدد الگوگرفتن از ایشان در رفتارهای اجتماعی و سیاسی در جامعه هستیم.

جایگاه اصل مدارا در اسلام و سنت معصومان(ع)

اسلام مدارا با توده مردم، اعم از مخالف و موافق را ضروری دانسته و احکام و سیاست اسلامی را بدون تبعیض بین آنان اجرا می‌کند. تاریخ اسلام هم از صدر و نیز در دوران 250 ساله عصر امامت، گواه رحمت و ملایمت اوصیای پیامبر(ص) حتی نسبت به دشمنان و بدخواهان آنان است.

پیامبر اکرم(ص) به‌عنوان سرسلسله این الگو، در مدیریت خود، همواره بر این اصل تأکید می‌ورزید؛ همچنان که می‌فرماید: عاقل‌ترین مردم کسی است که بیشتر با دیگران مدارا کند و خوارترین مردم کسی است که آنان را مورد تحقیر و توهین قرار دهد.

به‌کارگیری این شیوه موفقیت بیشتری به همراه خواهد داشت، به‌ویژه برای حاکمان و مدیران جامعه. به این دلیل، پیامبر(ص) در راستای تحقق اهداف اصلی خود در امر هدایت جامعه، این شیوه را برگزید و اصل رحمت و محبت اساس دعوت ایشان بود و راز موفقیت او در تألیف قلب‌ها، محبت و ملایمت او که از صد لشکر قوی‌تر است، تا جایی که سیره‌نویسان در توصیف آن حضرت نگاشته‌اند «پیامبر صلی الله علیه و آله دارای قلبی رقیق و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود.»

با تکیه بر روایات متعدد از پیامبر، می‌توان گفت: از جمله اصول مهم دین اسلام، اصل سمحه و سهله بودن دین اسلام و مخالفت با هرگونه سخت‌گیری‌های بی‌مورد است. همچنان که از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: «من با دین یکتاگرای با گذشت یا آسان مبعوث شده‌ام و هرکس با سنّت من مخالفت ورزد، از من نیست.»

اگرچه در محدوده سمحه و سهله بودن دین، بحث‌های فراوانی مطرح است که آیا این به معنای گذشتن از اصول دین و کوتاه آمدن در مقابل اقدامات مخالفان است یا نه؟ در پاسخ می‌توان گفت: هیچ‌گاه منظور از مدارا نسبت به مخالفان زیر پا گذاشتن اصول دین و تعالیم ضروری آن نیست، بلکه آسان‌گیری اولاً در اصل پذیرش دین است که هیچ‌گونه اجبار و اکراهی در آن نیست، ثانیا، در عمل به احکام دین، تا جایی که اصول آن حفظ شود.

اقسام مخالفان پیامبر(ص)

در یک تقسیم‌بندی کلی، می‌توان مخالفان پیامبر(ص) را به سه دسته تقسیم نمود:

1. کسانی که منکر خداوند بودند؛ همانند بت‌پرستان، کفار و مشرکان که با تکذیب و استهزا مخالفت می‌نمودند.

2. اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) که با محاجه و خیانت مخالفت می‌کردند و قرآن کریم این عده را در کنار مشرکان، دشمن‌ترین دشمنان نسبت به مسلمانان معرفی نموده است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ.» (مائده: 82)

3. منافقان به ظاهر مسلمان که با فتنه‌انگیزی و سرپیچی از پیامبر، جبهه داخلی علیه ایشان تشکیل داده بودند. برخورد با هر دسته از مخالفان، بسته به نوع و میزان مخالفت آنان متفاوت بود.

اصول حاکم بر رفتار پبامبر(ص) در برخورد با مخالفان

پیامبر(ص) در مقابل بت‌پرستان، کفار و مشرکان قریش چاره‌ای جز مدارا نداشت، زیرا در ابتدای راه بود و می‌بایست با مدارا و به آرامی آن‌ها را به سمت دین اسلام بکشاند. اما در برخورد با اهل کتاب و پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، هر دو نوع برخورد را داشت؛ یعنی تا آنجا که ممکن بود با گفت‌وگو و با عهد و پیمان سعی در زندگی مسالمت‌آمیز در کنار هم داشت، اما وقتی آنها پا را فراتر نهاده، خیانت می‌کردند یا نقض پیمانی صورت می‌گرفت، پیامبر(ص) به شدت برخورد می‌نمود؛ همانند برخورد عملی با قبایل یهودی مدینه.

در برخورد با منافقان که با فتنه‌انگیزی، جبهه داخلی علیه پیامبر(ص) را تشکیل داده بودند، سعی پیامبر بر مدارا بود. آن حضرت به دلایل گوناگون سیاسی و اجتماعی با مخالفان با ملایمت  برخورد می‌نمود، آن‌گونه که با عبداللّه بن اُبی برخورد کرد و در جریان فتنه‌انگیزی وی پس از غزوه «بنی المصطلق» حاضر به کشتن او که سرکرده منافقان بود، نشد و در پاسخ به فرزند عبداللّه که اجازه قتل پدرش را از پیامبر طلب نمود، فرمودند: «تا هنگامی که زنده است، مانند یک دوست و رفیق با او به نیکی رفتار می‌کنیم.»

 به قول ابن هشام، همین رفتار آن حضرت باعث شد که عبداللّه بن ابی از آن پس مورد سرزنش و ملامت قوم و قبیله خود قرار گیرد.

اما اگر مخالفت آنها درباره اصول تغییرناپذیر دین یا فتنه‌انگیزی در میان مسلمانان در مقابله با اساس دین اسلام بود، پیامبر(ص) شیوه مدارا را کنار گذاشته، به شدت با آنها برخورد می‌نمود.

پس از بررسی سیره نبوی، می‌توان اصول ذیل را در رفتارهای آن حضرت یافت:

1. رفتار عادلانه با مخالفان در فرمان‌ها (دستورات)، برخورد با دشمن در جنگ و قتال و مانند آن.

2. گفت‌وگو با مخالفان از راه‌های گوناگون صورت می‌گرفت یا با تماس فردی پیامبر با مردم، یا با حضور در میان قبایل، گاه با پذیرفتن هیئت‌های اعزامی از قبایل و یا با اعزام مبلغ به قبایل و نیز مکاتبه و ارسال نامه به حکومت‌های دیگر این گفت‌وگو و ارتباط صورت می‌پذیرفت.

3. قانون‌مداری در برخورد با مخالفان (و موافقان) و پای‌بندی به عهدها و پیمان‌ها.

4. برخورداری از شیوه سمحه و سهله (مدارا) که برخورداری از این شیوه مزایای بی‌شماری برای حاکم اسلامی (و جامعه اسلامی) در پی خواهد داشت؛ از جمله ایجاد فضای مناسب برای برخورد اندیشه‌ها و ترقی و تکامل آنها، جلوگیری از توسل به زور و سخت‌گیری و تحمیل عقیده و مهمتر از همه، حفظ وحدت جامعه که موجبات رشد جامعه را فراهم می‌سازد.

منابع: noormags.ir و ensani.ir

انتهای پیام
captcha