روش استنباط گزاره‌هاى سیاسى از ساختار سوره‌هاى قرآن
کد خبر: 3982933
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۵

روش استنباط گزاره‌هاى سیاسى از ساختار سوره‌هاى قرآن

روش ساختارى، سبک جدیدى در تفسیر قرآن است. بر اساس این روش هر سوره داراى یک موضوع محورى بوده و همه آیات و مباحث مطرح شده در سوره به‌صورت منطقى و فصل‏‌بندى شده به آن موضوع مرتبط مى‏‌شوند.

روش استنباط گزاره‌هاى سیاسى از ساختار سوره هاى قرآنبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، اگر از روش ساختاری به مطالعه سوره‏‌هایى که موضوع اصلى آنها یکى از مباحث سیاسى است بپردازیم، مى‌‏توانیم گزاره‏‌هاى سیاسى جدیدى را از قرآن کشف کنیم؛ گزاره‏‌هایى که به‌طور معمول از بررسى و مطالعه آیات به‌ طور جداگانه به‌دست نمى‏‌آید. براى نمونه در این نوشتار، دیدگاه قرآن درباره روش مقابله با شایعه از ساختار سوره قلم استنباط شده است.

توجه گسترده قرآن به مباحث اجتماعى و سیاسى از یک سو و چالش‏‌هاى سیاسى معاصر جهان اسلام از سوى دیگر، توجه ویژه اندیشمندان مسلمان را به کشف دیدگاه‌‏هاى سیاسى قرآن معطوف کرده است، اما چگونه مى‌‏توان گزاره‏‌هاى سیاسى را از قرآن کریم استنباط کرد و پاسخ قرآن به چالش‌‏هاى فراروى جامعه اسلامى را دریافت کرد؟ براى نمونه اگر بخواهیم مفهوم آزادى سیاسى و حدود آن یا مبانى مشروعیت سیاسى یا مردم‌سالارى دینى یا اصول تبلیغات سیاسى را از دیدگاه قرآن بدانیم از چه راهکارى باید استفاده کنیم، تا بر مبنایى علمى و بدون دخالت دادن سلیقه یا تحمیل آراى مشهور بر قرآن، بتوانیم نظر قرآن را در این باب استخراج کنیم؟

در این خصوص سه روش عمده وجود دارد: روش نخست که بیشتر در تفاسیر رایج است، بر مطالعه آیه در جایگاه خویش تأکید دارد. در این راهکار، مفسر با بررسى لغوى، نحوى و صرفى واژه‏‌هاى به کار رفته در آیه، مناسبت آن با آیات همجوار، شأن نزول آیه، تقدم و تأخیر واژه‌‏ها در آیه و کاربرد سایر صنایع لفظى و ادبى در آن به استنباط گزاره‏‌هاى سیاسى از آیه مى‏‌پردازد. براى نمونه از عبارت «إِذْ قَالُواْ لِنَبِىٍ‏ّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا» که به داستان طالوت و جالوت مربوط مى‏‌شود چنین استنباط کرده‌‏اند که «اِعمال رهبرى بر جامعه، در گرو وجود تمایل اجتماعى و زمینه پذیرش آن» است.

این گزاره‏ سیاسى که مى‏‌تواند بخشى از نظریه مردم‌سالارى دینى در نظام سیاسى اسلام را تبیین کند، بدین ‏سان از آیه مذکور استنباط شده است که «حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسى را به‌عنوان فرمانده ایشان معین نکرد، با این‏که ضرورت آن روشن بود.»

در روش دوم که به تفسیر موضوعى شهرت دارد، استنباط گزاره‏‌هاى سیاسى از آیات قرآن فقط پس از مطالعه آیات مشابه میسر مى‏‌شود. طرفداران این روش معتقدند مجموعه آیات قرآن یک نظام سیاسى همگون را گزارش مى‏‌دهند و کشف این نظام جز با مطالعه و بررسى همه آیات مربوط به یک مسئله مشخص نمى‏‌شود. در این روش، مفسر با مطالعه مکاتب سیاسى یا بررسى چالش‏‌هاى سیاسى معاصر پرسش‏‌هایى را مطرح مى‏‌کند و سعى مى‏‌کند با بررسى مجموعه آیات مربوط به یک موضوع پاسخ سؤالات خود را از قرآن دریافت کند.

در این روش ممکن است از بررسى چند آیه که یکى عام و دیگرى مخصوص است یک گزاره استنباط شود. کاربرد این روش در استنباط گزاره‌‏هاى سیاسى در سال‏‌هاى اخیر بسیار فراوان شده و عملاً به روش رایج در این حوزه تبدیل شده است. اما روش دیگر که اخیراً در محافل قرآنى مطرح و تفاسیر نگاشته شده، در نیمه دوم قرن بیستم بدان توجه وافرى کرده‌‏اند، روش تفسیر ساختارى است. این روش مکمل روش موضوعى و روش مبتنى بر مطالعه آیه است و با استفاده از آن مى‏‌توان گزاره‌‏هاى جدیدى از قرآن کریم استنباط کرد. به‌دلیل اهمیت روش سوم، این روش را تحت یک عنوان مستقل مورد بحث قرار مى‏‌دهیم.

روش ساختارى در فهم قرآن

روش سوم، روش ساختارى است که بر نگرش جامع‏‌گرایانه به معانى سوره‌‏ها استوار است. بر این اساس و با ژرف‌‏اندیشى در محتواى پیام هر سوره، مفسر به دنبال یافتن غرض اصلى سوره تلاش‏‌هاى دامنه‏‌دارى را سامان مى‏‌دهد تا با راه یافتن به قله و تکیه زدن بر بلنداى سوره نگاهى گسترده و جامع را بر آیات بیندازد و با فهم روح کلى سوره، به چگونگى ارتباط آیات به ظاهر پراکنده دست یابد و از رهگذر انسجام معنایى سوره، نکات تازه‌‏اى از آن کشف کند.

توجه جدى به موضوع محوری سوره‌‏ها و تأکید بر آن‏که هدف هر سوره باید اساس فهم آیات تلقى شود از اوایل قرن چهاردهم هجرى با نگارش تفسیر المنار آغاز شد. محمد عبده اصرار داشت که کشف موضوع محوری هر سوره به مفسر کمک مى‏‌کند تا به‌طور دقیق به معناى آیات نزدیک شود و معارف قرآن را درک کند. شاگرد وى رشیدرضا در تفسیر المنار این نظر استاد را به خوبى توضیح داده است. پس از محمد عبده، شیخ طنطاوى در الجواهر فى تفسیر القرآن‏ (تألیف 1344ق) این روش را پى گرفت‏ و با شروع دهه چهارم قرن بیستم این حرکت اوج گرفت.

این‏‌بار سردمدار آن سید قطب بود که با انتشار مقاله‌‏اى با عنوان «تصویر هنرى قرآن» در مجله المقتطف در سال (1360ق/ 1939م) و سپس کتابى با همین عنوان در سال 1944 نشان داد که در فهم قرآن نباید فقط به آیات توجه کنیم، بلکه باید نگرش کلى سوره را نیز مدنظر داشت. پس از وى، محمد عبداللَّه دراز با نگارش کتاب النبأ العظیم‏ (1352ق/ 1933م) و شیخ ‏محمد مدنى ریاست دانشکده الهیات الازهر با تدوین کتاب المجتمع الاسلامى کما تنظمه سوره النساء(1354 ق/ 1935م) بر علمى بودن این روش تأکید کردند. وى تلاش براى کشف اهداف و مقاصد سوره‌‏ها را بهترین راه براى فهم معانى آیات مى‏‌داند.

او معتقد است هر سوره از سوره‏‌هاى قرآن کریم داراى جان و روحى است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانى، و احکام و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد. معانى و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود. این روش براى مطالعه و بررسى قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکى پس از دیگرى مورد مطالعه و بررسى قرار گیرد. اگر کسى جمله‏‌ها، آیات و یا کلمات و یا احیاناً حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسى قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعه‌‏اى سراسر آن را اجمالاً و یا تفصیلاً بررسى کند، چنین مطالعه از هم گسیخته‌‏اى نمى‏‌تواند به او در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبایى چهره و سیماى سوره مدد رساند.

با نگارش همزمان دو تفسیر ارزشمند و بى‌‏بدیل در جهان اسلام یعنى المیزان فى تفسیر القرآن(تألیف 1357ق) و فى ظلال القرآن‏(تألیف 1374ق) گام‏‌هاى مؤثرى براى تبیین مبانى نظریه فوق و پیامدها و چالش‏‌هاى آن برداشته شد. علامه‏ طباطبایى در المیزان با گشودن فصلى در ابتداى هر سوره با عنوان «بیان»، هدف و غرض اصلى سوره را بیان مى‌کرد و در لا‌به‌لاى تفسیر خود مبانى نگرش ساختارى به قرآن را استوار مى‏‌نمود و روش‌‏هاى راهیابى به اهداف سوره‏‌ها را گوشزد مى‏‌کرد.

با این اقدام علامه، به تدریج روش نگرش ساختارى در میان مفسران رواج یافت تا آن‏جا که در سال‌‏هاى اخیر تقریباً هر سال یک دوره تفسیر قرآن براساس نگرش جامع‏‌گرایانه به سوره‏‌ها منتشر شد و تاکنون بیش از 25 دوره تفسیر بر این اساس نوشته شده است.

منابع: تفسیر القران الحکیم(المنار)،  الجواهر فى تفسیر القرآن، تفسیر راهنما و ensani.ir

انتهای پیام
captcha