مرضیه بتول، بانوی مبلغ پاکستانی که به دلیل زندگی در مشهد به نام المشهدی در پاکستان خوانده میشود متولد ۲۴ شهریور ۱۳۷۷ در مشهد است. وی در حال تحصیل در رشته کارشناسی ارشد فلسفه و کلام دانشگاه المصطفی است.
خبرگزاری ایکنا از خراسانرضوی گفتوگویی با وی انجام داده است که بخش اول آن منتشر شده و بخش دوم در ذیل تقدیم مخاطبان ایکنا میشود.
بتول در خصوص تفاوت سطح نیازمندی در مسائل دینی دو جامعه ایران و پاکستان، اظهار کرد: نیاز جامعه امروزی من احکام سادهای مانند حفظ حجاب از دیدگاه امام جعفر صادق (ع) است، در حالیکه در ایران دیگر این مسائل خیلی مطرح نیستند و به مسایل اعتقادی بیشتر پرداخته میشود. مثلا ما در حوزههای ایران کتابهای مایکل پترسون را میخوانیم، زیرا در ایران مطالبات از دین بیشتر است. در پاکستان مردم هنوز به این سطح نرسیدهاند که بتوان مسائل پیشرفته دینی را برای آنان بازگو کرد و هنوز بحث بر سر مسایل ابتدایی دین است.
این دانشآموخته دانشگاه المصطفی نگاه جامعه پاکستان در مورد حجاب را کمرنگتر از سابق دانست و در مورد فرهنگ غرب در جامعه پاکستان گفت: مانند دیگر کشورهای مسلمان غرب خیلی تلاش میکند که حجاب زن پاکستانی را از میان بردارد، درحالیکه یکی از علل جدایی هند از پاکستان همین مساله حجاب و اسلام بود. اما هماکنون حجاب زنان در پاکستان ضعیفتر شده است. با وجود اینکه لباس زنان هنوز در پاکستان تغییر نکرده است، اما حجاب کمرنگتر از گذشته شده است.
وی افزود: درجه پایبندی به هویت ملی پاکستان در جایگاه خوبی است، اما این پایبندی رفته رفته کمرنگ شده است. مثلا مدل لباسهایی که در حال تغییر است و بدترین چیزی که در خصوص تغییر هویت ملی پاکستان وجود دارد تغییر زبان رسمی مردم به زبان انگلیسی است.
بتول سبک زندگی پاکستانیها را هنوز بدون تاثیرپذیری از غرب دانست و گفت: فعلا هنوز مردم در مقابل فرهنگ بیگانه مقاومت دارند، مثلا در مهمانیها مردان و زنان جدا هستند، هرچند ممکن است حتی حجاب به معنای واقعی نباشد، اما مردان و زنان از هم جدا هستند. در معماری نیز فرهنگ بیگانه اثر نداشته و خانهها همانطور مثل سابق هستند و فضای خانهها بیشتر غیر مسقف است تا مسقف و حیاط بزرگتر از قسمت بناست و شاید به دلیل هوای گرم پاکستان و نداشتن امکانات کافی برای سرمایش و گران بودن انرژی باشد. اتاق خوابها زیاد و یک اتاق برای پذیرایی از مهمانها دارند و بیشتر حیاط است.
این طلبه مبلغ، فضای مذهبی پاکستان را به لحاظ فعالیت ادیان و مذاهب به سه دسته کلی وهابیت، اهل سنت و شیعیان تقسیم کرد و تشریح کرد: شیعیان خود چندین فرقه هستند؛ مانند اسماعیلی، فاطمی و غالی. البته شیعه در اقلیت است و در کنار ادیان دیگری که در اقلیت هستند مانند دین یهود، مسیحیت، بودا و هندو که هر کدام معابد و مراکز عبادی خود را دارند، اما فعالیت مذهبی آنچنانی ندارند و اگر بخواهند جایی شاغل شوند به این شرط است که حق نشر عقاید خویش را ندارند. شیعیان نیز اگر بخواهند در مدارس استخدام شوند باید این تعهد را بدهند. کتابهای درسی مدارس بر مبنای اهل سنت است که اهل تسنن در پاکستان بیشتر متاثر از عربستان صعودی است. عربستان برای توسعه پاکستان بسیار هزینه میکند. ممکن است ظاهرا در راهسازی و ناوگان حمل و نقل هزینه کند، اما در ضمن این کارها سعی در تغییر فرهنگ پاکستانیها نیز دارد.
وی ادامه داد: علمای اهل سنت زندگی مرفهتری نسبت به علمای شیعه دارند و اکثر علمای اهل سنتی که اینگونه هستند اغلب کسانی هستند که برای رویت هلال ماه شوال از عربستان پیروی میکنند.
بتول در مورد علت حملات خشونتآمیز و انفجارها و بانیان این اعمال توضیح داد: در مذهب شیعه، اعتقاداتی مانند شفاعت، توسل و زندگی برزخی وجود دارد. وقتی حیات برزخی برای پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) قائل باشیم، شفاعت و توسل را نیز قبول میکنیم؛ زیارت یا مسح ضریح را نیز قبول میکنیم، یا گریه برای شهدا یا امام حسین (ع). اگر توجه کرده باشید این انفجارها اغلب در محرم و ایام عزاداری اتفاق میافتد که علتش برمیگردد به همین موضوع. فرقههای تکفیری که الحمدلله اهل سنت جزء آنها نیستند با این چیزها مشکل دارند. در پاکستان بین مذهب شیعه و اهل تسنن اتحاد بسیار زیبایی برقرار است که جز در ایران من در جای دیگر آنرا ندیدهام. مثلا ما همه فارغ از اینکه مذهبمان چیست در رسوم خاص همدیگر شرکت میکنیم. به عنوان نمونه یک اهل سنت که در روضه امام حسین (ع) شرکت میکند و نذورات نیز میدهد. گروههای تکفیری معتقدند که کسانی که قائل به شفاعت هستند کافرند و به ما، عنوان شیعه کافر میدهند که این موضوع فقط صرف تکفیر نیست، بلکه قتل آنان نیز واجب میشود و این عملیاتهای انتحاری به وجود میآید.
این کارشناس ارشد فلسفه درباره رسوخ فرهنگ ایرانیان در پاکستان گفت: همانگونه که غرب روی کشورهای اسلامی و فرهنگشان تاثیر میگذارد، فرهنگ ایران نیز در حال رسوخ در پاکستان است. خصوصا اسلام آباد و کراچی نوعی ایرانگرایی پیدا کردهاند که این تغییر از نوع پوشش شروع شده است که حجاب زنان در حال تغییر به نوع حجاب ایرانیان است و چادر ایرانی رواج پیدا کرده است. حجاب در پاکستان قبلا از نوع سنتی پاکستانی بوده است، اما اکنون روسری را مانند ایرانیان میبندند و زبان حوزهها به فارسی تغییر کرده است زیرا منابع دینی به زبان اردو کم داریم و منابع اصلی یا عربی هستند یا فارسی و به همین دلیل در حوزهها به زبان فارسی تدریس میشود. همچنین سرودهایی در مورد انقلاب اسلامی یا رهبری در حوزهها پخش میشود که نشاندهنده تاثیر فرهنگ ایرانیان در پاکستان است.
وی از امام خمینی(ره) به عنوان اولین شخصیت محبوب و مطرح ایرانی در پاکستان نام برد و ادامه داد: دومین فرد محبوب رهبر انقلاب هستند. سردار سلیمانی و مراجع تقلید نیز از محبوبیت بسیاری برخوردارند. مراجع بین فرقه شیعه محبوب هستند، اما امام خمینی (ره)، آیتالله خامنهای و سردار سلیمانی در میان تمام مردم پاکستان از محبوبیت بسیاری برخوردارند. آیت الله سیستانی، مکارم شیرازی در فرقه شیعیان و در طبقه متدینین آیتالله جعفر سبحانی و جوادی آملی نیز بسیار شناخته شده هستند. در بین شعرا، حافظ و فردوسی نیز بسیار طرفدار دارند و در دانشگاههای پاکستان شعرهای این شعرا خوانده میشود و به زبان اردو شرح داده میشود. زبان اردو چون یک زبان لشکری است، یعنی از زبانهای گوناگون عربی و فارسی گرفته شده است، به همین دلیل زبان فارسی بسیار نزدیک به زبان اردو است و از این جهت ادبیات فارسی برای پاکستان اهمیت زیادی دارد.
بتول در مورد علت علاقه مردم پاکستان به سردار سلیمانی گفت: شهید سلیمانی به دلیل کارهایی که برای تمام مسلمانان انجام دادند محبوب دلها هستند. ایشان در سفری به پاکستان لباس مردم ما را پوشیده بودند و فعالیتهایی در خود پاکستان برای ارتش پاکستان انجام دادند. ضمن اینکه پاکستانیها ارادت خاصی به شام و حضرت زینب(س) دارند و همین حفاظت و دفاع از حرم برای مردم پاکستان بسیار مهم بود. دلیل دوم نیز برای محبوبیت ایشان در نظر برخی گریه رهبر انقلاب برای ایشان بود که اگر فرد خوبی نبود رهبر برایشان گریه نمیکردند.
این مبلغ اعتقادات محکم مردم پاکستان و قانع بودن آنها را که مشکلات دنیا و آخرتشان را حل میکند جزء نقاط قدرت مردمش میداند و از موارد آزاردهنده به خرافات، پوشش نامناسب بانوان، حقوق نادیده گرفته شده زنان و توسعه ضعیف شهری و صنعتی نام میبرد.
بتول در مورد کمرنگ شدن پایبندی دینی جوانان تشریح کرد: نوجوانان گمان میکنند که دین داشتن کلاس آنها را پایین میآورد. به عنوان مثال حفظ حجاب که یکی از مصادیق دین است، بیکلاسی محسوب میشود. این شرایط بیشتر به عواملی مربوط است که مردم را نسبت به دین بدبین کرده است. یا مثلا در دبیرستانی از من خواسته شد برای دانشآموزان سخنرانی کنم و از من خواستند مثال محسوس با مصادیق اخلاقی بزنم و سخنرانی بر مبنای اخلاق داشته باشم، در حالیکه دین از اخلاق جداییناپذیر است. ما اخلاق دینی و اخلاق اسلامی را قبول داریم و آنها میخواستند که سخنرانی داشته باشم که اخلاقی باشد. حتی زمانی که مثالی از امام حسن (ع) برایشان زدم، دانشآموزان از من خواستند که مثالی از متدینین خارجی بزنم. دانشآموزان کلاس هفتم یا هشتم به فرهنگ غرب بسیار آشناتر از فرهنگ اسلام بودند. وقتی به آنها گفتم مثالهایی که شما میگویید، همان کارهایی را کردند که ائمه ما در سالیان بسیار قبلتر از آنها انجام دادهاند در جواب گفتند این امام که الان نیست و فوت شده است. این مصادیق نشان میدهد یا دارند دینگریزی را به ما یاد میدهند یا به خاطر چیزهایی که از عوامل دینی مشاهده شد، داریم دین گریز میشویم. که هر دو صحیح به نظر میرسد.
وی گفت: من این را قبول دارم که زبان ما باید زبان روز باشد، خصوصا ما که در ایران درس میخوانیم و برای تبلیغ به پاکستان میرویم باید فرهنگهایمان را هم عوض کنیم، نوع حرف زدنمان هم عوض شود، زبانمان هم عوض شود ولی همیشه این را میگویم که در کنار آن زبان جدیدی که استفاده میکنید یا فرهنگ جدیدی که با آن برخورد میکنید، سعی کنیم که آن تمدن اسلامی که داشتیم را هم حفظ کنیم.
بتول ادامه داد: وقتی ما الگوهای غنی در دین خود داریم چرا استفاده نکنیم و این نگفتنها باعث میشود نسلی از بچهها به وجود بیاید که با امامان و احوال پیامبر اسلام آشنا نیستند.
این طلبه جامعه المصطفی امنیت را از دیگر نقاط مثبت کشور ایران ذکر کرد و گفت: ما در پاکستان این چنین امنیتی نداریم. اینجا من خیلی راحت ساعت 9 شب به منزل برمیگردم در حالیکه در پاکستان این ممکن نیست چه از لحاظ اینکه هر لحظه امکان انفجار وجود دارد یا اینکه دزدیها و کیف قاپیها بسیار زیاد است که این موضوع به نسبت در ایران کمتر است. زیر ساختهای شهری بسیار پیشرفتهتر از پاکستان بوده و سطح علمی مردم نیز نسبت به پاکستان بیشتر است.
وی در مورد چگونگی رسم و رسوم ازدواج در پاکستان توضیح داد: در پاکستان اغلب همسر را پدر و مادر دختر انتخاب میکنند و چند روز قبل از ازدواج به او میگویند که فلان شخص را برای اوانتخاب کردهاند. در مورد خود من یک هفته قبل از ازدواج پدر و مادرم به من اطلاع دادند که پسر عمویم را که تا بهحال او را ندیده بودم و در دانشگاه اسلام آباد درس دینی میخواند را برای ازدواج انتخاب کردهاند. عموما دختر تقریبا نمیتواند نظری در رد یا قبول فرد برای ازدواج داشته باشد. البته من چون به انتخاب پدرم اطمینان داشتم حتی اگر ایشان از من در این مورد سوال هم میکردند من تصمیمگیری را به پدر واگذار میکردم.
بتول در پایان بیان کرد: پدرم شرط ضمن عقد من را تحصیل تا هر زمان که بخواهم قرار دادند و درباره مهریه از من نظر خواستند که من 14 هزار روپیه پیشنهاد دادم که تقریبا برابر 2 میلیون تومان ایران است. مطابق فرهنگ ایرانیان که در پاکستان این رسم نیست، من در مهریه قرآن نیز درخواست کردم. در پاکستان مهریه بسیار کمتر از ایران است. در پاکستان مهریه زیاد درخواست کردن رسم نیست و مثلا یک سکه نیز که برای خواهرم پیشنهاد شد در نظر اقوام ما در پاکستان بسیار زیاد و خلاف عرف بود. قلبا دوست دارم دخترم نیز شبیه من ازدواج کند، به گونهای که از انتخاب همسرم توسط والدینم راضی هستم، اما آزادی بیشتری به دخترم خواهم داد.
انتهای پیام