به گزارش ایکنا از قزوین، همزمان با چهلمین روز مراسم خاکسپاری شهید گمنام در معراجالشهدای قزوین، چهلوهفتمین مراسم خاطرهگویی و گرامیداشت شهدا به یاد شهید «مهدی رجبلو» و شهدای عملیات والفجر ۸ برگزار شد.
مهدی رجبلو، دوم فروردین ۱۳۴۶ در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدحسین و مادرش قمر نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش علی نیز به شهادت رسیده است.
در ابتدای مراسم خاطرهگویی و گرامیداشت شهدا محمدعلی حضرتی، رزمنده دفاع مقدس که اجرای برنامه را نیز برعهده داشت، گفت: یکی از دلایل مظلومیت شهدای غواص آن است که هیچ قدمی برای معرفی آنان از سوی مسئولان قزوین برداشته نشده و بعد از گذشت ۳۸ سال هنوز نقش رزمندگان شجاع استان قزوین در عملیات والفجر ۸ مغفول مانده است.
وی تصریح کرد: باید برای بیان واقعیات جنگ تلاش کرد و این جهاد تبیین زحمت و مشقت دارد، اگر خاطرات و روایات بازماندگان از جنگ چاپ و نشر و اعلام نشود دشمن روایت دیگری را به جامعه ارائه خواهد داد.
این رزمنده سالهای دفاع مقدس افزود: باید از حقایق تلخ و شیرین آن روزها بگوییم و بشنویم و به فرزندانمان انعکاس دهیم چراکه آزادی و امنیت ما به راحتی بهدست نیامده و جانهای محترم و خونها دادهایم تا به این سربلندی دست یابیم.
وی درباره شهید رجبلو بیان کرد: مهدی بهمعنی واقعی کلمه عارف و مراتب سلوک را طی کرده بود؛ به شکل عملی نمیدانم استادش که بود و از چه کسی ذکر و دستورالعمل میگرفت اما با اطمینان میگویم بین رفقای ما کسی به این اندازه به مدارج سلوک نرسیده بود.
حضرتی گفت: شهید رجبلو در مواقعی که باید از موانع دشمن عبور میکردیم اگر حس میکرد رزمندهای دچار تردید شده خود را جلو میانداخت تا روح خود را به سفره «عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» برساند. زمین و آسمان برای او کوچک بود و خضوع و افتادگیاش در نماز شب دیدن داشت. او در گردانی بود که به دلیل نیروهای تربیتیافته به نوعی بانک نیرو برای عملیاتهای دوران دفاع مقدس محسوب میشد.
در ادامه قاسم زمانی، همرزم شهید و راوی دفاع مقدس سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: عملیات والفجر ۸ یکی از پیچیدهترین عملیاتهای آبی ـ خاکی است که هنوز هم در مراکز مهم نظامی دنیا تدریس میشود. حفاظت عراق در اروندرود بسیار سخت و شدید بود که حتی با قایقهای تندرو هم امکان عبور از سد دفاعی آنها وجود نداشت. پس از موانع متعددی که از سیمخاردار و مین تدارک دیده بودند سنگرهای بتنی وجود داشت که با تیربار منطقه را رصد میکرد.
این رزمنده دفاع مقدس گفت: سه ماه قبل از عملیات والفجر ۸ حفاظت عملیات منطقه آغاز شد که در نهایت به موفقیت رسید، لشکرها جیرهبندی داشتند که چه تعداد نیرو و تجهیزات شبانه تا ۴ صبح میتوانند به منطقه وارد شوند، برای فرماندهان نظامی قرارگاه، کارت سبز تردد داشتیم که فقط در زمان مشخصی اجازه تردد داشتند، تمام امکانات از قایق و توپخانه گرفته تا سایر ادوات نظامی شبانه وارد منطقه و سریعاً با نخلها استتار میشد تا چیزی قابل رؤیت نباشد و هر کسی وارد منطقه عملیاتی میشد دیگر اجازه خروج و تردد نداشت.
وی ادامه داد: معمولاً رانندههایی که توپخانه و قایق میآوردند در زمان بازگشت عملیات را لو میدادند اما در این عملیات اجازه تماس تلفنی و برخورد حضوری با دیگران را نداشتند، حفاظت عملیات بسیار موفق عمل کرد که این مسئلهای حیاتی در عملیات بود، حتی همه نامههای رزمندگان نگهداری میشد تا نامهای قبل از عملیات از منطقه خارج نشود.
زمانی افزود: یک هفته مانده به عملیات در ۲۴ ساعت فقط یک ساعت خوابیدیم، حجم کار وسیع، پرحجم و دشوار بود. علاوه بر اقدامات حفاظتی در مقابل عملیات فریب خوبی هم داشتیم که سبب شد دشمن بر منطقه دیگری تمرکز کند.
وی ادامه داد: اغلب عملیاتهای دفاع مقدس شبانه صورت میگرفت اما در والفجر ۸ پس از شب، روز هم عملیات داشتیم که با دلاوری رزمندگان توانستیم از تجهیزات کامل عراقیها هم استفاده کنیم. توپهای ۱۰۶ را مستقر کرده بودیم و با توپ مستقیم سنگرهای عراقی را میزدیم. در این عملیات توپخانه و آتش سنگین متمرکز ایجاد کردیم، تمام نقاط مهم شناسایی شده بود و با شروع عملیات نقاط معین شده را روی سرشان خراب میکردیم که مجموعه این اتفاقات باعث شد عملیات والفجر ۸ پیروز شود.
در ادامه سیدابراهیم موسوی از رزمندگان گردان حضرت رسول(ص) گفت: در ابتدای عملیات عهد گرفته بودیم که اگر کسی زخمی شد یا باید خود را کنترل کند و سر و صدایی نداشته باشد و یا اجازه دهد دیگری سر او را زیر آب کند تا عملیات لو نرود و به ابتکار بچهها رمز عملیات را ژیان ژاله، چهل چلچله گذاشتیم که بعثیها نتوانند تلفظ کنند.
وی افزود: آن شب آب اروند جذر بود و در پایینترین سطح خود قرار داشت، پنجاه نفر نیرو در ۱۵ متری دیدهبانی یک عراقی بودیم و او متوجه ما نبود، باید از داخل نهری عبور میکردیم که پر از سیم خاردار حلقهای و رشتهای و فرشی بود در ادامه آن بشکههای فوگاز و تنههای نخل قرار داده بوند تا غواصی نتواند از معبر نهر عبور کند، در زمان قطع کردن سیمخاردار، یک عراقی متوجه ما شد و معبر را به رگبار بست. اوج مصیبت هنگام عبور از نخلهای افتادهای بود که روی آن را با سیمخاردار پوشانده بودند، نگهبان عراقی تک تک بچهها را میزد آنجا بود که پا، شانه و مچ چپم تیر خورد، خودم را نجات دادم و به آب اروند سپردم تا برای رزمندگان گرفتار در معبر کمک بیاورم.
این رزمنده دفاع مقدس گفت: این اوج مظلومیت شهدای غواص عملیات والفجر ۸ است؛ عملیات کردیم که اسکله را بگیریم اما اسکله چهارچراغ سقوط کرد، صبح که با نیروهای کمکی به دنبال بچهها آمدیم صحنه عجیبی دیدیم؛ آب اروند مد شده بود و هیچ اثری از معبر و سیمخاردار و رزمندگان نبود؛ چون قرار گذاشته بودیم که اگر کسی زخمی هم شد دم بر نیاورد تمام بچهها زخمی و سالم زیر سیم خاردارهای فرشی معبر به شهادت رسیده بودند تا عملیات لو نرود؛ اما در نهایت به همت نیروهای جدید عملیات با موفقیت به پایان رسید.
مشهدی، رزمنده دفاع مقدس نیز به خاطرهگویی در مراسم پرداخت و گفت: سردار غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا نقل کرد که در اروند هیچ عملیات بزرگی نشده بود و خط دست ژاندارمری و صرفاً پدافندی بود و نیروهای ۲ کشور کاری به کار هم نداشتند. با درایت بچهها؛ بدون آنکه به ترکیب و چیدمان نیروها و ادوات ژاندارمری دستی بزنیم، لباس ژاندارمها را به تن بسیجیان و پاسداران کردیم و این خط پدافندی به نیروهای بسیج واگذار شد و بعثیها از این موضوع بویی نبردند.
وی خاطرنشان کرد: لازم به ذکر است که عملیات والفجر ۸ به سبب حفاظت اطلاعات دقیق و عملیات ایذایی که در منطقه شلمچه انجام شد به موفقیت رسید، به مدت ۴۵ روز تمام نامههایی که از جنوب برای خانوادهها و از خانوادهها به جنوب ارسال میشد در پست آبادان دپو شد تا هیچ رد و بدلی صورت نگیرد و کلمهای از عملیات لو نرود.
مشهدی خاطرنشان کرد: یگانهای مختلف دائماً در حال تردد بین آبادان و شلمچه بودند و عراق هم روی آن نقطه تمرکز کرده و آماده عملیات بود و این عملیات موفق ایذایی سبب شد دشمن کاملاً از منطقه اروند غافل شود و حتی چهار روز بعد از آغاز عملیات والفجر ۸ هم هنوز متوجه موضوع اصلی نشده بود. بعد از عملیات موفق والفجر ۸، رئیس سازمان سیا طی نامهای به صدام گفت، باعث تأسف است که با این حجم از پشتیبانی که از عراق انجام دادیم؛ چنان فریبی از ایرانیها خوردید که هنوز به عمق آن پینبردهاید.
کبری رجبلو، خواهر شهیدان مهدی و علیرجبلو و مادر شهیدان حسین و سعید احمدی نیز در این جلسه گفت: آقامهدی از من کوچکتر بود اما حرفهای بزرگی داشت، میگفت من با خونم و شما با چادرتان از این مملکت دفاع کنید، مساجد را خالی نگذارید و در مراسم مناجات شرکت کنید.
وی گفت: مهدی از هر فرصتی برای آموختن به ما و روشنگری مطالب استفاده میکرد، مجرد بود و شرکت در جنگ را بر خود واجبتر میدانست تا برادر دیگرمان که متأهل بود و مسئولیت زندگی را به دوش میکشید.
خواهر شهید رجبلو ادامه داد: مهدی به مادرم میگفت شما پنج پسر داری پس یکی را در راه پنجتن آلعبا هدیه کن. به جبهه میرفت اما هیچ حرفی از نوع کار و عملیاتهایی که انجام میدادند نمیگفت و بعد از شهادتش و از زبان دیگران شنیدیم که غواص بوده و چه شب و روزهای سختی را برای دفاع از ایران پشت سر گذاشته است.
رجبلو در پایان گفت: علاوه بر ۲ برادرم مهدی و علی رجبلو، ۲ فرزندم حسین و سعید احمدی هم در راه اسلام و ایران به شهادت رسیدند، اینها در نماز شب و دوری از مجلس غیبت زبانزد خاص و عام بود و میگفتند بعد از ما غصه نخورید، در کربلای ۴ بود که دایی و خواهرزاده (علی و سعید) رفتند و یازده سال بعد اثری از آنها به دست ما رسید.
گزارش از سحر محمدعلیخانی
انتهای پیام