به گزارش ایکنا از خراسانرضوی، خدیجه برزگر، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب در نشست علمی با موضوع «نگرش مردان ایرانی به زنانگی و تأثیر آن در تحولات جامعه» که به همت مرکز فعالیتهای قرآنی جهاددانشگاهی خراسانرضوی روز گذشته، 28 آبانماه در سازمان مرکزی جهاددانشگاهی استان برگزار شد، اظهار کرد: موضوع زنانگی و مردانگی مقوله مهمی است و اگر بخواهیم مفهومی کلان را برایش تصور کنیم میتوانیم به موضوع جنسیت اشاره کنیم. جنسیت نیز همان انگارهها، تلقیها، نقشها، باورها، رفتارها، نمادها و چیزهایی است که نحوه رفتار زن را به عنوان یک زن و نحوه رفتار مرد را به عنوان یک مرد تعریف میکند.
وی گفت: مردانگی و زنانگی ضرورتاً در تقابل با یکدیگر قرار ندارند، یعنی آنها را باید مکمل یکدیگر در نظر گرفت. هنگامیکه درباره نگرش مردان به زنانگی صحبت میکنیم به این معنا نیست که آنها در مقابل یکدیگر قرار دارند یا تعارض ذاتی عمیق اجتنابناپذیری میان مردان و زنان وجود دارد.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب در خصوص حدود و ثغوری که میان مردانگی و زنانگی وجود دارد بیان کرد: این موضوع حدود و ثغوری مشترک و همچنین نسبی دارد. نسبی بودن آن به این معنا است که از فرهنگی نسبت به فرهنگ دیگر و دینی نسبت به دین دیگر، ممکن است متفاوت باشد، همچنین مردانگی و زنانگی ضرورتاً در تقابل یکدیگر قرار ندارند و آنان را باید مکمل یکدیگر در نظر گرفت، تعارض ذاتی عمیق اجتنابناپذیری میان مردان و زنان نیز وجود ندارد.
برزگر به آسیبهایی که از «در حاشیه بودن مردان» به وجود آمده است اشاره کرد و گفت: در این زمینه بحثهای بسیاری وجود دارد، برای نمونه برخی بر این باورند که با جنبش فمنیستی، مردان کمی به حاشیه رانده شدند و انتفاع اجتماعی خودشان را به هر دلیلی و تحت هر تحول اجتماعی از دست دادند، ما در برههای از تاریخ، حاشیه بودگی مردان را طی کردیم و هماکنون دریافتهایم که این حاشیه بودگی دارای آسیبهایی مانند شکل نگرفتن خانواده، ازدواج و تداوم نیافتن آن است.
وی به کتابی تحت عنوان «مردان در اعتصاب» اشاره و بیان کرد: سؤال اصلی این کتاب آن است که چرا مردانی که در اعتصاب به سر میبرند اعمالی چون ازدواج، پدرشدن و موفقیت مردانه را برای خود تحریم کردهاند و اساساً انگیزههایی که برای تلاش، پشتکار و شکلگیری خانواده لازم است را از خود منع کردهاند و مؤلفه هویتبخشی را برای خود تلقی نمیکنند و یا کتاب دیگری تحت عنوان «آیا مردان هیچ چیز خوبی ندارند» نوشته شده است با این موضوع که آیا آنقدر که گفته میشود مردان ظلم و تبعیض ایجاد میکنند و خشونت به خرج میدهند و آیا واقعاً هیچ چیز خوبی ندارند که بشود روی آن نقطه مثبت و قوتشان که در نظم خانواده و اجتماعی تأثیرگذار باشد، تمرکز کرد؟
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: اکنون اگر مروری اجمالی از چند سال اخیر در ذهن خود انجام دهیم درمییابیم که تصویری خشن از مردان ساختهایم که همیشه در حال ظلم به زنان هستند. کتابی تحت عنوان «مردانگی ایرانی» نوشته شده است که در واقع سیر تحولات مردانگی در عصر قاجار و پهلوی را روایت میکند که با چه ویژگیها و مؤلفههایی مردان توصیف میشوند و این ویژگیها چگونه درحال تغییر است و این تغییر چه فضایی را برای حضور زنان در عرصه اجتماعی فراهم میکند. شاید توجه به ذائقه، نگرش و فهم مردانه در مسائل اجتماعی در جامعه ما در چند سال اخیر و به تازگی است که درحال اتفاق است.
برزگر در خصوص مسئله شدن مردان در جامعه اظهار کرد: دلیل اینکه چرا مردان در جامعه ما مسئله شدهاند این است که تماماً مسئله را از نگاه زنانه بررسی کرده و بسیاری از جاها متوجه شدهایم که با توجه به مطالعات انجام شده مسئله هنوز حل نشده است، زیرا قرار بود ما با روشنگری، هدایت، افزایش آگاهی و رشد اجتماعی زنان بتوانیم بسیاری از آسیبها را کم کنیم، اما آسیبهایی چون خشونت علیه زنان هنوز وجود دارد.
وی ادامه داد: سالهای بسیاری است که در مورد خشونت علیه زنان صحبت میکنیم، اما این مسئله همچنان به قوت خود باقی است و میتوان گفت موضوع خشونت علیه زنان موضوع زنان نیست، بلکه موضوع مردان است و باید آن را از نگاه مردان نگاه کرد، برای نمونه در بحث جراحیهای زیبایی، بدنمندی زن یا بدن زنانه بیشتر مسئله مردان است تا زنان، زیرا برخی زنان برای اینکه مورد توجه و رضایت همسر خود واقع شوند تصمیم به تغییر شکل بدن و چهره خود میدهند.
وی با اشاره به تعارضاتی که مردان در فهمشان نسبت به زنان دچار هستند، گفت: مردان در خانواده به نحوی آموزش میبینند که مردانگی مقدری را باید شکل دهند، اما هنگامیکه در جامعه وارد میشوند در مورد فهمیدن مسائل زنان آنچه را که خودشان ندارند میخواهند در فردی دیگر پیدا کنند، مسائلی از قبیل اشتغال، آموزش و بدن در نگاه مردان مسئله است، چراکه آنها ارزش افزوده برای زن ایجاد میکند.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب در خصوص اینکه چه نوع مردانی بیشتر مورد قبول زنان واقع میشوند بیان کرد: در روابط میان دختران و پسران، پسرانی مورد مقبولیت بیشتری واقع میشوند که رفتارهای زنانهتری نسبت به دیگر مردان دارند، زیرا همزادپنداری میان خود و طرف مقابل اتفاق میافتد، مسئله ما این است که آیا میشود مردان در همان مردانگی خود بمانند و مؤلفههای هویتبخش خود را دارا باشند، فاصله درک و همذات پنداری کمتر شود و به سمت رفتارهای زنانه نروند؟ زمانی ما در این زمینه موفق خواهیم شد که مردان بتوانند فضای خانواده را از فضای اجتماع تفکیک کنند، یعنی خانواده را برای خود حریم خصوصی بدانند و حوزه اجتماعی برای آنان حوزه تعاملات فردی باشد.
برزگر ادامه داد: اگر از نگاه مردان نظر کنیم، همیشه در آسیبهای اجتماعی متهم ردیف اول زنان بودهاند، یعنی اگر آسیب اجتماعی رخ بدهد نخستین سؤال این است که زن چه کاری انجام داده که باعث بروز این اتفاق شده و به دنبال دلیل اقدامی که مرد علیه زن انجام داده است نیستیم. در این زمینه نیز خانوادهها باید در برخورد با دختران و پسران خود رفتاری مناسب را در پیش بگیرند.
مجید فولادیان، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی نیز در ادامه این نشست بیان کرد: نگاه مردان به زنان است که حضور زنان را سد میکند، چون قدرت دست آنهاست و یکی از دلایل اصلی این امر، تعاریف سنتی و کلیشهای از زنان و مردان در جامعه ایرانی است. تعاریفی که اغلب زنان را موجوداتی لطیف و وابسته و مردان را موجوداتی قدرتمند و توانمند معرفی میکند، هر تعریفی که مردان از زنان میکنند را زنان تقریباً میپذیرند.
وی ادامه داد: به برکت انقلاب اسلامی زنان ما فوقالعاده تحصیل کرده شدهاند و دیگر زنان دوران قاجار و پهلوی نیستند، زنان توانمند شدهاند و علیه مفاهیمی که مردان برای آنها تعریف میکنند و مطابق میلشان نیست، قیام میکنند، زنان ایرانی با اثبات توانمندیهای خود، کلیشهها را به چالش کشیده و ثابت کردهاند که میتوانند در کنار مردان در عرصههای مختلف نقشآفرینی کنند.
فولادیان تصریح کرد: در جامعه ایران، زنان با وجود توانمندیهای بسیار خود به آن حد از شایستگی و جایگاهی که باید برسند، نرسیدهاند و برای تغییر بنیادین در این زمینه، نیاز به تجدید نظر در تعاریف سنتی از زنان و مردان و بازنگری در نقشهای محولشده به آنهاست و تنها با تغییر این تعاریف و گشودن حوزههای جدید برای حضور زنان، میتوان به مشارکت کامل و مؤثر آنها در جامعه امیدوار بود.
وی افزود: باید تعاریف مردانگی و زنانگی عوض شود، زمانی تصور میشد که تمام قدرتمندان از دسته مردان هستند، با اینکه در بسیاری از کشورهای دنیا زنان قدرت را به دست گرفته و بسیار مطلوبتر از مردان مسائل را مدیریت کردهاند، همانطور که زنان میتوانند قدرتمند و شجاع باشند، مردان هم میتوانند لطیف و ظریف باشند. بنابراین، تا این تعاریف در جامعه به طور بنیادین و جدی تغییر نکند، زنان در جاهای مختلف به رسمیت شناخته نخواهند شد و موقعیت زن در خانواده، سیاست و اقتصاد تغییر نخواهد کرد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی با اشاره به اینکه تعداد مدارک تحصیلی زنان نسبت به مردان در حال افزایش است، بیان کرد: با اینکه مدارک تحصیلی زنان از مردان بیشتر است، اما در بعضی از پستهای اداری و دانشگاهها این نابرابری قابل مشاهده است که زنان نقش قابلتوجهی ایفا نمیکنند.
وی با اشاره به آخرین آمار پیمایش ملی گفت: براساس این پیمایش، ۷۱ درصد مردان موافق تقسیم برابر ارث بین زن و مرد هستند و ۸۳ درصد زنان نیز از این امر استقبال میکنند، همچنین، ۷۵ درصد زنان و ۸۵ درصد مردان با گزاره «خانهداری به حفظ کانون خانواده کمک میکند» موافق هستند، از سوی دیگر، ۸۵ درصد زنان و 71 درصد مردان مخالف این گزاره هستند که «زن وظیفهاش فقط خانهداری است»، همچنین درباره حق طلاق زنان در سال 1394 تنها ۳۷ درصد با این گزاره موافق بودند که در سال 1402 این رقم به 68 درصد رسیده است و به وضوح نشاندهنده تغییر جامعه ایران به طور بنیادین است.
فولادیان ادامه داد: علاوه بر این، 75 درصد زنان و 58 درصد مردان موافقند که حق طلاق باید برای زنان باشد و این آمار نشان میدهد که بیشتر مردان جامعه ایران با این گزاره موافق هستند. این پیمایش، همچنین نشان میدهد که نیمی از مردم معتقدند که فرزندآوری زنان با پیشرفت فردی و فعالیت اجتماعی آنها منافاتی ندارد، علاوه بر اینها در حوزه تصمیمگیری در خانواده، زنان معتقدند که خود باید در امور مربوط به خانواده تصمیم بگیرند، در حالیکه مردان بیشتر معتقدند که باید با همسر خود تصمیم بگیرند، همچنین در حوزه اقتصادی زنان قائل بر این نیستند که به تنهایی تصمیمگیرنده باشند و بر این عقیدهاند که باید با همراهی مردان و به اتفاق هم تصمیم بگیرند.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی در ادامه افزود: تعارض زنانگی در جامعه ایران به دلیل عدم تغییر در نگاه مردانه ایجاد شده است و تا زمانی که نقشهای سنتی، جنسیتی و مفهوم مردانگی تغییر نکند، زنان همچنان با تعارض بین نقشهای خانوادگی و حرفهای خود مواجه خواهند بود که مهمترین بستر این تغییرات خانواده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در ادامه گفت: نیاز زنان به اثبات توانمندیهای خود نیز به دلیل محدودیتهای گذشته است و با تغییر در نگاه جامعه، این نیاز نیز بهتدریج کاهش خواهد یافت، بنابراین، مفاهیم تغییر پیدا کرده، اما همچنان در ذهن ما تغییر نکرده است.
سعید خدیوی، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی خراسانرضوی نیز در ادامه این نشست، اظهار کرد: بحث دوگانگی مردانگی و زنانگی در ایران ریشه در پیشینه تاریخی و نفوذ ارزشهای لیبرال جهانی دارد و با پذیرش مدرنیته و آموزش، ارزشهایی مانند آزادی و برابری در جامعه رواج یافته است.
خدیوی ادامه داد: این ارزشها در تضاد با ارزشهای سنتی جامعه ایران قرار گرفته و منجر به بروز تعارضاتی شده است، سیاستگذاران در تلاش برای حل این تعارضات، اقداماتی مانند ایجاد ثبات اقتصادی و حمایت از خانوادهها را در پیش گرفتهاند، با این حال، پدیدههایی مانند کمرنگ شدن نهاد خانواده، کاهش فرزندآوری و افزایش طلاق نشان میدهد که این راهکارها کافی نبوده و یکی از دلایل اصلی این امر، غفلت از مطالعات مردانگی در ایران است.
معاون فرهنگی جهاددانشگاهی خراسانرضوی در پایان گفت: برای نمونه اگر بخواهیم مسئله طلاق را با برگشت به نظام ارزشی گذشته، بررسی و مقایسه کنیم، درمییابیم که دچار اختلال است، در غرب هم، سیاستگذار با برگشت نظام ارزشی گذشته مایل به حل کردن مسئله طلاق نیست و به نظر میرسد که با حل مسائل اقتصادی سعی میکند به این مسئله کمک کند.
انتهای پیام