زن بهعنوان یک انسان، در اندیشه اسلامی جایگاه ارزشمندی دارد و از حقوق و مسئولیتهای برابر با مرد برخوردار است و نقشها و وظایف او براساس ویژگیهای طبیعی و اجتماعیاش تعریف میشود. اسلام، زن را مستقل و صاحب اراده میداند که او میتواند در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشارکت کند. در این میان اما تصاویری که از جایگاه واقعی زن در اسلام و تصویری که رسانهها میدهند متفاوت است. در همین خصوص بهمنظور بررسی «جایگاه زن در اندیشه اسلامی از واقعیت تا برداشتهای رسانهای»، خبرنگار ایکنای خراسان رضوی با سارا کامرانی، متخصص و پژوهشگر حوزه مطالعات زنان، گفتوگویی انجام داده است، که در ادامه میخوانیم:
بهطور کلی در یک چارچوب نظری، براساس تجربیات بشر بهویژه تجربیات زنان چه در جاهلیت قدیم و جاهلیت جدید، شاهد تعارضات رفتاری گسترده و چندوجهی در موضوع زنان هستیم که این تعارضات آثار و پیامدهایی بهدنبال دارد و زنان را در تشخیص درستی و نادرستی تعارضات دچار سردرگمی میکند. این در حالی است که برابری زن و مرد در اسلام بهعنوان یک پیشفرض قطعی است بهطوری که در قرآن آمده است «ما زن و مرد را از نفس واحدی خلق کردیم و هیچ تفاوتی با هم ندارند.» اگرچه وظایف این دو جنس با یکدیگر فرق دارد. درواقع در سنگ بنای خلقت زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد و تنها وظایف آنان متفاوت از یکدیگر است. در قرآن و کلام معصومین و براساس رهیافتهای درون دینی در حیات فردی و اجتماعی مسئله زنان و جایگاه آنان مشخص است اگرچه واقعیتها و برداشتها از این مسئله متفاوت است. چهبسا جایگاه زن در انقلاب اسلامی و با شکلگیری حکومت دینی در تقابل با جهان تعریف میشود و ما در این زمینه دچار خلأها و کاستیهایی هستیم. زن به معنای آنچه در الگوی اصلی و متفاوت از الگوهای شرقی و غربی که مورد تأکید رهبری هم هست در بستر اجتماعی و فردی مورد اشاره قرار میگیرد، لایههایی جایگاه خود را از دستداده و تحت تأثیر برخی انگارهسازیهای ذهنی است که در داخل و خارج از کشور زن را از تعریف جایگاه واقعی با جایگاه حقیقی خود دور کرده است. ما در مرحله نخست باید زن بماهو زن بودنش و با پتانسیلها و ظرفیتهایش را بشناسیم و بهطور سیستماتیک جایگاه واقعی و جایگاه حقیقی را به هم نزدیک کنیم و در یک شاکله درست فکری زن را براساس یک الگوی سوم، نه شرقی و نه غربی تعریف کنیم.
متأسفانه واژه زن هم مثل واژههای آزادی، حقوق بشر و دموکراسی و... واژههایی هستند که معنای حقیقی خود را از دست دادهاند. بعد از واقعه 7 اکتبر میبینیم که رسانههای، ایدئولوژی و جهانبینی مورد قبول و پسند خود را ارائه میدهند و برای نمونه در اینستاگرام امکان نشان دادن چهره واقعی غزه وجود ندارد. در موضوع زنان هم قصه همین است. رسانه که بخش اعظم آن در خدمت ایدئولوژی غرب است، در راستای باورهای موردپذیرش خود مواردی را بازنمایی میکند و تلاش دارد ما در آن راستا اقناع کند از این رو چهرهای از زن را به ما نشان میدهد که خود آن را قبول کند و با جریانسازی و فرهنگسازی ما را با نگاه خود حرکت میدهد، حرکت به سوی زنی که آزادی را میفهمد و متناسب با رشد و توسعه خود کنشها و واکنشهای گوناگونی دارد. در این میان امام موسی صدر در زمینه جایگاه زنان موضوع جالبی را مطرح میکنند. ایشان معتقدند حجاب برای زن مسلمان برای مقابله با طغیان جنبه زنانگی است و زن اگر با حجاب در جامعه وارد شود خود را براساس توانمندیهایش، تدبر و اخلاق و استعدادهایش میتواند بروز و ظهور دهد. در واقع نظام مطلوبیت زن توانمندیهای اوست نه جنسیتش. در واقع زنی که با معیارها و چارچوبهای اسلامی مورد توجه است توانمندی او مدنظر قرار دارد نه جذابیتهای جنسی. این در حالی است که زنان جامعه ما همواره مطلوبیت خود را در قالبی که رسانه نشان میدهد میبینند و نداشتن انگارهها و الگوها و نبود تصویر ذهنی از زنان معاصر و کمتر دیده شدن زنان موفق در دوران معاصر خود باعث کمرنگ نشان دادن حضور زنان و وجود سقفهای شیشهای برای آنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی است. زیرا رسانه نمیخواهد زن مسلمان دیده شود از اینرو انتظار میرود که زنان خود به میدان بیایند و فضا را مدیریت کنند. آنان باید به این هویت گمشده خود دست یابند و به مسائل حوزه زنان ورود کنند و تصویری درست از خود و هویت اصلیشان نشان دهند. زن در جهان اسلام و در ایران را به همه توانمندیها و ظرفیتهایش نشان دهند و انگارههای غلط موجود را جابهجا کنند و به عنوان یک الگوی سوم خود را نشان دهند.
در حوزه زنان با کمبود فعالیتهای پژوهشی و فرضیههای علمی مواجهیم. در واقع خلأ نظری در حوزه زنان باعث شده ما نتوانیم برای زن مسلمان معاصر الگویی برجسته مطرح کنیم و تصویر صحیحی از زن ارائه دهیم. این امر نیازمند چارچوب الگویی و همان الگوی سوم است. اگر بهطور واقعبینانه به مسائل حوزه زنان نگاه کنیم میبینیم بین آنچه هست و آنچه باید باشد فاصله زیاد است. درواقع حقیقت اسلام درباره زن و جایگاه زن در قرآن و متون و احادیث بسیار قابل توجه است اما اینکه ما چگونه عمل میکنیم، خود جای بحث دارد. برای نمونه در مسائلی مثل مهریه، نفقه و... مطابق قوانین و احکام اسلام عمل میکنیم. در مسئله نشوز که اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی به معنی تمکین نکردن، نافرمانی و عدم ایفا وظایف زناشویی از سوی زوجین است. همیشه مسئله نشوز زنان را در نظر میگیریم و برای نشوز مرد هیچ جرمانگاری انجام ندادهایم. از مهریه و نفقه صحبت میکنیم اما برای نفقه سقف و قانونی ایجاد نمیکنیم. درواقع دچار فقدان نگاه نظاممند به حقوق زنان هستیم و در این زمینه نیاز به فقه پویایی داریم و باید مرجعیت زنان را در حوزه خودشان به رسمیت بشناسیم تا آنان حداقل نیازها و خواستههای این قشر را با زیست خود ببینند. البته در این میان باید قانون و مراجع ورود کنند زیرا بر هیچکس پوشیده نیست که قوانین در حوزه زنان و خانواده نیاز به بازنگری دارد. در فضای فعلی به مسائل زنان بهطور جزیرهای نگاه میشود و لازم است با فقهی پویا و بازنگری در قوانین به طور نظاممند به مسئله حقوق زنان ورود شود حالآنکه میبینیم قانون حمایت از زنان در مجلس معطلمانده و تصویب نشده است.
بله این شکاف بسیار پررنگ و عمیق است و ما نیازمند حرکت عمیق و همه جانبه برای کاهش شکاف بین حقیقت اندیشه سلامی در باب زنان با عمل و رفتار امروزمان در حوزه قانون و مسائل فقهی داریم که جای بحث داد و نیاز به بازنگری در قوانین و فعالیت سازمانهای مردمنهادی که نسبت به مسائل زنان بهصورت عام هم در زمینه هویت فردی، هم اجتماعی بپردازد داریم. علاوه بر این نیازمند قوانین حمایتی و راهکارهای عملی هستیم که امکان دور زدن آنها وجود نداشته باشد. ما مواردی داریم از جمله مسئله حضانت، اذن خروج، جرمانگاری نشدن نشوز مردان، وصی بودن پدر نسبت به فرزند و سوءاستفاده از این امر و... که باید با توجه به شرایط اجتماعی امروز جامعه در آنها بازنگری صورت گیرد و از این قوانین به عنوان اهرم فشار استفاده نشود.
ما دچار گسست تاریخی بین پژوهش و اقدام در حوزه زنان هستیم. به نظرم پیش از هر کاری باید یک نهاد پژوهشی فراجناحی درباره زن و خانواده به مسائل حوزه زنان بپردازد و مشکلات این حوزه را عمیقاً بررسی کند. در شرایطی که حساسیت جهانی نسبت به مسئله زنان و خانواده پررنگ است این ضعف در کشور ما وجود دارد که نتوانستهایم در بعد نظری بهصورت نظاممند به مسائل زنان بپردازیم و تا این مشکل حل نشود نمیتوانیم قویتر در این مسئله ورود کنیم. سپس نیاز به جراحی اساسی در حوزه قوانین و اجرا داریم. در شرایطی که غلبه نگرشهای سیاسی بر مسائل زنان وجود دارد و همه امور تحت تأثیر امور سیاسی است باید به طور فراجناحی به مسائل حوزه زنان پرداخته شود تا در ذیل آن مسائل فقهی مربوط به خانواده هم مورد توجه قرار گیرد و با بازنگری در قوانین و تغییر در نحوه عمل در اجتماع شکافها روزبهروز کمتر شود. در این صورت با تکیه بر آموزههای قرآن و برابری زن و مرد و نبود هیچ منعی برای حضور زن در اجتماع و برخی تنگنظریها و قوی وارد شدن در مسئله زنان خود به همه شبهات پاسخ میدهد و نیاز به پاسخگویی به شبهات نیست بلکه خود اندیشه اسلامی به دفاع از جایگاه زن و اهمیت حضور زن در عرصههای مختلف میآید.
انتهای پیام