
به گزارش ایکنا از خراسان رضوی،
محسن رجبیقدسی، استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد، امروز 12 تیرماه در نشست علمی وقایع روز تاسوعا همراه با معرفی سه اثر جدید از محمدعلی لسانیفشارکی که به همت مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی در مجتمع دکتر شریعتی جهاددانشگاهی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: سه کتاب اسلام محمّدی به روایت نهضت حسینی،
عاشوراشناسی و مطالعات قرآنی در سیره نبوی (فصل نهم از کعبه تا کربلا) از آثار جدیدی است که با نگاهی نو و کاربردی بر پایۀ آموزههای قرآن و سیره، به بازخوانی و واکاوی نهضت
امام حسین(ع) پرداخته است. هر سه این سه اثر حاصل تدوین متن صوتی سمینارها، کارگاهها و نشستهای علمی است که زندهیاد استاد دکتر محمدعلی لسانی فشارکی در طول دهۀ نود (1390 تا 1399) در دانشگاه صنعتی شریف و مراکز قرآنی بیان داشتهاند.
وی گفت: ایشان بر پایه مراتب سهگانه اسلام ابراهیمی، اسلام محمّدی و اسلام حسینی که نسبت به یکدیگر سیر ترتّبی و تکاملی دارند، ویژگیهای هر یک از آنها را تحلیل و تبیین کرده است. اسلام ابراهیمی را میتوان بر پایۀ خداپرستی و نفی بتپرستی تعریف کرد. در اسلام محمّدی، خداشناسی و شناخت اسماء و صفات خدا برای الگو قرار دادن و متبلور کردن آنها در زندگی محور است و در اسلام حسینی، خدادوستی، بندگی عاشقانه و خالصانه خدا تبلور خاصّی مییابد که بدون آن، خداپرستی و خداشناسی کفایت نمیکند.
رجبیقدسی ادامه داد: وقتی انسان از خداپرستی به خداشناسی و از خداشناسی به سوی خدادوستی اوج میگیرد، در پی نثار و هدیه است که دوست چه میخواهد و چه میپسندد. بر همین مبنا امام حسین(ع) فرمودند: «رضایت خدا رضایت ما اهل بیت است. ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. هرگز پاره تن رسول خدا از [سیره و سنّت] وى جدا نمىشود». امام حسین(ع) چون خدا را ناظر بر همۀ آن مصائب میدید بهآسانی همه را تحمّل کرد: «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي، أَنَّهُ بِعَيْنِ اللّهِ» و خدا را آن ساعات و لحظات حامدانه و عاشقانه ذکر میگفت: «وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» (طور،48) و مشتاقانه منتظر دیدار یار بود: «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ» (احزاب،23).
وی بیان کرد: در مکتب حسین بن علی(ع) انسان با اسوه حسنه قرار دادن امام، میرسد به جایی که میتواند بهعنوان یکی از مسلمانان تربیت شدۀ مکتب قرآن و یک دستپرورده خاتم پیامبران و با اسوه حسنه قراردادن او، میتواند دوست خدا شود. حبیبالله که به مراتب از خلیلالله بودن برتر است، آن چنان دوست خدا میشود که همه اسماء حُسنای الهی را دریافته و درک کرده است دوست خدای غفور، دوست خدای رحیم، دوست خدای حکیم.
استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد اظهار کرد: این دوستی به این معناست که دائم در یک سیر تکاملی و ارتقائی است که هرچه بیشتر و بیشتر بتواند، البته با مدد الهی این اسماء الحسنی را در وجود خودش، در رفتارش، در حرکاتش، در سکناتش، در سبک زندگانیاش، ایدهها و افکارش در همه زمینههایی که به او مربوط میشود تحقق ببخشد. عزیزوار، حکیموار و مجیدوار زندگی کند و خبیروار و بصیروار در شأن دوست خدای خبیر بصیر و در شأن دوست خدای عزیز حکیم زندگی کند.
وی ادامه داد: یکی از الفباهای گستردۀ خدادوستی، «هيهات مِنّا الذلّة» است که امام حسین(ع) بیان کردند. طبعاً حسین بن علی چون دوست خدای عزیز است چنین است. یعنی با تمام وجودش دریافته است که خدای عزیز، ذلت را نمیخواهد و ذلّت را نمیپسندد. پس میگوید من مدّعی خداشناسی با جانمایه خدادوستی حق ندارم کاری کنم که عزّتم، عزّت خدادادهام به مخاطره بیفتد. همان که قرآن میفرماید: «و الله العزّة ولرسوله و للمؤمنين».
وقایع روز تاسوعا
استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد اظهار کرد: مطابق بیان امام صادق(ع): «تَاسُوعَاءُ يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ ع وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ ع نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاق»؛ تاسوعا روزى است كه حسين و يارانش در كربلا به واسطه سپاهيان شام محاصره شدند ... ابن زياد و عمر سعد از زيادى لشكر خويش خوشحال شدند... و يقين كردند كه ديگر ياورى از اهل عراق به يارى و نصرت آن حضرت نخواهد آمد.
وی افزود: عصر روز نهم محرّم سال 61 هجری، شمر بن ذی الجوشن وارد کربلا شد و حامل نامه و پیامی از عبیدالله بن زیاد فرماندار کوفه و بصره، خطاب به عمر بن سعد فرمانده لشکر کوفیان بود. در آن نامه و پیام، ابن زیاد از عمر سعد خواسته بود یا امام حسین(ع) را مجبور به پذیرش بیعت کند، یا با او بجنگد، همچنین عبیدالله، عمر سعد را تهدید کرد که اگر در عمل به فرمان او کوتاهی یا سستی کند، باید از فرماندهی لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذیالجوشن واگذار کند. عمر سعد، شمر را فرمانده پیادهنظام لشکر کرد و آمادۀ حمله به امام حسین(ع) و یاران و خاندان آن حضرت شد.
رجبیقدسی بیان کرد: لشکر عمر سعد به درستی فهمیده بود با وجود عبّاس بن علی در کنار امام حسین(ع)، کشتن آنها کار ساده و آسانی نخواهد بود. آنان شجاعت و دلیری عبّاس بن علی را دست کم از هفتم محرّم به عیان مشاهده کرده بودند. عمر سعد طبق نامه ابن زیاد از روز هفتم محرّم، پانصد سوارهنظام سپاهش را به فرماندهی عمرو بن حجّاج زبیدی مأمور حفاظت از فرات کرد تا نگذارند حسین و یاران او حتّی از یک قطرۀ آب فرات بنوشند. در آن شب حضرت عبّاس(ع) به همراه 30 سواره و 20 نفر پیاده برای برداشتن آب به فرات آمدند. حضرت عبّاس(ع) و نافع بن هلال مقتدرانه در برابر 500 سوارهنظام دشمن ایستادگی کردند، حملۀ آنها را خنثی، آنان را به عقب راندند و از یارانشان دفاع کردند تا آنان مشکهای آب را سالم به خیمهگاه امام حسین(ع) برسانند، بنابراین، نخستین نقشۀ دشمن قبل از حمله در عصر تاسوعا این بود که حضرت ابوالفضل را از اردوگاه امام حسین(ع) جدا کنند، از این رو، ابتدا برای ایشان اماننامه فرستادند.
وی اظهار کرد: عبداللّه بن أبى مُحِلّ بن حِزام كِلابى برادرزادۀ امّ البنین [بنت حزام كلابی] که همراه شمر بن ذیالجوشن در دارالامارۀ کوفه بود از عبیدالله بن زیاد برای فرزندان امّ البنین (عبّاس، جعفر، عبدالله و عثمان) اماننامه گرفت، یعنی اگر آنان از امام حسین(ع) جدا شوند در امان عبیدالله بن زیاد هستند. كُزمان غلام عبدالله بن أبى مُحِلّ بن حِزام كلابى عصر تاسوعا نزد فرزندان امّ البنین رفت و گفت: این اماننامه را دایىتان، عبدالله بن ابى محل فرستاده است. جوانان [پسران امّ البنین] گفتند: به دایى ما سلام برسان و بگو ما نیازى به أمان شما نداریم، امان خدا بهتر از امان پسر سمیّه است.
استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد بیان کرد: شمر نیز پس از کزمان نزد آنان رفت و چون او نیز از قبیله کِلاب بود، فرزندان امّالبنین را خواهرزادههای خود خطاب کرد و گفت: «پسران خواهرمان كجا هستند؟ عباس و جعفر و عبدالله و عثمان فرزندان على[ع] بیرون آمدند و گفتند: چه كارى دارى و چه میخواهى؟ گفت: شما اى خواهرزادههایم، در امان هستید. آن جوانان گفتند: خدا تو و اماننامه تو را لعنت كند. اگر تو [ادّعای] خویشاوندی داری، چطور به ما امان مىدهى، حال آنكه پسر رسول خدا أمانی نداشته باشد! شمر نیز بدون نتیجه برگشت.
رجبیقدسی افزود: عمر سعد پس از نماز عصر روز تاسوعا، فرمان حمله را صادر کرد و گفت: ای لشکر خدا سوار شوید که مژده و بشارت از آن شماست! امام حسین(ع) جلوی خیمه نشسته و به شمشیرش تکیه کرده بود که عبّاس فرمود: برادرم، این قوم رسیدند. امام بلند شدند و فرمودند: عبّاس، جانم بفدایت - برادرم- سواره برو و از آنان بپرس چه اتّفاقی افتاده است؟ و برای چه آمدهاند؟ حضرت عبّاس همراه 20 سواره از جمله زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نزد آنان رفتند و سخن امام را به آنها ابلاغ کردند. در پاسخ گفتند: «فرمان امیر [عبیدالله بن زیاد] آمده است که به شما برسانیم یا به فرمان او تن دردهید و تسلیم شوید یا با شما بجنگیم». عبّاس به آنان گفت: شتاب نورزید و سخن آنان را به امام رساند، امام حسین(ع) فرمودند: نزدشان برگرد و اگر مىتوانى كارشان را تا صبح فردا به عقب بینداز و آنها را تا آغاز شب از ما دور كن، تا امشب برای پروردگارمان نماز بگذاریم و او را بخوانیم و از او طلب مغفرت كنیم. خدا مىداند كه من نماز و تلاوت كتابش و دعا و استغفار زیاد را دوست مىدارم، از آنان بخواه که امشب منصرف شوند و او را فرصت دهند تا امر خود را بازبینی کند و خانوادهاش را وصیت کند. عباس بن على با شتاب خود را به آنها رساند و گفت: أبا عبدالله از شما مىخواهد امشب را برگردید ... عمر سعد پس از مشورت با سران لشکرش، به پیشنهاد عمرو بن حجّاج و قیس بن اشعث [آن روز] و آن شب از جنگ دست کشید.
وی گفت: شیخ صدوق در شنبه نهم محرّم سال 368 هجری با اسناد خویش از امام صادق(ع) و ایشان از امام باقر(ع) از امام سجّاد(ع) روایت کرده است: «در عصر تاسوعا جارچی عمر بن سعد فریاد كشید ما حسین و یارانش را امروز [ساعات پایانی روز تاسوعا] و امشب [شب عاشورا] مهلت دادیم. این سخن بر حسین و یارانش ناگوار آمد، حسین بپا خاست، خطبه خواند و فرمود: «من خاندانى نیکوکارتر و پاكتر از خاندان خودم نمىشناسم و یارانى بهتر از یارانم، میبینید چه بر من آمده است؟ شما را از بیعت خود آزاد كردم، بیعتی بر عهدۀ شما نیست و برای من ذمّهاى بر شما نیست. شب که شما را فرا گرفت آن را مَركب خود سازید و در اطراف پراكنده شوید، زیرا این قوم مرا تعقیب میكنند و اگر مرا بیابند به دنبال دیگرى نروند.
استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد اظهار کرد: عبداللّه بن مسلم بن عقیل بپا خاست و گفت: ای فرزند رسول خدا، مردم چه گویند كه ما شیخ و بزرگ و آقا و آقازادۀ خود را و زادۀ پیغمبرى كه سرور انبیاست واگذاریم و شمشیرى برایش نزنیم و نیزهاى بهكار نبریم؛ نه بخدا هر جا تو آنجا باشی ما نیز همانجا هستیم و جان و خون خود را قربانت میكنیم، چون چنین كنیم آنچه بر ماست ادا كرده باشیم و از آنچه بر ما لازم بوده [سربلند] بیرون آییم. مردى به نام زهیر بن قین بَجَلّى برخاست و گفت: ای پسر رسول خدا، دوست دارم براى یارى تو و همراهان تو صدبار كشته شوم و زنده شوم و خدا بوسیله من از شما خاندان دفاع كند. [امام حسین(ع)] به او و یارانش فرمود: [خدا] به شما گزیدهترین و بهترین جزا را بدهد، سپس حسین فرمان داد شِبه خندقى گِرد یارانش كَندند و به دستور ایشان از هیزم پر شد و پسرش على[اکبر](ع) را با سى سوار و بیست پیاده برای آوردن آب فرستاد، در حالی که خطرهای سهمگینی آنها را تهدید میکرد. حسین(ع) سرود و زمزمه کرد:
ای دنیا، دوستی تو را نسزد ....
چه قدر بامدادها و شامگاهها داشتهای
که در آنها یار و جویندهای کشته شده
آنانی که در گیتی بیبدیلاند و بینظیر
آغاز و بازگشت همه امور به سوی خدای جلیل است
و هر زندهای رونده همین مسیر است [پس دوستی فقط خدا را سزد؛ چرا امام(ع) این سه بیت را زمزمه کردند؟ برای از دست دادن کدام عزیز اینگونه مرثیه خواند؟].
سپس به یارانش فرمود: برخیزید و آب نوشید كه آخرین توشۀ شماست، وضو سازید، غسل كنید و لباسهایتان را بشویید تا كفنتان باشد» (امالی، مجلس سی ام، ص157).
وی در پایان گفت: در روایت فوق دست کم دو نکته مهم قابل توجّه است: از آنجا که در شب هشتم محرّم [و چه بسا نهم محرّم] امام حسین(ع) حضرت عبّاس را مأمور آوردن آب از فرات کردند، چرا در شب عاشورا این وظیفه به عهده حضرت علی اکبر(ع) نهاده شد؟ نکته دوم اینکه سخنی از حضور حضرت عبّاس(ع) در واپسین ساعت روز تاسوعا در جمع اصحاب و همچنین شب عاشورا نیست! چه بسا ابوالفضل العبّاس برای حفاظت امام حسین(ع) و یاران و اهل بیت امام که همه گرد شمع وجود نازنین او گرد آمدهاند، به اطراف خیمهها رفته باشد تا دشمن زبون درصدد شبیخون و حمله غافلگیرانه و ترور کور بر نیاید.
انتهای پیام
مثل همیشه بسیار عالی