کد خبر: 4303866
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۷
محمدعلی انصاری:

ثبات و حقانیت در ذات کلمه‌ حق نهفته است

صاحب تفسیر مشکاة گفت: ثبات و حقانیت در ذات کلمه‌ «حق» نهفته است و خداوند، کامل‌ترین و مطلق‌ترین مظهر این حقیقت به شمار می‌رود.

محمدعلی انصاری صاحب تفسیر مشکاةبه گزارش ایکنا از خراسان‌رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن کریم در نشست مجازی با موضوع «پنج نکته در باب ادله‌ رجوع به خداوند و احتراز از عبث بودن افزایش خداوند(قسمت دوم)»، اظهار کرد: واژه‌ «حق» در اصل به معنای ثبات و پایداری حقیقی است. از همین رو می‌توان گفت که یکی از برگزیده‌ترین و ناب‌ترین اسماء حسنی، واژه‌ «حق» است. قرآن کریم می‌فرماید: «وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ المُبِين؛ خداوند، حق آشکار است». در برابر حق، «باطل» قرار دارد که به هر امر بی‌بنیاد، بی‌ثمر، ناپایدار و بی‌ریشه اطلاق می‌شود. آنچه دوام و جاودانگی داشته باشد، حق است و آنچه بهره‌ای از حقیقت نداشته باشد، باطل. بدین ترتیب، ثبات و حقانیت در ذات کلمه‌ی «حق» نهفته است و خداوند، کامل‌ترین و مطلق‌ترین مظهر این حقیقت به شمار می‌رود.

وی ادامه داد: هر اندیشه‌ای که به خداوند منسوب باشد، هر گفتاری که ریشه در الهیت داشته باشد و هر عملی که استناد به حضرت حق یابد، خود حق است و در زمره‌ مظاهر حقانیت الهی قرار می‌گیرد. در اینجا، قاعده‌ای لطیف در باب اسماء الهی نمایان می‌شود که می‌توان آن را «قاعده‌ی زوجیت» نامید؛ زیرا اسماء و صفات الهی در قرآن غالباً به صورت جفت آمده‌اند. برای نمونه می‌خوانیم: «إنَّ اللهَ سميعٌ بصير» یا «الغنيّ الحميد». این جفت‌بودن، امری تصادفی نیست، بلکه حقیقتی عمیق در ورای آن نهفته است.

صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: علمای اخلاق، همچون ملا احمد نراقی و ملا مهدی نراقی، در آثار خود با تکیه بر حدیث پیامبر اکرم(ص) که فرمود: «تخلّقوا بأخلاق الله»، بر این اصل تأکید کرده‌اند که غایت خلقت انسان، رسیدن به مقام «تخلق به اخلاق الهی» است؛ یعنی انسان باید به صفات الهی متصف شود و به مرتبه‌ خلیفة‌اللهی و انسان کامل نایل گردد. یکی از کلیدهای فهم این مسیر، توجه به همین زوجیت اسماء است. اگر خداوند «سميع» و «بصير» است، انسان نیز در ادراکات و داوری‌های خود نباید تنها به شنیدن اکتفا کند، بلکه باید دیدن را نیز به‌کار گیرد تا معرفتی کامل و جامع حاصل شود.

وی افزود: همین حقیقت در دیگر اسماء نیز آشکار است؛ برای مثال، خداوند «ولی حمید» است. ولایت او سراسر صلاح و خیر است و اگر به انسان‌ها ولایتی عطا شود، خواه در مقام پدری، خواه در تعلیم و تربیت، و خواه در عرصه‌ی حکمرانی، باید همراه با «حمید بودن» باشد؛ یعنی تصرفات ولی، پسندیده و ستوده باشد. همچنین خداوند «غنی حمید» است؛ بدین معنا که غنای مطلق او با ستودگی و بخشندگی همراه است. او روزی‌های بی‌شمار در اختیار بندگان قرار می‌دهد، اما از آنان می‌خواهد که در مصرف نعمت‌ها پسندیده عمل کنند، جامعه را به آشوب نکشانند و به ورطه‌ی اسراف، تجمل‌گرایی و تکبر نیفتند. انسان اگر به برکت الهی دریچه‌ای از روزی برایش گشوده شود، باید در مصرف آن نیز حمید و پسندیده رفتار کند.

انصاری در ادامه بیان کرد: در ادامه‌ آیات آمده است: «لا إله إلا هو». واژه‌ی «إله» از ماده‌ی «أَلَهَ» و به معنای معبود است. پس معنای آیه آن است که جز او هیچ معبودی وجود ندارد. یکتایی خداوند در معبود بودن، اقتضا می‌کند که کار او عبث نباشد؛ زیرا او بی‌نیاز مطلق است و هیچ عملی از سر بیهودگی انجام نمی‌دهد.

وی گفت: سپس می‌فرماید: «رَبُّ العَرشِ الكَريم». عرش در قرآن نماد نهایت قدرت و اقتدار الهی است، اما این قدرت صرفاً سلطه نیست، بلکه در قالب ربوبیت و تربیت جلوه‌گر می‌شود. هنگامی که خداوند خود را «ربّ العرش الکریم» معرفی می‌کند، بدین معناست که اقتدار او ممتازترین و والاترین قدرت است؛ قدرتی ذاتی، بی‌انتها و در عین حال همراه با رحمت، عفو، فرصت‌دادن و بازگشت‌پذیری. چنین قدرتی، بر خلاف حکومت‌های بشری که اغلب با ظلم، منفعت‌جویی و تبعیض همراه بوده‌اند، هیچ‌گاه به ستم نمی‌گراید.

صاحب تفسیر مشکاة با بیان اینکه رزق و روزی دنیا نمونه‌ای از این حقیقت است، خاطرنشان کرد: خداوند برای همه‌ی جنبندگان رزق مقرر فرموده، اما روزی‌های دنیا کامل، پایدار و همیشگی نیستند. در دنیا گاه فقر و تنگدستی، گاه بیماری و ناتوانی، و گاه محدودیت‌های گوناگون انسان را در بهره‌مندی از نعمت‌ها بازمی‌دارد. به تعبیر امام علی(ع):«ما أصابكم من نعمةٍ إلا بفراق أخرى». گاه انسان به نعمت‌هایی دست می‌یابد، اما هم‌زمان نعمت‌های دیگری را از دست می‌دهد. در آخرت اما چنین نیست؛ آنجا رزق «کریم» است، یعنی روزی‌ای پایدار، جامع و بدون کاستی، و در عین حال همراه با تکریم و تقدیم، بی‌آنکه منتی بر بندگان باشد.

انصاری تصریح کرد: بدین ترتیب، آیه‌ی شریفه با بیان اوصاف گوناگون الهی، بر حقیقتی بنیادین تأکید می‌کند: خداوند متعال بلندمرتبه است، او ملک است و همه‌چیز در ملکوت او جریان دارد، او حق است و جز حقیقت از او صادر نمی‌شود، جز او معبودی نیست و او پروردگار عرش کریم است. این اوصاف، در کنار یکدیگر، بر این معنا گواهی می‌دهند که آفرینش هرگز عبث و بیهوده نیست، بلکه غایتی روشن دارد و آن، رجوع همه‌ی انسان‌ها به سوی پروردگار و قرار گرفتن در مسیر حقیقت و رحمت اوست.

انتهای پیام
captcha