کد خبر: 4311518
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۳
کارشناس حوزه مطالعات زنان تبیین کرد

ظرفیت‌های رو‌ به‌ گسترش بانوان در تفسیر قرآن

زهره صداقت با بیان اینکه گسترش حضور بانوان در زمینه علوم قرآنی نشان از تحولی آرام اما پیوسته در ساختار دانشی دین دارد، گفت: باتوجه به راه‌اندازی مراکز تخصصی فقه و تفسیر و فعالیت زنان پژوهشگر در دانشگاه‌ها با این حال، محدودیت‌های فرهنگی و نگرانی از برچسب‌های سنتی، همچنان برخی از چالش‌های اصلی این مسیر به‌شمار می‌رود.

زهره صداقت، پژوهشگر حوزه زناندیدگاه‌های نوین و جامع زنان در تفسیر قرآن، به‌عنوان یک حوزه مطالعاتی مهم، در سال‌های اخیر توجه پژوهشگران و علاقه‌مندان به دین را جلب کرده است. این رویکردها فراتر از تفسیر صرف آیات، به بررسی ابعاد اجتماعی، فرهنگی و تاریخی نیز پرداخته و تلاش دارند صدای زنان را در متون دینی منعکس کنند. در واقع، مفسران زن با بهره‌گیری از تجربیات زیسته خود، به تحلیل آیات قرآن پرداخته و سعی می‌کنند با رویکردی تازه، مفاهیم و معانی جدیدی را استخراج کنند.

آن‌ها به‌ویژه بر آیات مرتبط با حقوق و جایگاه زنان در جامعه تمرکز دارند و تلاش می‌کنند تا تفسیرهای سنتی را به چالش بکشند. این تفسیرها نه‌تنها به بررسی حقوق و مسئولیت‌های زنان می‌پردازند بلکه به نقش آن‌ها در تاریخ اسلام و تأثیرشان بر جامعه نیز توجه دارند. می‌توان افزود که یکی از ویژگی‌های قابل توجه این رویکرد، تأکید بر عدالت اجتماعی و کرامت انسانی است.

مفسران زن با استفاده از تحلیل‌های زبان‌شناختی و اجتماعی، به‌دنبال کشف لایه‌های جدیدی از معانی قرآنی هستند که ممکن است در تفسیرهای گذشته مورد غفلت قرار گرفته باشد. این رویکرد، قرآن را به‌عنوان متنی زنده و پویا می‌نگرد و امکان فهم عمیق‌تری از آموزه‌های دینی را فراهم می‌آورد. دیدگاه‌های نوین زنان در تفسیر قرآن نشان‌دهنده تحولی در مطالعات دینی و ترویج مفاهیم برابری و عدالت است و می‌تواند به بازسازی تفکر دینی و اجتماعی در جوامع اسلامی کمک کرده و فضایی برای گفت‌وگو و تبادل نظر فراهم سازد.

از این‌رو، خبرنگار ایکنای خراسان‌رضوی برای بررسی «نقش زنان در حوزه تفسیر قرآن و حدیث» با زهره صداقت، دکترای مطالعات زنان و کارشناس علوم قرآنی، گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانیم؛

ایکنا- آیا تفسیرهای ارائه‌شده از سوی زنان می‌تواند دیدگاه‌های تازه‌تری نسبت به برخی آیات قرآن ارائه دهد؟

قطعاً تفسیرهای ارائه‌شده از سوی زنان می‌تواند دیدگاه‌های نو، جامع‌تر، تازه‌تر و حتی انقلابی به برخی آیات قرآن ارائه دهد، زیرا آنان مسائل را از زاویه‌ای متفاوت می‌بینند که قرن‌ها تحت سلطه نگاه مردانه بوده است. شاید از لحاظ مفهومی آیه قرآن همان معنا را برساند، اما استفاده از واژگان، انتخاب کلمات و نوع نگاه باعث می‌شود لطافت و عمق آیه بهتر منتقل شود.

برای نمونه، در آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» در تفاسیر سنتی، مردان به‌عنوان حاکم و مسلط بر زنان معرفی شده‌اند؛ اما در تفسیر زنانه، «قَوَّامُون» به معنای مسئولیت‌پذیری مرد در خانواده است، نه تحکم و سلطه. همچنین در آیه ۵۹ سوره احزاب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ»، تفسیر سنتی آن را الزام به پوشش کامل می‌داند، در حالی‌که در تفسیر زنانه، محور اصلی امنیت اجتماعی زنان است، نه کنترل اجتماعی آنان.

لذا طرز بیان و گفتمان متفاوت، معنا و روح جدیدی به آیات می‌بخشد. بسیاری از آیات دارای احکام فقهی هستند که وقتی زنان به تفسیر آن‌ها پرداخته‌اند، نگاه زنانه‌شان تأثیرات قابل توجهی بر فهم آیات گذاشته است و حتی برخی از این تفسیرها دنیا را تکان داده‌اند. البته تفسیر زنان لزوماً برتر نیست، اما مکمل است. از آنجا که قرآن برای همه انسان‌هاست، باید همه صداها در تفسیر آن شنیده شود؛ هرچه زنان بیشتری در این عرصه مشارکت کنند، فهم کامل‌تر و عادلانه‌تری از دین حاصل خواهد شد.

ایکنا- تجربه زیستی زنان چه تأثیری در نحوه فهم آیات اخلاقی، حقوقی و خانوادگی دارد؟

تجربه زیسته زنان و زندگی واقعی آنان به‌عنوان یک جنس مؤنث در خانواده و جامعه می‌تواند تحولی اساسی در فهم آیات اخلاقی، حقوقی و خانوادگی قرآن به‌وجود آورد. این تأثیر در چند محور قابل بررسی است؛ از جمله ایجاد فهمی متفاوت از آیات اخلاقی و نگاهی عینی‌تر به واقعیت‌های اجتماعی.

برای نمونه ممکن است مردان سنتی مفهوم «حیا» را در پوشش محدود کنند، اما زنان براساس تجربه زیسته خود نشان می‌دهند که حیا یک فضیلت درونی است، نه صرفاً رفتاری ظاهری. یا آیه حجاب ( نور، ۳۱) در نگاه زنانه می‌تواند از منظر امنیت روانی و اختیار فردی بررسی شود.

همچنین در آیه ۱۴ سوره آل‌عمران «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ» که به غریزه جنسی اشاره دارد، ممکن است زنان دارای تجربه آسیب یا سوء‌استفاده، تفسیری ارائه دهند که به‌جای سرکوب میل جنسی، بر تعادل و رضایت دوطرفه تأکید کند. بنابراین تجربه زیسته زنان درک متفاوت، انسانی‌تر و واقع‌بینانه‌تری از آیات اخلاقی و اجتماعی به همراه دارد.

در آیه نشوز، تفاسیر سنتی معمولاً تنها بر «تنبیه زن» تمرکز داشته‌اند، در حالی‌که نشوز در واقع یک مسئله ارتباطی دوطرفه است. قرآن هر دو سوی این رابطه را مورد توجه قرار داده و راه‌حل را نیز از «گفت‌وگو» آغاز می‌کند. بنابراین، با تأکید بر گفت‌وگو می‌توان بسیاری از اختلافات خانوادگی را حل‌وفصل کرد.

همچنین در موضوعاتی همچون حیض، بارداری و شیردهی، اگر تفسیر این آیات به‌ دست زنان مفسر سپرده شود، ابعاد تازه‌ای از معنا آشکار می‌شود. برای نمونه، در آیه «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ» معمولاً بر جنبه «نجاست» تأکید شده است، اما زنان مفسر می‌توانند با نگاهی متفاوت، بر جنبه‌های سلامت جسمی و روانی زن در این ایام تمرکز کنند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد تجربه‌های زیسته زنان می‌تواند بر فهم و تفسیر قرآن تأثیرگذار باشد.

قرآن برای همه نازل شده و نیمی از این بشریت را زنان تشکیل می‌دهند که قرن‌ها در عرصه تفسیر قرآن غایب بوده‌اند. تجربه زیسته زنان می‌تواند بسیاری از آیاتی را که در انحصار نگاه مردانه تفسیر شده‌اند، از این محدودیت خارج کرده و قرائتی انسانی‌تر ارائه دهد. در واقع، هرچه زنان بیشتری در عرصه تفسیر قرآن مشارکت کنند، فهم دین به عدالت نزدیک‌تر خواهد شد.

ایکنا- چه اقداماتی می‌توان برای رفع موانع فرهنگی و ساختاری در مسیر مشارکت علمی زنان در این حوزه انجام داد؟ نقش رسانه‌ها و فضای مجازی در معرفی و تقویت جایگاه زنان مفسر چیست؟

برای رفع موانع فرهنگی، ابتدا باید نگاه سنتی به نقش زنان تغییر کند. این تحول با آموزش عمومی، گفت‌وگوهای آزاد و برگزاری نشست‌های نقد و تحلیل در مساجد، مدارس و مراکز آموزشی ممکن است. رسانه‌ها باید نشان دهند که زنان در تاریخ اسلام، نقشی فعال در علوم دینی داشته‌اند. خانواده‌ها نیز باید تشویق شوند تا به دختران خود فرصت تحصیل در سطوح عالی دانشگاهی و حوزوی بدهند.

در حوزه رسانه‌ای، معرفی الگوهای موفق زنان مفسر می‌تواند به شکستن کلیشه‌ها کمک کند. از سوی دیگر، نهادهای دینی و آموزشی باید مقرراتی وضع کنند که محدودیت‌های ساختاری را برای حضور زنان در عرصه‌های علمی کاهش دهد. ایجاد رشته‌های تخصصی در حوزه «تفسیر زنانه قرآن» در دانشگاه‌ها و حمایت از پایان‌نامه‌هایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، ضروری است.

متأسفانه هرگاه زنی نگاه تازه‌ای در فهم دین ارائه می‌دهد، با برچسب «فمینیستی» مواجه می‌شود و همین ترس باعث می‌شود بسیاری از پژوهشگران زن از فعالیت علمی خودداری کنند. در حالی‌که ایجاد فضای امن علمی و حمایت مالی از زنان محقق می‌تواند مشارکت آنان را افزایش دهد. نهادهای پژوهشی باید صندوق‌های حمایتی ویژه برای بانوان پژوهشگر در نظر بگیرند تا این تغییرات ساختاری به شکل واقعی محقق شود.

ایکنا- به نظر شما چگونه می‌توان نقش زنان در علوم اسلامی را بیشتر به جامعه معرفی کرد؟

برای معرفی نقش زنان در علوم اسلامی، باید از روش‌های علمی و رسانه‌ای به‌صورت هم‌زمان بهره گرفت. تولید پادکست‌ها و مستندهایی درباره زندگی بانوان عالم، مجتهد و مفسر به زبان ساده، تأثیرگذار خواهد بود. همچنین استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای انتشار خلاصه آثار بانوان محقق با زبانی جوان‌پسند، می‌تواند توجه نسل جدید را جلب کند.

نمایش زنان مفسر و پژوهشگر در برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی پربیننده نیز به تغییر ذهنیت عمومی کمک می‌کند. در نظام آموزشی نیز می‌توان نام و آثار زنان دانشمند در علوم دینی را در کتاب‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها گنجاند و در کارگاه‌های تفسیر قرآن، دیدگاه‌های زنانه را بررسی کرد. این اقدامات اگر به‌صورت مستمر و جذاب ادامه یابد، جامعه به‌تدریج خواهد پذیرفت که زنان می‌توانند مرجع تقلید یا مفسر برجسته قرآن باشند.

ایکنا- آیا رویکردهای فمینیستی یا زن‌محور در مطالعات قرآنی و حدیثی جایگاه علمی دارند؟

بله، رویکردهای زن‌محور در مطالعات قرآنی و حدیثی نه‌تنها جایگاه علمی دارند بلکه امروز به‌عنوان گفتمانی انتقادی و ضروری در دانشگاه‌ها و حتی برخی محافل دینی سنتی پذیرفته شده‌اند. این رویکردها از روش‌های علمی و پژوهشی بهره می‌گیرند و بر پایه احساسات یا انگیزه‌های سیاسی نیستند، بلکه از ابزارهایی مانند هرمنوتیک، نقد متن و تاریخ‌گرایی استفاده می‌کنند.

در کنار نگاه سنتی مردانه، این دیدگاه‌های جدید می‌توانند مکمل باشند؛ چراکه علوم دینی کلاسیک غالباً نیازهای زیستی، روانی و عاطفی زنان را نادیده گرفته‌اند. نگاه زن‌محور می‌تواند دین را برای زنان معاصر معنا‌دارتر و در دسترس‌تر کند و آنان را در بستر دین نگه دارد.

البته مقاومت‌هایی نیز در برابر این رویکردها وجود دارد؛ برخی منتقدان، آن‌را متأثر از ایدئولوژی غربی می‌دانند یا بیم آن دارند که احکام قطعی شریعت تضعیف شود. اما واقعیت آن است که رویکردهای فمینیستی در مطالعات قرآنی و حدیثی، علمی، نقادانه و پاسخ‌گو به نیازهای عصر حاضر هستند و نه تهدید، بلکه فرصتی برای فهم عمیق‌تر دین به‌شمار می‌آیند، به‌ویژه با توجه به پویایی فقه اسلامی که ظرفیت پذیرش این گفت‌وگو را دارد.

به پویایی بیشتر آن کمک می‌کند و مقاومت در برابر آنها بیشتر سیاسی، فرهنگی یا دینی است؛ زیرا عالم دینی همه سخنان را می‌شنود.

ایکنا- ظرفیت‌های حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها در تربیت زنان مفسر قرآن چیست؟

ظرفیت حوزه‌های علمیه برای تربیت زنان مفسر، به‌ویژه در ایران، در حال رشد است اما با چالش‌ها و فرصت‌های متناقضی روبه‌روست. حوزه‌های علمیه فرصت‌های مناسبی برای تحصیل زنان فراهم کرده‌اند و تحصیل آنان در سطوح عالی رسمیت یافته است. در قم مراکزی ایجاد شده که تا سطح خارج فقه و اصول را به بانوان آموزش می‌دهند و حتی در حوزه مشهد نیز بانوان فقیهی داریم که به درجه اجتهاد رسیده‌اند. در رشته‌های تخصصی تفسیر قرآن نیز دوره‌هایی ویژه زنان برگزار می‌شود.

با این حال، چالش‌هایی همچنان وجود دارد؛ از جمله کمبود اساتید زن در سطوح عالی که امکان تدریس و حضور فعال آنان را محدود کرده است. در دانشگاه‌ها نیز فرصت‌های گسترده‌ای در رشته‌های مرتبط با قرآن و زن، همچون مطالعات زنان، فقه و حقوق اسلامی و علوم حدیث فراهم شده است. در این فضا، زنان پژوهشگر پایان‌نامه‌هایی در زمینه خوانش‌های نو از آیات قرآن و حقوق زنان نگاشته و در مراکز تحقیقاتی فعال در حوزه زن و دین مشارکت می‌کنند. با این حال، همچنان کمبود استادان زن یکی از موانع اصلی این مسیر به‌شمار می‌رود.

در سطح بین‌الملل نیز زنان ایرانی در زمینه مطالعات زن و خانواده فعالیت دارند، اما هنوز حضور آن‌ها چشمگیر نیست. انتظار می‌رود در آینده مفسران و محققان زن ایرانی با جسارت علمی بیشتری در بیان دیدگاه‌ها و تولید دانش دینی ظاهر شوند.

ایکنا- نقش مؤسسات آموزشی و پژوهشی زنان در توسعه تفاسیر قرآنی چگونه ارزیابی می‌شود؟

مؤسسات و مراکز مطالعات قرآنی با رویکرد زنانه نقش قابل‌توجهی در گسترش خوانش‌های جدید از قرآن دارند. این مراکز به زنان امکان می‌دهند تا با تکیه بر تجربیات زیسته خود از جمله در حوزه ازدواج، تربیت فرزند، و مواجهه با آسیب‌های اجتماعی قرآن را از زاویه‌ای متفاوت تفسیر کنند و به بازتعریف مسئولیت مشترک زن و مرد در گفتمان دینی بپردازند.

با وجود این، بسیاری از این مؤسسات همچنان با محدودیت‌هایی مواجه‌اند؛ از جمله نگرانی از برچسب «غرب‌زدگی» یا شبهه‌دار بودن فعالیت‌هایشان و نیز کمبود حمایت مالی و علمی. با این حال، همین مراکز با برگزاری همایش‌ها و نشست‌های تخصصی، زمینه شنیده‌شدن صدای زنانی را فراهم کرده‌اند که پیش‌تر در عرصه علوم دینی و تفسیری کمتر مجال بروز داشتند. تداوم این روند می‌تواند در دهه‌های آینده به ظهور نسل تازه‌ای از زنان مفسر و دین‌پژوه منجر شود که نقش مؤثرتری در فهم و تبیین دین ایفا خواهند کرد.

انتهای پیام
captcha