غافل شدن از مقام امام؛ غفلت از همه انسانیت
کد خبر: 3539227
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۰

غافل شدن از مقام امام؛ غفلت از همه انسانیت

گروه معارف: امام حقیقت هر انسان و جانِ جانِ هر انسان می‌باشد و هرکس از او غفلت کند از همه‌ انسانیتش غافل شده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، در ادامه شرح زیارت عاشورا از کتاب «زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)» می‌خوانیم:

«وَ أَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی مَعَ إِمَامٍ هُدًى ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ»

و از خدا می‌خواهم که رزق من گرداند خون‌خواهی خودم را در کنار امامی هدایت شده و نمایان که به حق می‌خواند و آشکارا بشریت را هدایت می‌کند.

در چنین آرزویی است که انسان فقط ناظر جبهه حق و باطل نیست و در تنفّر از باطل و محبّت به امام در حدّ احساسات عاطفی متوقف نمی‌شود؛ بلکه می‌خواهد در میدان عمل در اردوگاه پشتیبانی از حق قرار گیرد و فعّالانه این محبّت و آن برائت را در جان خود تثبیت کند و طراوت دفاع از حق را در زندگی خود به فعلیت برساند و عملاً در چنین شور و شعف معنوی وارد شود و حاکمیت حق را تا صحنه‌های سیاسی و اجتماعی گسترش دهد، زیرا همه جا باید حکم محبوب ما یعنی خداوند حاکم باشد. آن هم در حدّی که زائر سیدالشهداء به مرتبه خون‌خواهی حضرت نایل شود که بحث آن در فرازهای قبل گذشت.

ابتدا حسین را «ثارالله» خواند که خداوند خون‌خواه اوست، با شدت‌یافتن یگانگی بین زائر و امام، می‌خواهد در کنار امام منصور، خودش خون‌خواه حضرت باشد و لذا خود را خون‌خواه حضرت احساس می‌کند، و باز با شدت‌یافتن یگانگی در این فراز اخیر می‌خواهد خون‌خواه خود باشد، زیرا دیگر جدایی بین خود و مولایش احساس نمی‌کند و می‌گوید: «وَ أَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی» و سپس اظهار می‌دارد:

«وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ یعْطِینِی بِمُصَابِی بِكُمْ أَفْضَلَ مَا یعْطِی مُصَابا بِمُصِیبَتِهِ مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیتَهَا فِی الْإِسْلامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»

از خدا تقاضا دارم به حق شما و به حقیقتِ شأن و منزلتی که در نزد خدا دارید، مرا به پاداش اندوه و مصیبتی که از شما دارم، برترین عطائی را که به مصیبت‌زده‌ای می‌کند به من عطا کند به خاطر مصیبتی که چقدر در عالم اسلام و در جمیع آسمان‌ها و زمین بزرگ بود.

مقام اتّحاد با امام را ملاحظه بفرمائید که چگونه در راستای آن اتحاد و یگانگی از عمق جان اظهار می‌دارید: مصیبتی که به شما و سختی‌هایی که بر شما وارد شده است، همه بر من وارد شده است، حال از خدا می‌خواهم که اَجر آن مصیبت‌های بزرگ را به من نیز عطا کند.

چون شیعه در عمل نشان داده است که با امام حسین و اصحاب کربلا، هم‌تاریخ شده و لذا هر شمشیری که بر آن‌ها فرود آمد، آن را بر جان و روح خود احساس می‌کند.

توجّه کنید چه حالتی را باید در خواندن این جمله در خود ایجاد کنید تا آن را صادقانه بگوئید. باید متوجّه بود که مصیبت بزرگی بر ما وارد شده است زیرا ما پاره‌ای از جان امام حسین هستیم، او کلّی است که ما جزئی از پرتو آن کل می‌باشیم. مگر آن حضرت محبوب جان من و شما نیست؟ پس به اصلِ جان انسان‌ها یعنی به انسانیتِ کل، مصیبت وارد شده است. امام، جانِ جانِ انسان‌هاست. و این است که هر مصیبتی بر او وارد شود در واقع به عمق جان انسانیتِ هر انسان وارد شده است. به همین جهت وقتی بر پیامبر و ائمه صلوات می‌فرستیم، در واقع بر عمق جان خود صلوات فرستاده‌ایم و لذا پرتوی از آن صلوات بر جان ما بر می‌گردد.

امام حقیقت هر انسان و جانِ جانِ هر انسان می‌باشد و هرکس از او غفلت کند از همه‌ انسانیتش غافل شده است.

امام، شاه عشق و خیمه‌ جان انسان است. اگر آن حضرت بر ما نظر کند در واقع جان ما به اصل خودش نزدیک می‌شود چون انسان کامل جنبه کمالی هر انسان می‌باشد. حال در مصیبتی که بر امام حسین وارد شده است ملاحظه کن جانِ بیدار چه حالتی خواهد داشت و این مصیبت را برای خود چگونه احساس می‌کند و وای اگر کسی مصیبت اهل‌بیت را در جان خود و برای خود احساس نکند. در این صورت این انسان از خودِ برتَرَش غافل است.

می‌گویی: ای اباعبدالله من این مصیبت را بر خودم وارد می‌دانم و خود را صاحب عزا حس می‌کنم. اظهار می‌دارید: «بِمُصَابِی بِكُمْ»؛ مصیبت من است آن چه به شما وارد شده و واقعاً مصیبت من است. و از آنجایی که آن مصیبت جهت حفظ دین و دینداری است و زیباترین عملِ عبادی ممکن در آن زمان به حساب می‌آید، انتظار پاداشی بزرگ برای آن هست و در این راستا و با توجه به اتحادی که با اصحاب کربلا پیدا کردید، اظهار می‌دارید پاداش تحمّل مصیبتِ مرا که به شما وارد شده است از خدا می‌خواهم. «أَفْضَلَ مَا یعْطِی مُصَابا بِمُصِیبَتِهِ»؛ آن هم کامل‌ترین پاداشی را که به مصیبت‌زدگان می‌دهی. «مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیتَهَا فِی الْإِسْلامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»؛ مصیبتی که مصیبت بزرگی است در اسلام و در همه آسمان‌ها و زمین. بزرگی این مصیبت را ما بر جان خود احساس می‌کنیم. مصیبت فقط بر حضرت زینب وارد نشده است، بلکه بر هر کسی که احساس اسلامیت دارد و هر کسی که اهل آسمان‌ها و زمین است، این مصیبت بزرگ بر او هم وارد شد. چه بفهمد و چه نفهمد.

راستی اگر مصیبت وارده بر اباعبدالله مصیبت وارده بر ما نیست، پس مصیبت بر چه کسی است؟ آری اگر ستمگری در گوشه‌ای از این دنیا بمیرد، مصیبت ما نیست، مصیبت خودش است و اولِ مشکلاتش. ولی مصیبت بر اباعبدالله به عنوان بزرگ‌ترین انسان روزگار خود چنین نیست. هرکس در مصیبتِ وارده بر آن حضرت مجبور است موضع خود را روشن کند و احساس خود را بنمایاند، چون حقیقتاً حسین یعنی ما، ولی در مرتبه‌ای که جنبه‌ی آرمانی ما به حساب می‌آید. حسین یعنی ما با وسعتی بیشتر. پس در صحنه‌ کربلا ما هستیم که داریم شمشیر می‌خوریم، و ما را به شهادت کشانده‌اند، و ما نیز عزادار خود هستیم، چرا که به اعتباری امام پاره‌ای از جانِ ماست.


captcha