حجتالاسلام جواد معین، مدرس حوزه علمیه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی در خصوص اینکه شیعه چه نیازی به گفتمان دارد و چرا باید فرهنگ و اساسا تمدن اسلامی را گسترش داد، اظهار کرد: دوران امام رضا(ع) با توجه به زمینهسازیهای صادقین(ع)، دوران اوج شکوفایی علوم شیعی بهشمار میآید. این اوجگیری از زمان حضور امام در مدینه و بعد از آن در مسیر عبور از شهرهای مختلف تا مرو و در انتها در طوس، به چشم میآید که ایشان همگان را متأثر از جلوههای علمی و اخلاقی خود کردند.
وی ادامه داد: نقش حضرت علی بن موسی الرضا(ع) از زوایای مختلفی شامل هجرت، ولایتعهدی، مناظرات حضرت و میراث حدیثی بهجای مانده از ایشان در تعمیق و گسترش یا بهتر بگوییم پرورش گفتمان شیعه است.
مدرس حوزه علمیه و دانشگاه بیان کرد: امام رضا(ع) با تمام فشارها و برنامهریزیهای حکومت و با توجه به جایگاه اجتماعی ایشان و رخ دادن قیامهای گوناگون و مناظرات و پاسخهای علمی و کوبنده، تأثیر بسزایی در پرورش و فضاسازیهای زیاد برای عرضه شدن تفکر شیعی و باز شدن باب گفتوگوی آنان در سطح درونی و بیرونی داشتهاند و به نوعی ضمن بسترسازیهای مناسب، آنها را نیز ساماندهی میکردند که فرجام این گفتمانها موجب گسترش فرهنگ رضوی و علوی شد.
معین تصریح کرد: تأثیر امام رضا(ع) بر گفتمان و تمدن اسلامی بر کسی پوشیده نیست. با وجود فشارها و حملات فرهنگی از سوی مخالفان و منحرفان، ائمه(ع) در طول تاریخ سعی داشتند علاوه بر بیداری شیعه، او را وارد عرصههای مناظراتی و گفتوگو و دفاع از عقیده کنند، در این میان از نقش صادقین(ع) نباید غفلت ورزید و نتیجه زحمات آن دو امام و اوج رشد علمی و فرهنگی شیعه در دوران امام رضا(ع) است.
این مدرس حوزه و دانشگاه یادآور شد: حضرت علی بن موسی الرضا(ع) از خود میراثی را به جای گذاشت که تاکنون حتی انقلابات شیعیان جهان متأثر از اندیشه تمدنی اوست. پرورش شیعه و آموزش او برای فعالیت در عرصههای فرهنگی کاری است که تمام اهل بیت(ع) با وجود شرایط خاص زمان خود، انجام میدادند و شیعه را هدایت میکردند، اما در زمان امام هشتم این گسترش گفتمانها به یک سری اتفاقاتی مانند جریان واقفه، تضاد دیدگاههای گوناگون و ایجاد مناظرات اعتقادی و علمی، جریانات انقلابی علویان، ولایتعهدی امام و ایجاد فضایی بهتر برای بروز و ظهور شیعه باز میگردد.
وی گفت: گفتمانی راهبردی و بر پایه تفکر و هدف که با بررسی در سیره ائمه اطهار(ع) علیالخصوص حضرت علی بن موسی الرضا(ع) کاملا مشهود است، گفتوگوی دوجانبه همراه با علم، این امکان را فراهم میکند تا افراد همیشه عقاید و باورهایشان را بررسی کنند و آنها را رفع نقص کرده و ارتقا دهند.
معین افزود: حال ممکن است سؤال شود که شیعه چه نیازی به گفتمان دارد؟ و چرا باید فرهنگ و اساسا تمدن اسلامی را گسترش دهد؟ برای پاسخ به این سؤالات باید مقدماتی را بررسی کرد؛ ضرورت زندگی انسان، زندگی اجتماعی است، چراکه درون اجتماع است که رشد میکند و پرورش باورها و اعتقادات او به دست اجتماع است، البته عکس آن هم صادق است که اجتماع هم با باورهای مردمش پرورش مییابد و این رابطه دو سویه است.
مدرس حوزه علمیه و دانشگاه گفت: رابطهای که یک اجتماع با مردم دارد، غیر قابل جدا شدن است، زیرا اصولا انسان اجتماعی است، پس باید بر فرهنگ و تمدن حاکم بر جوامع حساس بود، در واقع چون انسان به جامعهای که دارای قوانینی باشد که او را به کمال سوق دهد، قاعدتا باید قوانین اجتماعی، الهی و قدسی و حقیقی باشند، زیرا تمدنی ماندنی است که از وهمیات بهسوی واقعیات عالم سیر کرده باشد و جوابگوی نیازهای انسان بوده باشد و این تمدن، تمدنی ماندنی و پایدار است.
وی گفت: این اعتقاد شیعه است که بازسازی امت واحده اسلام با راهنماییهای ائمه معصوم(ع) به عهده شیعه است که به بیداری اسلامی منتهی و در نتیجه به فرهنگسازی عمومی منجر میشود، لذا میبینیم که اهل بیت(ع) تا چه اندازه در این امر مهم تلاش کردند و حتی با فدا کردن جانهای پاکشان در راستای بیداری اسلامی کوشیدهاند و راه آنها را امامی بعد از امام دیگر ادامه داده است که انشاءلله تا ظهور منجی حقیقی ادامه مییابد.
معین اظهار کرد: گفتمان یکی از اصول تمدن اسلامی است که پایهگذاری آن بهطور گسترده در عصر صادقین(ع) اتفاق افتاد، گفتمان اصولی بر پایه تفکر است و این تفکر و بیداری را اهل بیت(ع) نصیب شیعه کردهاند. گفتمان شیعی از زمان مولیالموحدین علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) در هر شرایطی، همه بر پایه اصول اعتقادی و اثبات ولایت و حاکمیت اهل بیت(ع) بوده که گاه به انواع گفتوگوها منجر میشده و یا به زندان و شکنجه و شهادت ختم میشده است. ائمه اطهار(ع) از ابتدا بر جایگاه علم و برتری آن بر عبادت بدون شناخت تأکید کرده و جوانان و شیعیان خود را تشویق به فراگیری علم و داشتن بینش و بصیرت کردهاند، امام صادق(ع) از همین رو درک شیعهای را که از مناسبات اجتماعی عصر خود بیخبر است، مورد تردید قرار داده است و امام رضا(ع) نیز تأکید کردهاند که شیعه باید دارای بصیرت باشد.
این مدرس حوزه علمیه و دانشگاه گفت: بنابراین میبینیم که شیعه بدون بصیرت و آگاهی هیچ جایگاهی ندارد و این بینش خود را باید به عرصه بروز و ظهور برساند که نتیجه آن بیداری است و این پسندیده آلمحمد(ص) است.
وی تصریح کرد: نقش امام رضا(ع) در گسترش و پرورش گفتمان شیعی، به دو قسمت دوران هارونالرشید و مأمون تقسیم میشود؛ امام هشتم در دوران هارون با مشکلات و نوع خاصی از تبلیغ مواجه بود، اما در دوران مأمون شرایط به نحوی تغییر کرد که به بیان هر دو مرحله میپردازیم.
معین ادامه داد: امام رضا(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارشان و به دست گرفتن زعامت مسلمانان به تبلیغ و هوشیاری مردم نسبت به متوجه کردن آنها که امام پس از پدرشان هستند، پرداختند و به گردش و سفرهایی محدود میرفتند تا امامت خود را بر مردم عرضه کنند، البته ناگفته نماند که بسیاری از یاران و دوستداران ایشان بر حضرت خرده میگرفتند که چرا به روش پدرانتان عمل نمیکنید و تقیه را کنار گذاشتهاید؟
مدرس حوزه علمیه و دانشگاه افزود: با توجه به شرایط زندگی امام در دوران هارون، باز هم شاهد حرکات زیرکانه و عالمانه امام هستیم که نتایج آن بیداری مردم بود، البته لازم به ذکر است که باز هم فعالیتهای علمی حضرت در زمان هارون به اندازه دوران مأمون نیست، اما دوران هارون جریاناتی بهوجود آمد و فراگیر شد که دوران مأمون را هم تحتالشعاع خویش قرار میدهد و آن جریان واقفیه است.
وی گفت: اینکه جریان واقفه و اندیشه وقف بر امام کاظم(ع) در زمان خودشان شکل گرفت، مسلم است، اما یکی از مسائلی که باب گفتمان و تمدن و فرهنگ مناظره و مباحث علمی را باز کرد و گسترش داد، تفکرات وقفی بود. در مواجهه با این جریان شاهد این امر هستیم که امام رضا(ع) با عقاید آنها به هر طریقی که زیر مجموعه گفتمانسازی است، بحث میکنند و پاسخ میدهند و یا شاگردانی تربیت میکنند که در مکتب تشیع بتوانند پاسخ اینگونه جریانات و فرقهها را بدهند.
معین یادآور شد: قابل توجه است که واقفیان سابقهای دیرینه دارند و از دوران امام علی(ع) بودند، اما لفظ واقفیه بهطور مطلق اشاره به وقفکنندگان بر امامت امام کاظم(ع) دارد.
مدرس حوزه علمیه و دانشگاه بیان کرد: جریان واقفیه زمینههایی در دوران امام کاظم(ع) داشتند که از مهمترین ویژگی سران آنها این بود که مورد وثوق امام و مردم بودند و از جایگاه و رتبه اجتماعی بالایی برخوردار بودند و مقبولیت داشتند، چراکه هنگام شهادت امام، مقداری پول نزدشان بود، اندیشه وقف آنها شکل گرفت، از جمله افرادی که وکیل امام صادق و کاظم(ع) بود، علی بن ابی حمزه بطائنی بود که پس از شهادت امام امامت فرزندش علی(ع) را منکر شد.
انتهای پیام