به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حادثه عاشورا حالت زنده فعلى ندارد و یک پدیده تاریخى است، بنابراین فهم و درک حضورى آن ممکن نیست و باید با ابزار خاص ارزیابى و مطالعه شود. عدم تکرار عینى پدیدههاى تاریخى، ضرایب انحرافى خاصى را در بررسى و ارزیابى مطالعات تاریخى به وجود مىآورد، بنابراین مورخ و محقق باید ضرایب خاص انحراف را در پدیدههاى تاریخى و بهویژه پدیده عاشورا در نظر داشته باشد.
پدیده تاریخى عاشورا به طور کامل و تمام در اسناد و مدارک تاریخى انعکاس نیافته است و لذا محقق و مورخ باید از روشها و فنون استنتاجى و اجتهادى براى تکمیل عدم انعکاس کامل این پدیده تاریخى در مآخذ و مدارک تاریخى استفاده کند.
بیشتر بخوانید:
پدیده تاریخى عاشورا، تنها سرگذشت امیران و رجال سیاسى آن نیست، بلکه در کنارش باید به ساختار اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى حیات جمعى جامعه آن روز توجه کرد.
حادثه تاریخى عاشورا بهتنهایى معنا و مفهومى ندارد بنابراین مورخى که به کالبدشکافى پدیده عاشورا مىپردازد، باید آن را در زمینه کلى جامعهاش نگاه کند و چون جمعآورى تمام مدارک پدیده مذکور امکان ندارد، مورخ باید جامعه گذشته را بازسازى کند.
تشریح اهداف، انگیزهها، کنشها و اعمال عاملان پدیده تاریخى عاشورا، نیازمند تبیینهاى تاریخى است و بدون تبیین تاریخى، شناخت زمینههاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى حادثه بزرگ عاشورا ممکن نیست.
تجزیه و تحلیل انتقادى ماهیت قیام عاشورا و کشف عوامل و زوایاى ناپیداى شکلگیرى آن، بدون کاربست ارکان تبیین تاریخى، تحقق و عینیت نمىیابد.
تأمل در موارد فوق و تعمق در ماهیت پدیدههاى تاریخى، بهویژه پدیده تاریخى عاشورا، تجزیه و تحلیل مدارک و شواهد تاریخى، استنباط و اجتهاد تاریخى مورخ، اطلاع از معنا و مفهوم پنهان پدیده تاریخى عاشورا، کشف ضرورتهاى تاریخى پدیده عاشورا نه جبر تاریخى آن و دورى از خطاهاى سهو و عمد مىطلبد که در عرصه پدیده تاریخى باید قدم را از مرز نقل و گزارش تاریخى فراتر گذاشت و به مرحله اساسى پژوهشهاى تاریخى، یعنى تبیینهاى تاریخى وارد شد.
متون متعددى درباره حادثه عظیم عاشورا نوشته شده است که برخى مستقلاً و برخى در کنار بررسى سایر حوادث تاریخى اسلام به تاریخ عاشورا پرداختهاند. منابع اولیه پدیده تاریخى عاشورا را پنج متن قدیمى و اصیل تشکیل مىدهند که عبارتند از «مقتل الحسین ابومخنف»، «طبقات الکبرى ابنسعد»، «انساب الاشراف بلاذرى»، «اخبار الطوال دینورى» و «الفتوح ابناعثم» که قدیمىترین این آثار مقتلالحسین(ع) ابومخنف است. منابع مذکور شرح حال مفصلى از جریان عاشورا و حاوى جزئیات و اخبار ریز و دقیقى هستند که از لحاظ مواد خام تاریخى حادثه عاشورا ارزش بالایى دارند.
از سایر منابع مهم تاریخ عاشورا مىتوان به متونى همچون «تاریخ طبرى»، «الارشاد شیخ مفید»، «مقاتلالطالبیین»، «مناقب ابنشهر آشوب»، «مقتل الحسین(ع) خوارزمى»، «مقتلالحسین(ع) امام طبرانى»، «تاریخ الخلفا (مجهول المؤلف)»، «البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسى لهوف ابنطاوس»، «کشف الغمه فى معرفة الائمه(ع) عیسى اربلى»، «مقتل الحسین عبدالرزاق مقرم» و از آثار جدید مىتوان به «نفسالمهموم شیخ عباس قمى»، «عبرات المصطفین شیخ محمدباقر محمودى»، «بررسى تاریخ عاشورا محمد ابراهیم آیتى»، «گوشهاى از سرگذشت و شهادت امام حسین(ع) على غفورى»، «سالار شهیدان حسین شیخالاسلامى»، «نهضت حسینى سیدعلى فرحى»، «مقتل الشمس محمدجواد صاحبى»، «ادب الحسینى و حماسته احمد صابرى همدانى»، «مع الحسین فى نهضته اسد حیدر» و «قصهى کربلا على نظرى منفرد» نام برد.
اکثر منابع و متون مربوط به حادثه عاشورا، خصوصا قرون قبلى بر پایه روش روایى بنا شده است و سبک و متد تاریخنگارى آنها براساس ذکر روایات مختلف تاریخى و نقل و گزارش است، حال یا به شیوه تاریخنگارى مکتب حجاز و یا به شیوه تاریخنگارى مکتب عراق، بهصورت تداخل روایات و اسناد و یا حذف اسناد. این منابع از لحاظ مواد خام تاریخى داراى ارزش و اعتبار هستند.
به ندرت دیده مىشود که منابع و متون تاریخى عاشورا در کنار نقل، به روش ترکیبى به مقایسه، ترکیب، سنجش و ایجاد سازگارى میان روایات گوناگون تاریخى بپردازند. در این میان مىتوان به اخبار الطوال دینورى اشاره کرد که بهرههایى از روش ترکیبى را در خود جاى داده است.
اکثر متون مربوط به پدیده تاریخى عاشورا از لحاظ متد تاریخنگارى فاقد روش تحلیلىاند. یعنى در کنار نقل روایات تاریخى به تحلیل و تبیین و بررسى علل و نتایج آنها نپرداختهاند، مگر در موارد نادرى که در قرون اخیر به رشته تألیف درآمدهاند که نمونههایى از آنها در ذیل بررسى خواهد شد.
شاخصهاى تبیین تاریخى چه تبیین قانونمند، چه تبیین عقلانى و چه تبیین روایى جز در معدودى از متون تاریخى حادثه عاشورا که نوعاً در قرن اخیر نوشته شدهاند، مشاهده نمىشوند و سایر آثار فاقد متدى از لحاظ تبیین تاریخى هستند.
در قرن اخیر حرکتهاى مطلوبى از لحاظ متدشناسى و روششناسى تاریخى در فاز مطالعاتى تاریخنگارى صورت گرفته که قابل تأمل است و از لحاظ روش تحلیلى و تبیین تاریخى، با اقسام مختلف آن، محصولات قابل نقدى عرضه شده است که مبحث عاشورا هم از این قاعده مستثنا نبوده است.
«قیام امام حسین(ع)»، تألیف سیدجعفر شهیدى، یکى از مورخان معاصر است. مؤلف در حوزه تاریخنگارى پدیده تاریخى عاشورا، از لحاظ سبک و متد، اثرى تحلیلى و تبیینى ارائه داده است که به لحاظ پژوهشى و تحقیقى و اعتبار کیفى قابل تأمل است. خطوط محورى سبک نگارش آن را مىتوان اینگونه شمرد:
در تحقیق و پژوهش تاریخى بر ضرورت استفاده از شیوه علمى تأکید دارد. در خواندن متون تاریخى و تحلیل و بررسى آن، شرایط دیگرى از جمله توجه به وضع جغرافیایى، اقتصادى و اجتماعى را الزامى مىداند و در تحلیل و تبیین پدیده تاریخى عاشورا توجه خاصى به سه مؤلفه مذکور نشان داده است، برای نمونه، در تحلیل ریشههاى تاریخى حادثه عاشورا، به قدرت سیاسى و اقتصادى جامعه آن روز و ترکیب ساختمان اجتماعى و موقعیت جغرافیایى شبه جزیره عربستان مىپردازد.
در نگارش پدیده تاریخى عاشورا برای نمونه در اطلاع یافتن امام حسین(ع) از قتل مسلم از روش ترکیبى استفاده کرده و روایتها و گزارشهاى گوناگون را از راه مقایسه، ترکیب، سنجش و ایجاد همخوانى میان آنها مورد نقادى قرار داده است.
روش تحلیلى و تبیینى مؤلف در بررسى علل و نتایج پدیده تاریخى عاشورا هم به تبع روش ترکیبى است و هم تکیه بر دقتهاى عقلانى و برداشتهاى عقلانى تاریخى دارد.
اطلاع یزید و سران دمشق از جریان نامههاى کوفیان و مشاوره یزید با اطرافیان براى حل آن، انتخاب عبیدالله بن زیاد بهعنوان حاکم کوفه با توجه به نوع تربیت عبیدالله که از دستهبندىهاى سیاسى بصره و کوفه آگاهى کافى و به راههاى فروخواباندن آشوب، قتل و آدمکشى و زندانى کردن تسلط لازم را داشت و زیرکى و موقعشناسى وى در چنین محیط سیاسى بزرگى قابل توجه بود.
مؤلف، انتخاب عبیدالله بن زیاد بهعنوان حاکم کوفه را تبیین عقلانى کرده است. ارکان و اضلاع این تبیین عبارتند از توجه به انگیزهها و نیات یزید از علت این انتخاب در آن برهه تاریخى، رفتار و عملکرد یزید در قبال دعوت کوفیان، کنشها و واکنشهاى عبیدالله بن زیاد در برخورد با اهل کوفه با توجه به امیال و اهداف ایشان، بیان علل و دلایل عملکرد یزید در قبال کوفیان با توجه به نیات و معیارهاى ایشان که سیکل و گردش یک تبیین عقلانى تاریخى را نشان مىدهد.
یکى از مصادیق تبیین عقلانى تاریخى، آماده شدن مقدمات قیام امام حسین(ع) است. عدم بیعت با یزید و به رسمیت نشناختن او، شایستهسالارى حضرت امام(ع) از لحاظ رهبرى بر امت، خصوصیات پست اخلاقى یزید، تسلط یزید بر مسلمانان و ادعاى خلافت او بهعنوان منکرى روشن، کوشش امام حسین(ع) در زدودن بدعت و نابود ساختن منکر، مرد دین بودن، رضاى خدا و آسایش مسلمانان را دیدن و آگاهى امام از لجاجت یزید بر بیعت گرفتن از او، شاخصهاى یک تبیین عقلانى تاریخى را مؤلف در این تبیین ارائه داده است که عبارتند از بیان انگیزهها و خواستههاى امام در عدم بیعت با یزید و آماده کردن مقدمات قیام و نشان دادن معیارها و امیال امام یک بعد از ابعاد تبیین تاریخى است. بیان کنشها و عملکردهاى امام با توجه به انگیزههاى ایشان در عدم بیعت، شایستهسالارى امام، تلاش در زدودن بدعت و حرکت به سمت قیام، بعد دیگرى از ابعاد تبیین تاریخى عقلانى ایشان است.
سکوت شهرهاى بزرگ اسلامى مانند مکه، مدینه، دمشق و بصره در قبال حادثه کربلا، تحلیل چگونگى ابلاغ بیعت یزید به امام حسین(ع)، رفتار دوگانه کوفیان در قبال دعوت از امام، چگونگى ورود مسلم به کوفه و تحلیل حضور او با وضعیت داخلى کوفه، برخورد امام با حر بن یزید و فعل و انفعالات ناشى از آن، تحلیل موقعیت مذهبى و سیاسى دمشق و دهها مورد دیگر که مؤلف در تمامى اینها به تبیین کنشها و واکنشها، اعمال کارگزاران تاریخى، توجه به خواستهها، انگیزهها و معیارها پرداخته و ساختار تبیین عقلانى را در آنها رعایت کرده است.
منابع: کتب قیام امام حسین(ع)، انقلاب عاشورا و ensani.ir
انتهای پیام