علی بیگدلی، استاد بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با ایکنا، درباره نقش آمریکا در روند تحولات افغانستان و سناریوی احتمالی آینده آنها در این کشور گفت: بایدن در مبارزات انتخاباتی اعلام کرد که به موقع نیروهای نظامی آمریکا را از افغانستان خارج میکند و شاید این را به منزله یک امتیاز برای جلب رأی مردم مطرح کرد و لذا ناچار بود این اقدام را عملی کند.
وی افزود: خیلی از محافل داخلی آمریکا نیز بایدن را متهم میکنند که اقدام اشتباهی انجام داده و در فضای بینالمللی نیز این اجماع نظر وجود دارد که آمریکا بدون مقدمه این کار را عملیاتی کرده و در طی این بیست سال بدون اینکه یک ارتش مقتدر و مجهز را شکل داده باشد به یکباره پشت افغانها را خالی کرده و زمینه برای قدرتیابی مجدد طالبان فراهم شده است. البته باید گفت که آمریکا ناچار بود افغانستان را رها کند زیرا حضور بیست ساله در افغانستان هزینه هنگفت مالی و انسانی برای امریکا به بار آورده بود و از طرف کشورهای عضو ناتو هم برای خروج از افغانستان تحت فشار قرار داشت.
بیگدلی اظهار کرد: اکنون ابهام جدی این است که آیا طالبان واقعاً همان طالبان گذشته است و رفتارهای افراطی و تند سالهای 1995 تا 2001 را تکرار میکند یا اینکه اصلاح شده و رفتارش را تغییر میدهد. مشکل در اینجا بیلیاقتی و ناتوانی دولتمردان و مدیران سیاسی افغانستان از سال 2001 تا به امروز است که به خاطر ساختار جمعیتی قومیتگرای این کشور نتوانستند بنیانها و نهادهای اجتماعی و سیاسی مطلوب و با هویت ملی را در افغانستان ایجاد کنند و یک نوع قوم و فامیلگرایی، به ویژه در دوران اشرف غنی، در تصمیمگیریها کاملاً مشاهده میشد و همین فرصت ظهور مجدد طالبان را با وجود تفکرات افراطی ایجاد کرد.
این کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: از طرف دیگر در همین شرایط ناهموار حکومتی، طالبان در شهرهای کوچک و روستاها به بازیابی سازمان خود پرداخت و زمینههای قدرتگیری خود را فراهم کرد و توانست ارتباط نزدیکتری با مردم برقرار کند و با ابراز بیزاری از حضور نیروهای بیگانه نظر بخشی از مردم را به خود جلب کرد. علاوه بر این طالبان با تغییر رویکرد، سعی کرد با مهارت بسیار زیادی یک چهره اهل دیپلماسی و گفتوگو از خود به دنیا نشان دهد و در این راستا مذاکراتی را با ایران، چین، روسیه، ترکیه و آمریکا انجام داد و از فضای آسیبپذیر سیاسی افغانستان بیشترین بهره را برد.
وی بیان کرد: عامل دیگر در پیشرویهای سریع طالبان به جز خروج یکباره آمریکا از این کشور، تغییراتی بود که در ارتش افغانستان رخ داد و تعداد زیادی از پشتونها جایگزین ازبکها شدند و این باعث شد که ارتش نتواند به یک نهاد قدرتمند ملی تبدیل شود. با این اوصاف و اظهارنظر بایدن مبنی بر اینکه آمریکا افغانستان را به خود افغانها واگذار میکند، بعید است که آمریکا بتواند نیروهای گسترده نظامی خود را به این کشور برگرداند. بنابراین به نظر میرسد بخشی از تحولات این روزهای افغانستان نتیجه یک نوع هماهنگی میان طالبان و آمریکاست تا با کنار رفتن اشرف غنی از قدرت، همکاریهایی با یکدیگر در آینده داشته باشند.
بیگدلی درباره احتمال استفاده ابزاری آمریکا از طالبان به منزله یک عنصر بیثباتساز در منطقه، به ویژه برای ایران، چین و روسیه گفت: قضاوت دقیق درباره چنین سناریویی بسیار زود است. البته این ادعا اکنون در آمریکا شایع است که این همه هزینه و از دست دادن نیرو در افغانستان چه دستاوردی برای این کشور داشته لذا این احتمال بعید نیست که آمریکا از خود طالبان به مثابه یک عنصر تهدیدکننده برای کشورهایی مانند ایران استفاده کند.
این استاد پیشین دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: به اعتقاد من نباید در داخل کشور به طالبان امید داشت و چنین گروهی به هیچ وجه نمیتواند با ایران ارتباط سازمانی و راهبردی برقرار کند و این به خاطر اختلافات شدید آیینی و عقیدتی میان ایران و طالبان است. طالبان را به رغم برخی تفاوتها باید در کنار داعش و القاعده در نظر گرفت که نگاه بسیار منفی نسبت به تشیع دارند و هیچگاه با ما خوب نخواهند شد و لذا ما در داخل نباید طالبان را تطهیر کنیم.
وی ادامه داد: البته روسها نیز با قدرتگیری طالبان نگران رشد مجدد جریانهای افراطی بنیادگرا در مرزهای خود هستند و به همین دلیل در روزهای اخیر یک مانور نظامی مشترک با تاجیکستان و ازبکستان برگزار کردند. همچنین چینیها به دلیل نگرانی از جنبش اویغورها و تعلق خاطر یا ارتباط پنهانی اویغورها با طالبان، ظهور طالبان را یک نگرانی امنیتی جدی برای خود تلقی میکنند. در مجموع باید گفت با شکلگیری حکومت طالبان در افغانستان، منطقه به شدت دچار بیثباتی و آشفتگی خواهد شد.
بیگدلی در پاسخ به این سؤال که وقتی ایران با یک واقعیت گریزناپذیر در افغانستان به نام طالبان روبروست که در حال تسلط کامل بر این کشور است چه اقداماتی را میتواند انجام دهد، گفت: نباید در کشور اینگونه تصور کرد که قدرتگیری طالبان و شکست آمریکا به معنای برطرف شدن خطرات و تهدیدات از مرزهای شرقی ماست و میتوان اکنون به طالبان نزدیک شد. درست است که طالبان مدتی روابط نزدیکی با ایران برقرار کرد اما رفته رفته با نزدیک شدن پیروزی قطعی طالبان این روابط سست خواهد شد و لذا توصیه من به مقامات سیاسی و نظامی کشور این است که طالبان به هیچ وجه نمیتواند یک همسایه بیخطر و مطلوب برای ایران باشد و باید روند تحولات افغانستان به دقت رصد کرد.
انتهای پیام