فضایل و مدایح رضوی در متون فارسی
کد خبر: 4002927
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
مهدوی‌دامغانی تشریح کرد؛

فضایل و مدایح رضوی در متون فارسی

محمود مهدوی‌دامغانی گفت: مدح علی بن موسی الرضا(ع) در ادب فارسی پس از سنایی شکوفا شده و سروده‌های روزگار کنونی در مورد حضرت بسی زیباتر از سروده‌های کهن است.

فضایل و مدایح رضوی در متون فارسیمحمود مهدوی‌دامغانی، مدرس دانشگاه و اسلام‌شناس در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، به‌مناسبت 30 ماه صفر و سالروز شهادت حضرت ثامن‌الحجج(ع)، درخصوص توجه زمامداران به ساحت مقدس رضوی، اظهار کرد: از سده سوم و حدود چهل سال پس از خاکسپاری حضرت رضا(ع) در سناباد، مشهد مورد توجه بزرگان و زمامداران بود. شاهنامه منصوری سال‌ها قبل از فردوسی شاهنامه‌ای به نثر نوشته است. امیر منصور پسر عبدالرزاق امیر منطقه خراسان و به‌ویژه سناباد و نوغان بوده است. اما سرچشمه اینکه امام رضا(ع) را «ضامن آهو» می‌گویند، از آنجا آغاز می‌شود.

وی ادامه داد: مرحوم شیخ صدوق، در «عیون اخبارالرضا(ع)» داستان سرسپردگی امیر منصور عبدالرزاق هروی را به ساحت قدس رضوی اینگونه نوشته‌اند: «من در جوانی رابطه‌ای با علی بن موسی الرضا(ع) نداشتم، بلکه ایجاد زحمت برای کاروان‌های زیارتی که به قصد او به این دیار می‌آمدند، می‌کردم، تا آنکه برای شکار به آن ناحیه رفتم، در آن حین، آهویی پدیدار شد و پلنگ را خیز دادم به‌سمت آهو و آهو به دیوار تربت حضرت رضا(ع) پناه آورد و پلنگ از جای خود تکان نخورد، لذا شگفت‌زده شدم، هرگاه آهو از دیوار تربت فاصله می‌گرفت، پلنگ خیز برمی‌داشت و آهو پناه می‌برد به دیوار مرقد مطهر و پلنگ پناه گرفت، این کار چند بار تکرار شد و در دفعه پنجم دیدم آهو از نظرم پنهان شد.» آنگاه امیر از یک فردی که در آن مکان قرآن تلاوت می‌کرد، پرسید: «اینجا آهو ندیدی؟» گفت که رد آهو در این کنار است، اما نمی‌دانم خود آهو کجا شد و از آن پس امیر سر سپرده امام رضا(ع) شد.»

این اسلام‌شناس ابراز کرد: امیر می‌گوید: «دعا کردم به تضرع، که خدایا به حرمت رضا(ع) به من فرزند پسری عنایت کند و خدا پسری به من عطا فرمود که در جنگ از دست دادم، بار دیگر به حضرت متوسل شدم که واسطه شود و از خدا بخواهد تا پسری دیگر عطا کند و اینک پسرم جزء امیران سپاه من است. امیر منصور عبدالرزاق هروی این را برای یکی دیگر از امیران که در شک و تردید بود، تعریف کرد و گفت که هان ای برادر نیاز خویش از این درگه طلب کن و او را به درگاه الهی شفیع قرار ده.»

مهدوی‌دامغانی بیان کرد: اندکی بعد در سده چهارم بیهقی با نثر لطیف خود می‌نویسد: «امیر غزنویان که در جوانی بیمار شد و درگذشت، مسجد بالاسر حضرت رضا(ع) را بنا و وصیت کرده بود، در آنجا پیکرش را به خاک بسپارند. در آن مسجد، بیت‌هایی از دعبل‌خزاعی نوشته بود که این مسجد نیز اکنون در بالا سر حرم رضوی موجود و همواره نیازمندان ضمن اقامه نماز و استغاثه به درگاه رضوی، حوائج خود را طلب می‌کنند.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: مورد دیگر این است که آنگاه که سلطان ملک شاه سلجوقی گرفتار قیام برادرش محمود شد و سخت نگران بود که چه می‌شود، او که به خواجه نظام‌الملک می‌گفت خواجه پدر -اما افسوس که روزگار بین آنان گرد نفاق پراکنده کرد-، اما او گفت خواجه پدر! بیا تا به تربت رضا شرف‌یاب شویم و برای گشایش کار خود از او مدد جوییم.

مهدوی‌دامغانی خاطرنشان کرد: چون رفتیم به تربت حضرت، هنگامی که از موضع بیرون آمدیم، سلطان ملک‌شاه به من گفت: «خواجه پدر چه دعا کردند؟» من گفتم: «دعا کردم خدا سلطان ملک‌شاه را به برادر با مهرورزی پیروزی عطا کند». ملک‌شاه آهی کشید و گفت: «خواجه پدر من در کنار تربت رضا(ع)، از خدا خواستم هرکدام از ما که برای اسلام و مردم سودمندیم، پیروز شود.»

وی ادامه داد: زمان می‌گذرد، حمله مغول آغاز می‌شود و نابخردی سلطان محمد خوارزم‌شاه و خیانت دستگاه عباسی برای از بین بردن سلسله خوارزمی مغول را به سرزمین ایران کشاند. در تاریخ جهان‌گشای جوینی داستانی آمده که سلطان محمد خوارزم‎شاه بیمار شد و چون به سناباد رسید، گفت: «آهنگ تربت حضرت رضا(ع) دارم» که در راه دو گربه سیاه و سفید در حال ستیز با یکدیگر بودند، سلطان به همراهان گفت: «گربه سیاه لشکر تاتار مغول و گربه سفید لشکر من، ببینم کدام یک شکست می‌خورد» و دید گربه سفید شکست خورد. سلطان در کنار تربت حضرت رضا(ع) آهی سر داد و این بیت که منسوب به حضرت فاطمه زهرا(س) است را خواند:
«صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا/صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا؛ مصیبت‌هایی بر من وارد شد که اگر این مصیبت‌ها بر روزها وارد می‌شد، آن روزها تبدیل به شب می‌شدند.»

این اسلام‌شناس عنوان کرد: مرحوم علامه محمد قزوینی در جهانگشای جوینی، مفصل نوشته است که این بیت جزء ابیاتی است که حضرت در مرثیه پدر سرود و ترجمه آن، این است که روزگار من چنان شده که اگر یک قمری آخر شب از فراق معشوق آواز بخواند، من صبحگاهان به یاد پدر می‌گریم.

مهدوی‎دامغانی گفت: این بقعه شریف، مشکل‌گشای سلاطین بوده است و چه نیکو گفته است جامی با آنکه از لحاظ مذهبی معتدل و میانه‌رو است، نه سنی تند و نه شیعه اهل غلو است، راست گفت که «آستان علی بن موسی الرضا(ع)، قبله‌گاه سلاطین است، امام به حق شاه مطلق که آمد، حریم درش قبله‌گاه سلاطین.»

وی ابراز کرد: امیدوارم در این روزگاری که ما سخت گرفتار هجوم اندیشه‌های نادرست در اندیشه‌های ناب جوانانمان هستیم، در این روزگار که دروغ‌پردازی نسبت به ادیان به ویژه اسلام و خاصه تشیع که همیشه مظلوم بوده است و خدا توفیق دهد که مظلومیت تشیع در عین علو مقامش، برای مردم روشن باشد.

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: از قرن ششم بزرگ‌مرد ادب فارسی، یعنی سنایی که مولوی با همه عظمتش عطار را روح و سنایی را دو چشم عطار می‌داند. ظرافتی که مولوی برای سنایی به‌کار می‌برد، اگر عطار را روح، سنایی را دو چشم می‎بیند. سنایی است که برای نخستین بار در متن ادب فارسی در سده سوم، قصیده عربی را به زیبایی ترجمه کرده است:
دین را حرمی است در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از معجزهای شرع احمد
از حجت‌های دین یزدان

این اسلام‌شناس اظهار کرد: مولای ما علی بن موسی الرضا(ع)، در ادب فارسی پس از سنایی شکوفا شده که سروده‌های روزگار خود ما سرایش‌ها در مورد حضرت در دوران ما زیباتر از سروده‌های کهن است و رهی معیری چه زیبا می‌گوید:
دیده فرو بسته‌ام از خاکیان
تا نگرم جلوه افلاکیان
شاید از این پرده ندایی دهند
یک نفسم راه به جایی دهند
کعبه کجا؟ طوف حريمش کجا؟
نافه کجا، بوی نسيمش کجا؟
استاد آزاد اندیشی که به گرد تملق آلوده نشد، آنگاه که مرحوم فیروزکوهی سرود:
می‌روم تا درِ سلطان خراسان يابم
ذره‌ام راه به درگاه خور، آسان يابم
می‌برم جان و تن آنجا كه در آن وادی قدس
گر نيابم اثر از تن، ثمر از جان يابم
مرحوم احمد احمدی بیرجندی مدایح ضوی که جمع‌آوری کردند، خواندنی است و هم‌اکنون در دانشگاه فردوسی مشهد موجود است.

وی با اشاره به توجه اهل‌سنت به ساحت مقدس رضوی، افزود: خاقانی که از اهالی آذربایجان است، وقتی آهنگ خراسان می‌کند و منعش می‌کنند، این شعر را می‌سراید:
روضه پاک رضا دیدن اگر طغیان است
شاید ار بر ره طغیان شدنم نگذارند
ور به بسطام شدن نیز ز بی‌سامانی است
پس سران بی‌سر و سامان شدنم نگذارند

مهدوی‌دامغانی بیان کرد: بزرگان اهل‌سنت در راستای تمجید امام رضا(ع)، به چه زیبایی شعر سرودند و چگونه این اشعار در ادبیات فارسی دعبل خزائی، نقش بسته بر مسجد بالاسر، زیبا بیان شده است: «ما يَنفَعُ الرِجسَ مِن قُربِ الزَكِيِّ وَما. عَلى الزَكِيِّ بِقُربِ الرِجسِ مِن ضَرَرِ». هارون مگر در خواب ببینی که از همجواری با حضرت رضا(ع) سودی ببری. گردی هم از دامن تو بر ساحت کبریای او نمی‌نشیند.

وی با بیان این بیت از حافظ شیرازی که می‌گوید: «من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق/ چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست»، عنوان کرد: اگر انسان خود را از آلایش‌ها، پاک کند، کیفیت رفتار امام رضا(ع) را مشاهده می‌کند. آنجا که مدیر داخلی اقامتگاه حضرت رضا(ع) می‌دید همه مهتران‌ را بر سر سفره حاضر و با آنان غذا تناول می‌نمود و وقتی می‌گفت، سفره جدا بیندازیم، حضرت می‌فرمودند: «آرام گیر ما همه فرزندان آدم و حوا هستیم و برتری ما جز به تقوا نیست.»

این مدرس دانشگاه ابراز کرد: بار دیگری، حضرت به گرمابه رفته بود و از آنجا که مادر امام از اهالی سودان بود و حضرت سبزه تند بودند، کسی سرزده به حمام رفت و فکر کرد، حضرت رضا کارگر است و از امام خواست که کیسه بکشد و امام هم این کار را قبول کرد و وقتی کارگر حمام آمد، گفت: «تو می‌دانی چه‌کسی را به خدمت گرفته‌ای؟» و او نیز از این کار پشیمان شد، اما حضرت رضا(ع) گفت: «من با تقاضای تو به انجام ثواب رسیدم.»

وی تصریح کرد: این روزها در فضای مجازی بر مقدسات ما توهین می‌شود و کسی هم به فکر دفاع نیست و گرگان به حمله عقاید جوانان ما تیز دندان شده‌اند. امید است جوانان ما از هجوم یاوه‌سرایی‌های آنان که مغرضانه سخن می‌گویند، حفظ شوند.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha