حق تعیین سرنوشت و دخالت در زندگی و نظم در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای سامان بخشیدن به زندگی، از حقوق مهم هر فرد و جامعه است.
حق حاکمیتِ مردم از برجستهترین نکتهها و مهمترین برنامهها و شعارهای امام خمینی(ره) است که همواره در دوران مبارزه علیه رژیم سلطنتی و به منظور حاکمیت و تثبیت نظام سیاسی جدید در ایران، بدان استدلال کرده و تأکید داشت.
اهمیتی که امام برای توسعه سیاسی و حضور مردم در صحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی و نقش آنان در شکلگیری نظام اسلامی قائل بودند بر کسی پوشیده نیست.
ایشان میفرمایند: «از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد. باید اختیار دست مردم باشد، این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هر کس باید دست خودش باشد.»
«این ملت، یعنی هر ملتی حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند، از حقوق بشر است، در اعلامیه حقوق بشر، هر کسی هر ملتی، خودش باید سرنوشت خودش را تعیین کند. ملت ما الان همه ایستادهاند و میخواهند سرنوشت خودشان را تعیین کنند.»
به طور کلی امام خمینی(ره) دراین سخنان به سه نکته اشاره دارند:
حقِ تعیین سرنوشت، از حقوق اولیه انسان است.
حق تعیین سرنوشت مبتنی بر حکم عقل است و همه عقلای عالم آن را قبول دارند.
شرع، عقل و اعلامیه جهانیِ حقوق بشر به همه ملتها حق میدهند که سرنوشت خود را، آنگونه که میپسندند، تعیین کنند.
در ایران قبل از انقلاب، نظام، سلطنتی بود و بر اساس قانون اساسی آن رژیم، مردم از حق حاکمیت و تعیین سرنوشت خویش برخوردار بودند، اما اعتقاد امام به گسترده بودن حق حاکمیت مردم، او را به مبارزه علیه نظام سلطنتی و نابود کردن آن کشاند تا سرنوشتی دیگر برای مردم ایران به وجود آورد که به برخی از اصول و زمینههای آن اشاره میکنیم:
به رسمیت شناختن رأی اکثریت با معیارهای عقل و شرع در تعیین نوع حکومت، از اصول مهم اسلام است. این مکتب با شخصیت دادن به انسانها و احترام به فکر و انتخاب آنان به همه افراد حق میدهد تا بر اساس شرع و عقل، در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود دخالت کرده و حکومت مطلوب خود را به وجود آورند.
خداوند نیز در قرآن مردم را به انتخاب افراد لایق و برتری دادن انسانهای دانا و توانا، باتقوا و عادل به افرادِ نادان، ناتوان، بیتقوا و ستمگر دعوت میکند.
رأی و انتخاب مردم از نظرِ اسلام تا آنجا اهمیت دارد که این مکتب، حکومتهای بدونِ پشتوانه مردمی را، به رسمیت نمیشناسد. قیامهای انبیا و دعوت آنان و نیز دعوت قرآن کریم به امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه علیه طاغوتیان به همین منظور است. بیجهت نیست که امام خمینی(ره) در جواب خبرنگارِ مجله «الاقتصاد العربی» فرمودند: «ما، هر حکومتی را که از طرفِ خود مردم نباشد به شدت طرد میکنیم.»
و نیز در جایی دیگر فرمودند: «سلطنتِ شاه و نیز پدرش بر خلاف میل ملت بود و از ناحیه اجانب و برای حفظِ منافع آنان بر ما تحمیل شده است.»
امام خمینی(ره) با توجه به ساختار نظام سلطنتی که در آن، پادشاه بدون توجه به خواست مردم و تنها با قهر و تکیه بر قدرت اسلحه، بر تخت مینشیند و سلطنت، حق ثابت پادشاه است که نسل به نسل به فرزندان او یا هر کسی که او صلاح بداند به ارث میرسد، چنین حکومتی را از ریشه غیرقانونی دانسته و میفرماید: «ملت ایران با رژیم سلطنتی مخالف است، زیرا رژیمی است تحمیلی، که هرگز متکی به آرای ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادی، مخالف با اراده و خواست مردم است.»
«ملت اگر مطلبی را بخواهد، نمیشود به او تحمیل کرد، نمیشود خلاف او را تحمیل کرد.»
«من مخالف باقی ماندن شاه در مقام سلطنت هستم، به دلیل اینکه اولاً سرکار آمدن او و پدرش به وسیله کودتا با زور و سرنیزه بوده و خود شاه اعتراف کرده که متفقین در ایران صلاح دیدند که من سرکار باشم، یعنی اراده ملت نقشی در روی کار آمدن شاه نداشته است. بنابراین، سلطنت وی از اساس، غیرقانونی است و از مشروعیت برخوردار نیست.»
ایشان پس از ورود به ایران، در اولین سخنرانی خود در بهشت زهرا، این نکته را تجزیه و تحلیل کرده و فرمودند: «سلطنت پهلوی از اول که پایهگذاری شد، بر خلاف قوانین بود... با سرنیزه تأسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت... علاوه بر این، سلطنتی که در آن وقت، درست کرده بودند... ما فرض میکنیم که صحیح بوده است. این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان میگوید که نمیخواهیم این سلطان را. وقتی که رأی دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژیم سلطنتی را نمیخواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است، این هم یک راه است از برای این که سلطنت او باطل است.»
بیتوجهی رژیم حاکم پهلوی به مصالح ملی و حقوق مردم و زمینهسازی برای چپاول سرمایههای فکری، فرهنگی و مادی مردم ایران به شدت مورد اعتراض امام بود.
امام خمینی(ره) در این زمینه میفرماید: «علمای اسلام موظفند با انحصارطلبی و استفادههای نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار درناز و نعمت به سر برند. وظیفه علمای اسلام و همه مسلمانان است که به این وضع ظالمانهخاتمه بدهند و در این راه که راه سعادت صدها میلیون انسان است، حکومتهای ظالم راسرنگون کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند.»
«آنچه بهطور مختصر میتوان گفت: این است که فشار بیش از حد شاه، مردم را چنان در تنگنا قرار داد که آنها دست به یک قیام همگانی زدند. شاه استقلال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی ما را از بین برده و ایران را در همه ابعاد وابسته به غرب و شرق کرده است، مردم ایران را زیر شکنجه و سیاهچالههای زندان کشته است، از تمام علما و خطبا برای گفتن حقایق جلوگیری کرده است و تمام اینها موجب شده است که مردم ایران خواستار یک حکومت اسلامی باشند.»
ایشان در جای دیگر ضمن بیانات خود با اشاره به فجایع رژیم طاغوت میفرماید: «ما حرفی نداریم، الاًّ این که یک ملتی که در طول تاریخ شکنجه و اختناق بوده است... و جنایتکاری و چپاولگری خارجیها و داخلیها بر این ملت سایه افکنده است، ما میخواهیم اینها نباشند. ما میخواهیم مردم آزاد باشند، تحت فشار سلطه دیگران و داخل و خارج نباشند. ما میخواهیم مملکتمان از خودمان باشد، مستقل باشد و تحت رهبری دیگران نباشد. ما میخواهیم مخازن مملکت ما از خودش باشد. ما میخواهیم در این مملک تخودمان کار بکنیم و خودمان نتیجه کار را ببریم.»
آرزوی امام تشکیل حکومت عدل اسلامی بود که مردم خواهان آن بوده و در شعارهایشان آن را مطرح میکردند. در این زمینه امام میفرمایند: «ملت ما مسلم است، علاقهمند به اسلام است، عدل اسلامی را دیده است، تاریخ ما از حکومتهایی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که حاکم بر یک صحنه بزرگ، یک ممالک بزرگ، از عربستان سعودی گرفته تا مصر، ایران، عراق، سوریه و سایر جاها را داشته. همین قاضی که خودش قرار داده برای قضا، وقتی که یک نفر یهودی به او دعوی کرده و ادعا کردهاست چیزی را، قاضی، او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشستهاند و دادخواهی شده است و قاضی حکم بر خلاف حضرت امیر یعنی حکومت وقت کرده و تسلیم بوده است. یک همچو وضع حکومتی داریم، یک حکومت عادل نسبت به افراد رعیت علاقهمند باشد، عقیدهاش این باشد که باید نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگیاش پست باشد و گرسنگی بکشد، ما میخواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم.»
امام خمینی در مجموع گفتهها و نوشتهها و موضعگیریهایش در مراحل مختلف انقلاب، به حق حاکمیت مردم پرداخته و معتقد است تا مردم در صحنه نباشند، هیچ کاری صورت نگرفته و اراده خدا در حاکمیت مستضعفان تحقق نمییابد و این که همیشه در توصیهها و هشدارهایش میفرمود: ملت باید بیدار باشد، امیدوار باشد، یأس به دل خود راه ندهد، با آمالاندیشی و تفکر و روشنبینی این مراحل مختلف را پشت سر بگذارند، مملکت خود را از دست طاغوتیان نجات دهند، مواظب نااهلان باشند مبادا بر مسند قدرت بنشینند و ...، بر اساس همین دیدگاه و به منظور بهرهبرداری صحیح از حق حاکمیتی که خدا به آن عطا کرده است صورت گرفت.
بالاخره هدایتها و پیگیریهای مبارزاتی امام خمینی، حمایتهای مخلصانه، مقاومتها، صبر، ایمان و وحدت مردم ایران در بهمن 57 نتیجه داد و با سقوط سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی، زمینه برای دستیابی به حق حاکمیت و تشکیل نظام مردمی برای سامان یافتن امور دنیوی و اخروی آن فراهم شد.
امام خمینی در آستانه فرو ریختن کنگرههای شاهنشاهی در تاریخ 57/11/15 با توجه به رأی اکثریت مردم ایران به رهبری ایشان، دولتی موقت تشکیل داد تا زمینه لازم را برای حاکمیت ملی و نیل مردم ایران، به حقوق اساسی فراهم کند.
امام خمینی(ره) درباره تعیین نوع حکومت، پس از سقوط حکومت سلطنتی، معتقد بود نظام جدید باید با توجه به دو اصل مهم و کارساز جمهوریت، به عنوان مردمی بودن نظام و اسلامیت، به عنوان زیربنا بودن ارزشهای دینی به نام جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه زیاد، تأسیس شده و رسمیت یابد.
امام در این زمینه میفرماید: «ما تابع آرای ملت هستیم، ملت ما هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم، ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی تحمیل بکنیم.»
«در اینجا (ایران) آرای ملت حکومت میکند. اینجا، ملت است که حکومت را در دست دارد و این ارگانها را ملت تعیین کرده است و تخلف از حکم برای هیچ یک از ما جایز نیست.»
«حکومت اسلامی، حکومتی است که صد درصد متکی به آرای ملت باشد به شیوهای که هر فرد ایرانی احساس کند با رأی خود سرنوشت خود و کشور خود را میسازد.»
«ملت ما خواهان جمهوری اسلامی است، ما باید آن چیزی که آمال ملت است را دنبال کنیم، آن چیزی که ملت در چند سال... فریاد میزنند و از چندین سال است که دنبال او هستند. ما باید به فریاد این ملت گوش کنیم، قشرهای مختلف این مملکت باید به ندای ملت گوش کنند. ببیند ملت چه خواست و چه میخواهد. ملت در طول این یک سال و چند ماه اخیر در خیابانها ریخت و فریاد کرد: آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی. ما باید تابع ملت باشیم... آنکه علاقه به این ملت دارد، آن که علاقه به این کشور دارد... آن که استقلال مملکت را میخواهد در هر مسلکی که هست باید دنبال ملت برود تا پیروز شود.»
«حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما، از رویه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت است و نیز شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید.»
«در هر جایی از ایران که هستند باید بیدار باشید، با بیداری، از حقوق خودتان دفاع کنید. حکومت اسلامی را که از حقوق شما دفاع میکند مستقر و برقرار کنید. من رأی به جمهوری اسلامی میدهم و از شما تقاضا دارم که رأی به جمهوری اسلامی بدهید، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، جمهوری اسلامی.»
آشنایی امام با اصول ارزشی ناب محمدی و حیلهها و حربههای دشمن در تحریف اسلام موجب شد تا ایشان به اسلامیت نظام و معیارها و اصول ارزشی این مکتب در اداره جامعه بیش از هر چیز دیگر پافشاری کرده و اسلام را به عنوان دینی زنده، پویا و نجات دهنده به صحنه اجتماع و زندگی بازگرداند و حکومتی مبتنی برخواست مردم و اصول ارزشی تأسیس کند.
درباره نوع حکومت، با توجه به این که قانون خدا را فوق همه قوانین میدانست، میفرمود: «ما هم که حکومت اسلامی میگوییم، میخواهیم یک حکومتی باشد که هم دلخواه ملت باشد و هم ... حکومت الهی باشد.»
منابع: کتب صحیفه نور و امام خمینی، حکومت اسلامی و hawzah.net
انتهای پیام