به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، در ادامه شرح زیارت عاشورا از کتاب «زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)» برای اثبات همدلی و اعلام یگانگی میخوانیم:
«یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ»
ای اباعبدالله و ای پدر بندگان خدا! در همه عمر و تا روز قیامت، تسلیم و فرمانبر شما و کسانی هستم که فرمانبر شما هستند و مخالف کسانی هستم که مخالف شما میباشند. در این فراز اظهار میداری در تمام ابعاد زندگیام، اعم از امور فردی و اجتماعی دو پرچم در دست دارم، یکی پرچم ولایت و اطاعت و محبت و یاری شما و دل سپردن به آنهایی که به شما دل سپردهاند، یکی هم پرچم عداوت و کینه و دشمنی با دشمنان شما که حجاب حقیقت شدند و ظلمات را بر عالم حاکم نمودند.
خدایا چقدر زندگی با حسین و یاران او زیباست. هر کس در دنیای خاص خود زندگی میکند و با آرزوهای خاصی به سر میبرد و براساس آن نوع از زندگی که برای خود پذیرفته است انتخابهای خود را تنظیم میکند. با این جمله در واقع تعهّد و بیعتی با اباعبدالله میکنم که همواره در آن نوع از زندگی که آن حضرت برای ما تعریف کردهاند بمانم و در همان راستا با دوستان حضرت به سر خواهم برد و در مقابلِ دشمنان خانواده رسول خدا با تمام وجود مقابله میکنم، زیرا زندگی همواره دو طرف دارد، یک طرف محبّت و یک طرف نفرت و هر محبّتی به محبوب به معنی دوری از طرف مقابل است وگرنه محبت، محبتی حقیقی و آرامشدهنده نخواهد بود.
«وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْرا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِكَ»
و لعنت خدا بر خط زیاد و مروان، لعنت خدا بر کل جریان بنی امیه و لعنت خدا بر پسر مرجانه بیپدر، و بر عمر سعد و شمر، و لعنت خدا بر آنهایی که اسبها را زین کردند و لگام زدند و برای پیکار با تو نقاب زدند.
خدا میداند اگر میدانستیم این لعنتهای جهتدار چه اندازه شکوفایی در جان ما ایجاد میکند و چه بصیرتی را به دنبال دارد، تمام جانمان را یک لعنت میکردیم و آن هم لعنت به قاتلان امام حسین . قلبی که بیجهت با عدّهای در ستیز و کینه است، قلب سالمی نیست. قلب سالم قلبی است که در عین محبت به اولیاء الهی، با تنفّر از بدیها و بَدان، خود را به طهارت و سلامت و شعور میرساند. این است آن قلبی که صاحبش را متعالی میکند. به همین جهت در این فراز از زیارت، لعنت میکنی به همه سردمدارانِ ستمگرِ صحنه کربلا، حتّی آنهایی که برای مبارزه با امام اسبها را زین کردند و لگام و نقاب زدند، تا بهکلی از همه حواشی جریان کفر فاصله بگیری. مقابله با فرهنگی که منکر قداست انسانهای قدسی است نیاز جان ما است وگرنه با ملاکهای التقاطی در دام یک نوع لیبرالیسم مقدس مآبانه گرفتار میشویم، بدون آنکه قوه غضبیه خود را مدیریت کنیم و جهت بدهیم.
بعد از آن که قلب خود را در محبت و در بغض به تعادل رساندی نظر میکنی به حضرت اباعبدالله و میگویی:
«بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِكَ»