رابطه دنیا و آخرت؛ مبانی اقتصاد اسلامی
کد خبر: 4022180
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۹

رابطه دنیا و آخرت؛ مبانی اقتصاد اسلامی

یکی از مؤلفه‌های اقتصاد قرآنی، نوع نگرش نسبت به فرد و جامعه است که در شکل‌گیری اهداف اقتصادی تأثیر بسزایی دارد. از دیگر مبانی نظام اقتصادی در جهان‌بینی اسلامی که در اهداف اقتصادی تأثیر دارد، مسئله‌ رابطه‌ دنیا و آخرت است که نظام اقتصادی و اهداف براساس آن پایه‌ریزی شده و به ارتباط بین اعمال انسان در دنیا و آخرت قائل هست و رضایت‌مندی دنیوی را مقدمه‌ سعادت اخروی می‌داند.

اقتصاد اسلامى در قرآن کریمیکی از مهم‌ترین مسائل جوامع بشری در طول قرون و نیز از اهداف مهم ماموریت‌های انبیا مسائل اقتصادی مردم بوده است، زیرا استقلال، قدرت مقاومت در مقابل حوادث طبیعی و اجتماعی، ثبات سیاسی و قدرت و شوکت فرهنگی هر جامعه‌ای‌، رابطه‌ مستقیم با حل مشکلات و کمبودهای اقتصادی آن جامعه دارد.

دست یافتن به نظرات اقتصادی در بسیاری از موارد از مسائل جهان‌بینی بهره می‌گیرد. نظام‌های اقتصادی جهان، هرکدام براساس دیدگاه خاصی که از مبدا و معاد، هستی و خلقت، انسان و جامعه و روابط آنها دارند، مبنایی برای مسائل اقتصادی خویش دارند که براساس جهان بینی‌شان شکل می‌گیرد و تبعاً، اهداف اقتصادی نیز ریشه در مبانی دارند و اصول نظام اقتصادی براساس همان مبانی مطرح و در جهت تحقق اهداف اقتصادی هستند و به این لحاظ، نظام اقتصادی متناسب با جهان‌بینی و مبانی آن شکل می‌گیرد.

برای نمونه عقیده به مبدا و معاد و رابطه‌ آن دو، مالکیت حق مطلق خدا است، انسان در مالکیت صرفااً امانت‌دار است و... مبین اندیشه‌ خاص مربوط به اسلام، هستی و زندگی دنیوی است. بنابراین، این نوع بینش‌ها در تفسیر از هستی، جامعه و روابط آن و غیره در مسائل اقتصادی مؤثر است، همان‌گونه که مسائل اقتصادی و فعالیت‌های آن نیز متقابلاً در انسان و سرنوشت وی تأثیر مستقیمی گذارد.

در بینش اسلامی که قائل به ربوبیت تکوینی خداوند است و ربوبیت تشریعی را لازمه‌ ربوبیت تکوینی می‌داند، نیز خدا را مالک مطلق، هادی همه اشیا و رازق همه چیز معرفی می‌کند، لذا نقش این‌گونه مفاهیم ارزشی قرآن در بیان مکتب اقتصادی اسلام روشن می‌شود. برای نمونه در مسئله‌ مالکیت، انسان صرفا خلیفه‌الله و امانت‌دار در اموال است و هدف از این بینش، عدم وابستگی انسان به مال دنیا است و در نتیجه، انفاق برای او سهل خواهد بود.

در اندیشه‌ ناب قرآنی هدف از خلقت منابع طبیعی، چیزی جز رفع نیازهای انسان نیست و به دلیل هماهنگی میان طبیعت و نیاز‌های انسان نیز مال دنیا مایه‌ای جز آزمایش آدمی نیست.  یعنی در سایه اعتقاد به مبدا و معاد، اقتصاد و ثروت فی‌نفسه ارزش و سعادت نیست، بلکه سعادت‌ساز و در بوته‌ آزمایش قرار دادن انسان است.

یکی از خصیصه‌های اقتصاد قرآنی، مبانی انسان‌شناسی آن است. نظام اقتصادی اسلام باید طوری تنظیم شود که زمینه‌ عبودیت خدا را در مسیر حرکت جامعه فراهم کند. اهداف نظام اقتصادی اسلام، انسان را به هدف کلی افرینش نزدیک کرده و در نتیجه، عدالت اقتصادی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار شده و به دنبال آن، رفاه و آسایش مادی نیز مفهوم ویژه خواهد داشت.

هدف‌دار بودن اقتصاد در اسلام

در نظام اقتصاد اسلامی، اراده، اختیار و خرد بر غرایز و امیال انسان حاکم است و رفاه مادی هدف نظام نبوده و آزادی تولید و توزیع مصرف و عدم دخالت و نظارت در اقتصاد را در پی دارد.

یکی از مؤلفه‌های اقتصاد قرآنی، نوع نگرش او نسبت به فرد و جامعه است که در شکل‌گیری اهداف اقتصادی تأثیر بسزایی دارد. در قرآن کریم برای فرد و جامعه هر دو اصالت قائل است که دارای سرنوشت مشترک و تأثیرگذاری متقابل‌اند. مطابق این اندیشه که به دیدگاه اصالت فرد و جامعه شناخته می‌شود، فرد و جامعه هر دو دارای منافع و مالکیت‌های مخصوص به خود ـ با شرایط خاصی ـ هستند. اثر این اندیشه‌ قرآنی نسبت به فرد و جامعه، این است که در عین رسمیت داشتن مالکیت خصوصی و آزادی‌های فردی، با وضع انواع مالکیت‌های عمومی و دولتی و با قرار دادن شرایطی برای فعالیت‌های اقتصادی، منافع جامعه نیز تأمین شود و در صورت تزاحم منافع فرد و جامعه، منافع و مصالح جامعه مقدم می‌شود، زیرا در اسلام، آن‌چه مهم است فعالیت‌های متناسب و مفید اقتصادی فرد است و فقط با کار مفید اقتصادی در ثروت‌های طبیعی صاحب حق می‌شود و الا، دارای مالکیت خصوصی نشده و صاحب حق خاصی که او را از دیگران متمایز بکند، نمی‌شود و کارش از مصادیق احتکار و امثال آن به‌شمار می‌رود.

از دیگر مبانی نظام اقتصادی در جهان‌بینی اسلامی که در اهداف اقتصادی تأثیر دارد، مسئله‌ رابطه‌ دنیا و آخرت است که نظام اقتصادی و اهداف بر اساس آن پایه‌ریزی شده و به ارتباط بین اعمال انسان در دنیا و آخرت قائل هست و رضایت‌مندی دنیوی را مقدمه‌ سعادت اخروی می‌داند. لذت دنیوی همان حیات پاکیزه‌ مطلوب قرآنی در راستای مطلوبیت حیات اخروی و قرب الهی است و تمام روابط فردی و اجتماعی از جمله روابط اقتصادی در راستای هدف نهایی سیر می‌کنند.

نظام اقتصادی اسلام با سرشت و فطرت انسان هماهنگی کامل دارد، زیرا از طرف منبع وحی طراحی شده که با فطرت و مقتضای سرشت او آگاهی کامل دارد و این نظام،هیچوقت و تحت هیچ شرایط زمانی و مکانی رنگ عوض نمی‌کند. در نظام اقتصادی قرآن تمام نیازهای مادی، روحی، معنوی و اخلاقی در نظر گرفته شده و لذا خداوند حکیم همه‌ دین را که مجموعه‌ای از قوانین الهی و از جمله قانون اقتصاد است، مطابق فطرت انسان وضع نموده است.

نظام اقتصادی اسلام در درون اجزای خود هم از یک هماهنگی خاصی برخوردار است. مثلا یکی ازدلایل تحریم ربا، این است که جلوی زیان اجتماعی آن را - مثل اختلاف فاحش ثروت‌ها - بگیرد، نه اینکه انگیزه‌های صاحبان پس‌انداز برای استفاده از پس‌اندازشان نادیده گرفته شده باشد. در عین حال که جایگزین مناسب هم برای ربا منظور شده است تا صاحبان پس‌انداز متضرر نشوند. آن جایگزین، سودهای بازرگانی از طریق مشارکت در سرمایه‌گذاری‌های تولیدی و تجاری به صورت مضاربه، مزارعه و مانند آن است. یا مثلاً مالکیت خصوصی، جزئی از مجموعه‌ نظام اقتصادی است که شامل مالکیت عمومی و دولتی نیز می‌شود و در برنامه‌ریزی‌ها باید مجموعه‌ آنها مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند.

نظام اقتصادی اسلام با نظام عبادی آن ارتباط کامل دارد. مثلاً کار در فرهنگ اسلام، یک نوع جهاد و از بالاترین عبادت‌ها محسوب می‌شود. خمس، زکات و مالیات‌ها، همگی عبادت محسوب می‌شوند و مانند عبادات نماز، روزه و امثال آن، به قصد قربت برای تکامل انسان انجام می‌گیرند تا عمل وی لغو و باطل نشود. نکاتی که در بالا ذکر شد کاملاً با جهان‌بینی و نظام اعتقادی اسلام ارتباط محکم دارد و ایمان به خدا، محکم‌ترین ضامن اجرایی این نظام است.

پیوند محکم اقتصاد و حقوق از مسلمات و هر دو، اجزای یک طرح نظری کامل برای جامعه به شمار می‌روند. نظام اقتصادی با نظریات و پایه‌هایش زیربنای حقوق و قانون مدنی محسوب شده و عامل مهمی در تعیین گرایش و جهت‌گیری عمومی آن محسوب می‌شود.

فعالیت‌های اقتصادی نه تنها هم‌بستگی با اخلاق دارد، بلکه برای استحکام ارزش‌های اخلاقی است. مثلا زکات با این‌که از واجبات و یک تکلیف هست، اما برای تهذیب افراد، رشد و کمال او محسوب شده و از امور اخلاقی سازنده به شمار می‌رود.

حاکم اسلامی بر تمام شئون زندگی از جمله اقتصاد ولایت دارد و اجرای مسائل اقتصادی با مشورت و نظارت او صورت می‌گیرد. تعیین سیاست‌های کلان اقتصادی، دستورات متغیر متناسب با شرایط زمان‌ها و مکان‌ها و هدایت مردم به سوی اهداف حکومت اسلامی از جمله اهداف اقتصادی اسلام، توسط حاکم صورت می‌گیرد. علاوه بر آن، حاکم از امکانات گسترده‌ای چون انفال، اراضی، اموال عمومی مسلمین، معادن، صنایع و غیره برخوردار است، تا در جهت تأمین مصالح عمومی به کار ببرد. سعادت جامعه‌ اسلامی ارتباط مستقیم با اهداف اقتصادی آن دارد که از اصول حیات طیبه‌ قرانی به شمار می‌رود.

منابع: کتب قرآن نماد حیات معقول و مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلام و ensani.ir

انتهای پیام
captcha