کد خبر: 4321832
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۸
یادداشت

ایمان و علم؛ دو کلید اصلی برای رسیدن به تعالی انسانی

اسلام نه تنها رابطه‌ای هم‌افزا میان ایمان و علم قائل است، بلکه معتقد است که این دو در کنار هم، کلید اصلی برای رسیدن به معرفت حقیقی و تعالی انسانی هستند، بنابراین، ترویج علم و تقویت ایمان، دو وظیفه اساسی هر مسلمانی است که باید همزمان در زندگی فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.

ایمان و علمرابطه‌ میان ایمان و علم و نسبت بین علم و دین یا به عبارت دیگر، رابطه‌ بین عقل و ایمان، از دیرباز یکی از موضوعات پرچالش و پیچیده‌ فکری و فلسفی در حوزه‌ تفکر انسان بوده است. این موضوع، از زمان‌های قدیم تاکنون، ذهن بسیاری از دانشمندان، فیلسوفان، متفکران و متدینان را به خود مشغول ساخته است و هر گروه براساس دیدگاه‌ها و اصول خاص خود، نظریه‌ها و تبیین‌های مختلفی ارائه داده‌اند. به نظر می‌رسد قبل از مقدم ساختن ایمان بر علم و یا بالعکس و همچنین فهم دقیق کیفیت رابطه‌ بین ایمان و علم، باید ابتدا مقصود از علم و ایمان به‌طور عمیق‌تری دانسته شود. ایمان به چه معناست و مراد از علم چیست؟ مهدی زره‌ساز، پژوهشگر دینی یادداشتی در اختیار ایکنای خراسان‌‌رضوی قرار داده است که در ادامه می‌خوانیم؛

ایمان در فرهنگ دین اسلام، به معنای باور قلبی و تصدیق کردن و باور داشتن به تمام اموری است که از جانب پیامبر اکرم(ص) به بشریت عرضه شده است. بنابراین کسی ایمان دارد که از اعماق جان خود به حقانیت قرآن و گفته‌های پیامبر و اهل بیت ایشان علیهم‌السلام باور قلبی داشته باشد و این اعتقاد درونی را به زبان بیاورد، اقرار لسانی داشته باشد و در مرحله کردار نیز طبق پیام‌های قرآن و فرمایشات معصومان علیهم‌السلام عمل کند. 

علم از دیدگاه کلان به معنای آگاهی و ادراک انسان از واقعیات خارجی است. انسان دارای قوای ادراکی متنوعی همچون قوای حسی پنجگانه، قوه ذهن و عقل و قلب است. آدمی به وسیله این قوای ادراکی، با عالم خارج مرتبط شده و اموری را ادراک می‌کند، بنابراین، می‌توان علم را به معنای ادراک و فهم تنظیم یافته از واقعیات و حقایق خارجی دانست که به وسیله قوای ادراکی انسان برای آدمی حاصل می‌شود.

با توجه به تعاریف یاد شده برای علم و ایمان، می‌توان به تبیین رابطه علم و ایمان پرداخت. در قدم اول باید به این نکته تأکید داشت که ایمان باید براساس علم باشد و ایمان کورکورانه از منظر دین قابل قبول نیست. بدین معنا که فرد در مواجهه با پیام‌های بنیادین و اصلی دین، باید قوای ادراکی خویش را فعال کند و با دقت پیام دین را در حوزه اصول اساسی آن فراگیرد و در این پیام‌ها تأمل کند. آدمی باید در مواجهه با نمایندگان الهی و پیام‌های آن‌ها، عقل خویش را به‌کار گیرد و به‌طور مثال در حوزه توحید، از روی فهم و آگاهی با تمام وجود بیابد که خداوند یگانه و یکتا، پروردگار تمام عالم است.

همچنین در زمینه اعتقاد و ایمان به پیامبر(ص) باید با استفاده از عقل خویش بتواند مدعیان راستین را از مدعیان دروغین تشخیص دهد. پس در حوزه اصول اساسی ایمان، قوای ادراکی و عقل و قلب انسان نقش اساسی دارند و از منظر دینی، ایمانی مطلوب است که ناشی از فهم، آگاهی و یقین باشد. انسان باید در زمینه‌ اصول عقاید براساس براهینی که مورد تصدیق قوای ادراکی اوست، باور قلبی پیدا کند. باور کورکورانه و تقلید بدون علم در این حوزه، از منظر دین مطلوب نیست. پیام‌های دینی در این حوزه نیز از قبیل آیات و روایات، نقش تذکر دادن و تعلیم دادن دارند و پیامبران و امامان در این زمینه در جایگاه معلمان الهی هستند که انسان‌ها را راهنمایی می‌کنند تا خودشان با قوای ادراکی خود به حقانیت پیام دین پی ببرند.

در آیات فراوانی از قرآن به این مطلب تأکید شده است که یکی از وظایف پیامبر(ص)، تعلیم دادن به انسان‌هاست و رابطه پیامبر(ص) و انسان از یک جهت، رابطه آموزگار و آموزنده است: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»(جمعه:۲) همین‌طور در آیاتی دیگر انسان‌ها از هر عمل بدون علم و باورمندی به هر مطلبی بدون علم نهی شده‌اند: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا» (اسراء:۳۶) قرآن در عین حال از انسان‌ها خواستار است که در برابر پیام‌های نمایندگان الهی تسلیم بوده و مطیع ایشان باشند که همین معنای ایمان است، زیرا پیش فرض این است که آدمی با استفاده از قوای ادراکی خویش و از روی علم، به حقانیت نمایندگان الهی پی ببرد و بعد از چنین یقینی، خودِ قوای ادراکی و عقل به انسان متذکر می‌شوند که ایمان داشتن به کسی که حقانیت آن‌ها با براهین به اثبات رسیده است، عملی عقلانی و برهانی است.

دلیل بر این مطلب آن است که انسان خود می‌یابد قوای ادراکی او دامنه روشنگری محدودی دارند و باید توجه داشت که قوای ادراکی انسان محدود و ناقص است. انسان، در بسیاری از موارد به دلایل و شواهد کامل دست نمی‌یابد و در عین حال، نیازهای متعددی دارد که نمی‌تواند تنها بر پایه‌ ادراکات خویش، مصالح و مفاسد را تشخیص دهد، بنابراین ایمان داشتن به خدا و نمایندگان او که به تمامی مصالح و مفاسد آگاه هستند و انسان را در مسیر رفع نیازهایش و رشد و تکامل او راهنمایی می‌کنند، امری علمی و برهانی تلقی خواهد شد. ایمان و علم نه تنها در تعارض با یکدیگرند بلکه از منظر دین نیز، ایمان باید براساس علم باشد و ایمان کورکورانه و تقلید بدون علم در اصول عقاید، از دیدگاه دین مطلوب نیست. 

تعریف دیگر علم، معمولاً به معنای یافته‌هایی است که بشر با قوای ادراکی خویش و به طور مستقل با تأمل و تجربه به آن‌ها دست یافته است. نکته مهم در این زمینه آن است که باید یافته‌های علمی بشری را در تمامی عرصه‌ها از قبیل علوم انسانی و تجربی و ... در چند دسته جداگانه تقسیم‌بندی کرد. دسته‌ای از یافته‌ها در حد فرضیات علمی است، بدین معنا که دانشمندان برای پدیده‌ای بر اساس شواهد محدودی، حدسی آگاهانه برای توضیح آن ارائه می‌دهند. معمولاً فرضیه‌ها قدم اول پیشرفت علمی محسوب می‌شوند و طی مسیر، قابل نقض و اثبات هستند.

دسته‌ دیگری از یافته‌های علمی بشر، نظریات نام دارد. نظریه سطحی بالاتر از فرضیه است و به معنای توضیح جامعی است که برای پدیده‌ها ارائه شده و پشتوانه‌ای از دلایل، شواهد و قرائن را به همراه دارد. نظریات نیز مانند فرضیات اصل واقع را برای انسان نمایان نمی‌کند، اما توضیح و توجیه قابل پذیرشی را ارائه می‌کند، بنابراین امکان نقض نظریات نیز وجود دارد، اما تا زمانی که نقض نشده باشند مورد اطمینان دانشمندان و مردم قرار می‌گیرند. مرحله‌ بعدی مسیر علمی یقین نام دارد که به معنای اطمینان صد در صدی به مطلبی است که پشتوانه غیر قابل نقضی از دلایل و شواهد را داراست و به عبارت دیگر، یافته‌ یقینی یافته‌ای است که انسان واقع را ادراک کرده است و به همین دلیل، چنین یافته‌ای نقض نخواهد شد.

 با توجه به این تعریف از علم و دسته‌بندی یاد شده می‌توان گفت یافته‌های علمی یقینی نه تنها در تعارض با ایمان نیستند، بلکه هر چه این دسته از یافته‌های بشری گسترش پیدا کند، ایمان آدمی تقویت خواهد شد، چرا که به‌طور مثال، دانشمندان اسلامی با توجه به همین یافته‌ها به تبیین وجوه اعجاز قرآن پرداخته‌اند. بدیهی است هر اندازه که وجه اعجاز قرآن برای آدمی روشن‌تر شود، ایمان او به دین و خداوند بیشتر تقویت می‌شود. باید گفت یافته‌های علمی بشری که به مرحله یافته‌های یقینی باشد، سازگار با پیام‌های دینی خواهد بود و موجب تقویت ایمان می‌شوند، اما در مورد دیگر یافته‌ها از قبیل نظریات و فرضیات، ممکن است در برخی موضوعات بین پیام‌های متون آسمانی و چنین یافته‌هایی، تعارض و ناسازگاری مشاهده شود که در این صورت نمی‌توان چنین نتیجه گرفت که اساساً ایمان و علم بشری با یکدیگر ناسازگار هستند، زیرا فرضیات و نظریات تلاش‌هایی علمی برای رسیدن به واقع هستند، اما لزوماً واقعیت را برای آدمی نمایان نمی‌کنند.

 در حالی که ایمان به پیام‌های دینی، با پشتوانه‌ای از دلایل برهانی همراه است و این دلایل بیانگر این مطلب هستند که پیام‌های آسمانی از سوی خدای عالم و حکیمی است که به تمامی عالم احاطه کامل دارد، بنابراین، در صورت تعارض بین پیام دینی و یافته‌های فرضیه‌ای و نظری، قوای ادراکی آدمی از جمله عقل انسان، حکم می‌کند که ایمان به پیام‌های آسمانی بر فرضیات و نظریات مقدم هستند.


نکته دیگر در این موضوع که باید متذکر شد این است که امروزه بشر عموماً با متون دینی سر و کار دارد که شامل قرآن و احادیث هستند. ایمان نیز به معنای تصدیق و باور قلبی به محتوا و مضمون این متون است و برای نسبت دادن محتوای این متون به دین، گام‌های علمی زیادی باید برداشته شود. به عنوان مثال، در مورد قرآن به دلیل تواتر آن با اطمینان الفاظ آن را به خداوند متعال نسبت می‌دهیم، اما در مورد برخی از احادیث، باید فرآیند‌های علمی خاصی پیگری شود تا بتوان حدیث را به نمایندگان الهی منسوب دانست.

 از سوی دیگر بعد از اطمینان از نسبت آیات قرآن به خدا و نسبت روایات به نمایندگان الهی، باید تلاشی علمی در راستای فهم صحیح این متون صورت گیرد و باید دانست که همه متون وحیانی برای انسان‌ها در یک سطح نیستند و تنها معانی برخی از آیات و روایات واضح و روشن است که آدمی می‌تواند به معنای آن‌ها یقین پیدا ‌کند، اما گاهی معانی کاملاً واضح نیست و تقریباً همان مسیر علمی در یافته‌های علمی بشر در اینجا هم صادق است. بدین معنا که گاهی برای معنای یک آیه یا روایت، توضیح احتمالی براساس شواهد محدود مطرح می‌شود، گاهی نیز معنایی مستدل و براساس شواهد و قرائن از سوی دانشمندان علوم اسلامی ارائه می‌شود، اما سطح اطمینان‌آوری آن مانند حالتی نیست که آدمی به معنای حقیقی یقین پیدا می‌کند، بنابراین هنگام مشاهده ناسازگاری بین نظریات و فرضیات دانشمندان علوم اسلامی و فرضیات و نظریات دانشمندان علوم بشری، نمی‌توان تعارض ایمان و علم را نتیجه گرفت. زیرا در این صورت هم یافته‌های عالمان اسلامی از متون وحیانی تمام واقعیت پیام‌های دین را نمایان نمی‌کند و نه یافته‌های نظری و فرضیه‌ای دانشمندان علوم بشری به حقیقت و واقعیت رسیده‌اند، بلکه هر دو گروه در تلاش بوده‌اند تا توضیح و توجیهی از موضوعات مورد مطالعه خویش ارائه دهند.

در نهایت می‌توان گفت که اسلام نه تنها رابطه‌ای هم‌افزا میان ایمان و علم قائل است، بلکه معتقد است که این دو در کنار هم، کلید اصلی برای رسیدن به معرفت حقیقی و تعالی انسانی هستند، بنابراین، ترویج علم و تقویت ایمان، دو وظیفه اساسی هر مسلمانی است که باید همزمان در زندگی فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد تا انسان در مسیر رشد و کمال قرار گیرد و جامعه‌ای عادل و پویا ساخته شود.

انتهای پیام
خبرنگار:
امیرحسین جعفری
captcha