بررسی عمیق آموزههای قرآنی، نشان میدهد که راهحل بحرانهای اقتصادی و معیشتی امروز، فراتر از سیاستهای صرفاً مالی و پولی است و ریشه در نگاه دینی به ثروت و توزیع دارد.
تأکید قرآن بر مالکیت حقیقی خدا، عدالت اقتصادی بهعنوان هدف غایی، و تحریم انباشت بیعدالت ثروت را برجسته میکند. در ادامه، ارتباط حیاتی میان قناعت (فضیلت فردی) و عدالت (وظیفه حکومتی) بهعنوان مثلث متعادلساز رفاه پایدار در اسلام بررسی شده و راهکارهای عملی برای بهکارگیری این آموزهها در سیاستگذاریهای کلان مالیاتی، مبارزه با ربا و تقویت تولید ملی ارائه میشود.
بر همین اساس، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی، گفتوگویی با منورسادات شایستهخو، مدیر حوزه علمیه نرجس خراسان، انجام داده است که در ادامه میخوانیم؛
آموزههای قرآنی در حوزه اقتصاد بر چند محور کلیدی تأکید دارد. نخست آنکه خداوند میفرماید: مالکیت حقیقی از آن خداست: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» (آل عمران/ 189). این اصل، انسان را بهعنوان «خلیفه» و «امین» خدا در استفاده از نعمتها معرفی میکند، نه مالک مطلق.
عدالت اقتصادی بهعنوان هدف غایی: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ 25). قیام به قسط، عدالت اقتصادی را نیز دربر میگیرد.
توزیع ثروت و مقابله با انباشت بیعدالت: قرآن با ابزارهایی مانند زکات، انفاق، تحریم ربا و نظام ارث، مسیر توزیع ثروت را تنظیم میکند و از تمرکز دارایی در دست گروهی خاص انتقاد دارد: «کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ»(حشر/ 7).
تأکید بر کار و تلاش: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ» (ملک/ 15).
ارزش کار و بهرهوری از زمین بهعنوان رزق الهی مورد تأکید مستقیم قرآن است.
نهی از اسراف و تبذیر: «وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا» (اعراف/ 31). میانهروی و پرهیز از مصرفگرایی، یکی از اصول محوری در اقتصاد قرآنی است.
این سه مفهوم، پایههای یک «مثلث متعادلساز» در اقتصاد اسلامی را تشکیل میدهند. قناعت یک فضیلت اخلاقی و فردی است؛ به معنای رضایت به اندازه لازم و دوری از حرص و طمع. قناعت موجب کاهش فشارهای کاذب مصرفی و آرامش روانی فرد میشود. عدالت اقتصادی یک وظیفه اجتماعی و حکومتی است؛ با هدف ایجاد ساختارهایی عادلانه برای دسترسی همه افراد جامعه به فرصتها و منابع. همچنین رفاه هدف مشروع جامعه اسلامی است. اسلام با فقر و تنگدستی مخالف است؛ چنانکه در حدیث آمده: «کاد الفقر أن یکون کفراً.» اما رفاه مورد نظر اسلام، رفاهی است که از مسیر عدالت و با روحیه قناعت حاصل شود، نه رفاه مبتنی بر استثمار و اسراف.
در نتیجه قناعت فردی به حکومت اجازه میدهد منابع را به سمت عدالت توزیعی سوق دهد و در نهایت، رفاه عمومی و معنوی پایدار برای جامعه ایجاد کند. قناعت دشمن عدالت نیست؛ پشتیبان آن است.
بهکارگیری آموزههای دینی در سیاستگذاری اقتصادی امروز شامل موارد مختلف میشود. سیاستهای مالیاتی عادلانه که شامل طراحی نظام مالیاتی مبتنی بر آموزههای زکات و خمس، بهویژه برای داراییهای کلان و ثروتهای راکد میشود.
مبارزه با ربا و گسترش اقتصاد مشارکتی که شامل جایگزینی قراردادهای ربوی با عقود اسلامی همچون مشارکت مدنی، مضاربه، جعاله و سلف برای تأمین مالی بنگاههای کوچک و متوسط است.
هدفمندسازی یارانهها که حمایت از اقشار آسیبپذیر بهجای پرداخت یارانههای عمومی و غیرهدفمند را دربرمیگیرد.
تولید ملی و خودکفایی اقتصادی که اولویتدادن به تولید داخلی، حمایت از صنایع دانشبنیان و کاهش وابستگی به نفت، که مصداق عینی «قِوام» در اقتصاد اسلامی است.
فرهنگسازی در مصرف که ترویج مصرف کالای داخلی و پرهیز از اسراف از طریق رسانهها، آموزش و نهادهای فرهنگی را دربر میگیرد.
مسئولیت فردی که کار و تلاش صادقانه، قناعت، پرهیز از ربا و اسراف، و پرداخت دقیق زکات و خمس را شامل میشود. مسئولیت اجتماعی که حمایت از فقرا از طریق انفاق، توصیه دیگران به رفتار اقتصادی سالم، و نهی از تبذیر و مصرفگرایی را دربرمیگیرد.
مسئولیت نظارتی که نظارت بر عملکرد مسئولان و مطالبه عدالت اقتصادی و مبارزه با فساد از طریق امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی را شامل میشود و مسئولیت فرهنگی که ترویج سبک زندگی اسلامی در رفتارهای اقتصادی، مصرف، تولید و حمایت از کار و سرمایه ایرانی را دربر میگیرد.
انتهای پیام