
هر فرهنگ و تمدن زندهای بهسان یک موجود زنده، برای بقا و بالندگی نیازمند دو امر است: شناخت دقیق بیماریها و آسیبهایی که از درون و بیرون آنرا تهدید میکند و شناسایی هوشمندانه فرصتها و ظرفیتهایی که میتواند به رشد و شکوفایی آن یاری رساند. فرهنگ غنی و ریشهدار تشیع نیز از این قاعده مستثنی نیست. در جهان پرآشوب امروز، پرداختن به افتخارات گذشته به تنهایی کافی نیست، بلکه یک «خودنگری انتقادی» و «آیندهپژوهی راهبردی» ضرورتی انکارناپذیر است. در همین خصوص
رضا ملازاده یامچی، پژوهشگر دینی، یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
گفتمان رایج در میان ما، اغلب یا تمجیدآمیز و یا تدافعی است و کمتر به آسیبشناسی درونی و تحلیل واقعبینانه تهدیدات بیرونی میپردازد. این یادداشت بر آن است تا با پرهیز از این دو رویکرد، گامی در مسیر یک تحلیل منصفانه بردارد و به این پرسش کلیدی پاسخ دهد: مهمترین چالشهای درونی (آسیبها) و بیرونی (تهدیدها) که امروز
فرهنگ شیعی را به مخاطره انداخته کداماند و در مقابل، کلیدیترین فرصتها و ظرفیتهای ذاتی این مکتب برای عبور از این چالشها و ارائه چهرهای اصیل، کارآمد و جذاب به جهان چیست؟
برای تحلیل این موضوع، باید با نگاهی جامع، دو کفه ترازو را به دقت بررسی کنیم: کفه چالشها و کفه فرصتها.
قرآن کریم، خود، معیار و میزان برای سنجش هر فکر و فرهنگی است. این کتاب آسمانی از یک سو به غلوّ و زیادهروی در دین هشدار میدهد: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ...» (نساء، ۱۷۱)؛ «ای اهل کتاب، در دین خود غلوّ نکنید...». این آیه، یک اصل جاودان در نقد هرگونه افراطگرایی و خروج از اعتدال است و از سوی دیگر، با تأکید بر مفاهیمی چون حکمت، برهان و تعقل، راه را بر هرگونه خرافهپرستی و سطحینگری میبندد. با همین میزان قرآنی باید به نقد فرهنگ موجود پرداخت.
چالشهای پیش روی تشیع را میتوان به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرد:
الف) چالشهای درونی
1. سطحینگری و غفلت از گوهر دین: بزرگترین خطر، آن است که پوسته جای مغز را بگیرد. گاه محبت به
اهلبیت(ع) که باید راهی برای رسیدن به توحید و معارف عمیق قرآن باشد، خود به هدف نهایی تبدیل شده و بهانهای برای غفلت از عمل به قرآن و کسب معرفت میشود. تمرکز افراطی بر ظواهر و مناسک، بدون توجه به روح و فلسفه آن (مانند تبدیل شدن عزاداری از یک مکتب حماسه و بیداری به یک آیین صرفاً تخلیه هیجانی)، این آفت را تشدید میکند.
2. خرافهگرایی و غلوّ: ورود برخی باورهای بیاساس، خوابنماهای سست و غلوّ در مورد مقام ائمه(ع) که با جایگاه توحیدی و قرآنی ایشان در تضاد است، چهره عقلانی و نورانی این مکتب را مخدوش میکند و این در حالی است که خود ائمه اطهار(ع) سرسختترین مبارزان با جریان غالیان در زمان خویش بودهاند.
3. تفرقه و اختلافات داخلی: وجود برخی اختلافات غیرمبنایی، نزاعهای سیاسی و عدم تحمل دیدگاههای متفاوت در درون جامعه شیعی، انرژی و توان این جامعه را به جای صرف شدن برای رشد و تعالی، صرف خنثیسازی یکدیگر میکند.
ب) چالشهای بیرونی
1. تهاجم تکفیر و وهابیت: بیشک، بزرگترین تهدید خارجی، خشونت عریان و تهاجم تبلیغاتی گسترده جریانهای تکفیری است که با تکفیر شیعیان، به ایجاد نفرت و جنگهای فرقهای در جهان اسلام دامن میزنند. این جریان با حمایت مالی و رسانهای عظیم، بهطور مداوم در حال تخریب چهره تشیع است.
2. اسلامهراسی و نگاه سیاسی: در غرب، پروژه «اسلامهراسی» (Islamophobia) اغلب تفاوتی میان شیعه و سنی قائل نمیشود و کل اسلام را یک تهدید معرفی میکند. از سوی دیگر، گره خوردن نام تشیع با تحولات سیاسی یک کشور خاص (ایران)، باعث شده که بسیاری در جهان، فرهنگ غنی و چندوجهی شیعه را تنها از دریچه سیاسی نگریسته و از درک ابعاد معنوی، عرفانی و فلسفی آن محروم بمانند.
۳. فرصتها و ظرفیتها
در برابر این چالشها، فرهنگ شیعی از ظرفیتهای ذاتی و فرصتهای جهانی بینظیری برای برونرفت و درخشش برخوردار است:
میراث عظیم فلسفی و جایگاه رفیع عقل در مکتب اهلبیت(ع)، قدرتمندترین پادزهر برای مقابله با خرافهگرایی داخلی و بنیادگرایی خارجی است. ارائه چهرهای از اسلام که اهل منطق، استدلال و گفتوگوست، بزرگترین فرصت برای جذب نخبگان و نسلهای پرسشگر است.
دوگانه عدالت و معنویت که در حماسه عاشورا و عرفان شیعی بههم پیوند خورده، پاسخی جامع به دو نیاز اصلی انسان معاصر است: نیاز به عدالت اجتماعی و نیاز به معنای فردی. این دو بال، ظرفیت پرواز فرهنگ شیعی را در جهان فراهم میکنند.
باز بودن باب اجتهاد نیز این توانایی را به فقه و اندیشه شیعه میدهد که برای مسائل نوپدید جهان، راهحلهای کارآمد و بهروز ارائه دهد و از بنبست و تحجر جلوگیری کند.
ب) فرصتهای جهانی
سرخوردگی از مادیگرایی صِرف، یک تشنگی عظیم برای معنویت اصیل در سراسر جهان ایجاد کرده است. عرفان اسلام ـ شیعی با چهره رحمانی و انسانگرای خود میتواند این تشنگی را به بهترین نحو سیراب کند.
امروز به لطف اینترنت و شبکههای اجتماعی، میتوان پیام اصیل و عقلانی تشیع را بدون واسطه و سانسور رسانههای معاند، به گوش میلیونها نفر در سراسر جهان رساند و این بزرگترین فرصت برای جهاد تبیین و مقابله با دروغپراکنیهاست.
بررسی دو کفه چالشها و فرصتها ما را به این نتیجه روشن میرساند که فرهنگ شیعی در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. آینده این فرهنگ، بیش از آنکه به تهدیدات بیرونی وابسته باشد، به نحوه مواجهه ما با آسیبهای درونی و چگونگی استفاده ما از فرصتهای طلایی پیش رو بستگی دارد. بزرگترین جهاد امروز برای پیروان اهلبیت(ع)، نه یک جهاد نظامی که یک «جهاد فرهنگی و خودسازی» و راه برونرفت از چالشها، در یک بازگشت هوشمندانه به اصول نهفته است:
بازگشت به قرآن: قرار دادن قرآن به عنوان معیار اصلی و محور تمام باورها و رفتارها، برای پالایش فرهنگ از خرافات.
بازگشت به عقلانیت: ترویج روحیه پرسشگری، استدلال و تفکر انتقادی برای مقابله با سطحینگری.
بازگشت به اخلاق: تمرکز بر گوهر اخلاقی و رحمانی دین و پرهیز از نزاعها و رفتارهای تفرقهانگیز.
اگر جامعه شیعی بتواند با غلبه بر آسیبهای درونی، چهرهای از خود به جهان ارائه دهد که «عقلانیت»، «عدالت»، «معنویت» و «اخلاق» چهار ستون اصلی آن باشد، آنگاه نه تنها در برابر طوفان تهدیدات بیمه خواهد شد، بلکه بهعنوان یک پناهگاه امن و یک چشمهسار زلال، جانهای تشنه حقیقت و معنویت را در سراسر جهان به سوی خود جذب خواهد کرد و این، بزرگترین رسالت ما در این عصر پرآشوب است.
منابع:
1. قرآن کریم
سوره نساء، آیه ۱۷۱ و سوره مائده، آیه ۷۷؛ در باب نهی از غلوّ
سوره فاطر، آیه ۲۸؛ در باب جایگاه حقیقی علما
2. نهجالبلاغه و اصول کافی: برای مطالعه کلمات ائمه اطهار (ع)، بهویژه هشدارهای ایشان در مورد غالیان و اهمیت تعقل و تفکر در دین.
3. آثار کلامی و تاریخی:
کتاب فرق الشیعه اثر حسن بن موسی نوبختی، برای شناخت جریانهای فکری و انحرافی در تاریخ تشیع.
آثار علمای بزرگ که در نقد خرافات و اصلاح فرهنگ عمومی نوشته شدهاند.
4. آثار جامعهشناختی و مطالعات فرهنگی:
مطالعات مربوط به پدیده «اسلامهراسی» و تحلیلهای مربوط به ماهیت گروههای تکفیری.
پژوهشهایی که به بررسی تأثیر مدرنیته و جهانیشدن بر جوامع دینی پرداختهاند.
5. تحقیقات راهبردی معاصر:
مقالات و گزارشهای تحلیلی که به بررسی وضعیت فعلی جهان تشیع، چالشها و فرصتهای آن در عرصههای فرهنگی و سیاسی میپردازند.
انتهای پیام