کد خبر: 4314302
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۹
محمدعلی انصاری:

راز پرواز انسان به اوج آفرینش در بندگی است

صاحب تفسیر مشکاة گفت: راز پرواز انسان به اوج آفرینش، در بندگی است. پیامبر اکرم(ص) بدین مرتبت والا نرسید مگر آن‌گاه که تمام وجودش، سراپا عبد خدا شد.

محمدعلی انصاری صاحب تفسیر مشکاةبه گزارش ایکنا از خراسان‌رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة، در نشستی که محتوای آن از کانال‌های مجازی منتسب به این مفسر قرآن کریم منتشر می‌شود، با موضوع «چهره‌ ملکوتی اعمال»، اظهار کرد: خدای سبحان در آغاز سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء، حقیقتی عظیم و شگرف را بیان می‌فرماید: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»

وی ادامه داد: در این آیه، نخست با واژه‌ «سُبْحَانَ» ذات الهی از هرگونه وهم و تشبیه تنزیه شده است. کلمه‌ای که در قرآن، آغازگر چند سوره‌ دیگر نیز هست و هر بار اشاره‌ای است به پاکی مطلق حضرت حق از هر تصور ناقص بشری. پس از آن، حادثه‌ای را بیان می‌فرماید که در تاریخ بشر بی‌مانند است: سیر شبانه‌ بنده‌ خدا از مسجدالحرام به مسجدالاقصی.

صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: واژه‌ «أسرى» از ریشه‌ «سری» به معنای حرکت شبانه است و آوردن قید «لیلًا» برای تأکید بر عظمت آن شب است؛ شبی که سراسر راز و جلال و نور بود. اما ژرف‌ترین معنا در تعبیر «بِعَبْدِهِ» نهفته است. خداوند نفرمود: «بِرَسُولِهِ» یا «بِنَبِیِّهِ»، بلکه گفت: «بِعَبْدِهِ». یعنی اساس این معراج، عبودیت است.

انصاری افزود: راز پرواز انسان به اوج آفرینش، در بندگی است. پیامبر اکرم(ص) بدین مرتبت والا نرسید مگر آن‌گاه که تمام وجودش، سراپا عبد خدا شد. و مراد از عبد در این‌جا نه جسم پیامبر به تنهایی است و نه روح او جدا از کالبدش، بلکه حقیقت تامّ و تمام وجود اوست که از جسم و جان، ظاهر و باطن، یک‌پارچه در بندگی خدای متعال مستغرق گشته است.

وی بیان کرد: آغاز این سیر از مسجدالحرام، مبدأ توحید، و مقصد آن مسجدالاقصی، جایگاه نبوت‌های پیشین و سرزمین برکت است. قرآن فرمود: «الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ»؛ یعنی پیرامون آن را از برکات مادی و معنوی سرشار کردیم تا آیات خود را بر پیامبر بنمایانیم. مراد از این آیات، نشانه‌های آشکار طبیعت نیست که همگان در شب و روز می‌بینند، بلکه آیات ویژه‌ای است که تنها چشم بیدار دل می‌تواند آنها را ببیند؛ آیات ملکوت که به اراده‌ی الهی بر پیامبر گشوده شد.

صاحب تفسیر مشکاة گفت: پیامبران الهی فرستادگان ملک حق‌ هستند. «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ». آنان باید بر همه‌ی حقایقی که مأمور به تبلیغ آنند، آگاهی کامل داشته باشند. فرستاده‌ی خدا، کسی است که از اسرار آفرینش و مراتب هستی باخبر است. چنان‌که اگر سفیری از کشوری به سرزمین دیگر فرستاده شود، باید به زبان، فرهنگ، آداب و رسوم آن قوم آشنا باشد، پیامبران نیز که سفیران الهی‌اند، باید بر اسرار عوالم وجود علم یابند. خداوند آنان را در مکتب ملکوت می‌پرورد تا شایسته‌ی ابلاغ وحی گردند.

انصاری در ادامه گفت: قرآن می‌فرماید: «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»، یعنی انسان‌های عادی تنها ظاهر دنیا را می‌بینند؛ در حالی که باطن عالم، ملکوت آن است. همان‌جا که فرمود: «سُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ». ملکوت، مرتبه‌ای برتر از مُلک است؛ چنان‌که واژه‌های «رحموت» و «جبروت» نیز بر شدت و عظمت دلالت دارند. هر موجودی در عالم، دو چهره دارد: یکی وجه مُلکی که محسوس و مشهود است، و دیگری وجه ملکوتی که حقیقت باطنی و ربانی اوست.

وی تاکید کرد؛ قرآن گاه پرده از این باطن برمی‌دارد تا چهره‌ی واقعی اعمال را بنمایاند. مثلاً در سوره‌ «حجرات» فرمود: «وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا»، در این بیان نه تشبیه است و نه تمثیل؛ بلکه حقیقت ملکوتی غیبت آشکار شده است. کسی که غیبت می‌کند، در واقع گوشت برادر مرده‌ خویش را می‌خورد، هرچند خود نداند.

انصاری افزود: همچنین فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا»، یعنی آنان که مال یتیم می‌خورند، در حقیقت آتش می‌بلعند. این نه تشبیه، بلکه چهره‌ ملکوتی عمل است که خداوند پرده از آن برداشته است.

وی گفت: بدین‌گونه، هر فضیلت و رذیلت، صورتی ملکوتی دارد: عدالت، نوری است درخشان؛ ایثار و تقوا، جلوه‌هایی از طهارت و نورند و ظلم و گناه، آتشی است سوزان در باطن انسان. چهره‌ ملکوتی اولیای الهی، نور و صفا و حیات است و چهره‌ ملکوتی ظالمان، تاریکی و فساد و مرگ.

صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: در حدیثی شریف از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «بَادِرُوا إِلَى رِيَاضِ الْجَنَّةِ»، یاران پرسیدند: «یا رسول‌الله! ریاض الجنة چیست؟» فرمود: «حِلَقُ الذِّكْرِ» و چون پرسیدند: «ذکر چیست؟»، فرمود: «الذِّكْرُ هُوَ الْقُرْآنُ». یعنی آن محافلی که در آن قرآن تلاوت و تدبر می‌شود، باغ‌های بهشت بر روی زمین‌اند.

انصاری در پایان گفت: بدین معنا، خانه‌ای که در آن قرآن خوانده و در آیاتش اندیشه می‌شود، برای فرشتگان چون ستاره‌ای فروزان در آسمان می‌درخشد. این همان چهره‌ ملکوتی ذکر و تلاوت قرآن است. در روایات آمده است که وضو نیز چهره‌ای ملکوتی دارد؛ نوری است کامل و فراگیر که سیمای باطنی اهل ایمان را می‌آراید، چنان‌که فرمود: «شیعتی منابرهم من نور و وجوههم حُلی فی الجنة».

انتهای پیام
captcha