شهادت حضرت فاطمه(س) روایتی است که در آن، صلابت امیرالمؤمنین(ع) زیر بار اندوه فرو میریزد و حقیقت پیوند جانها آشکار میشود. آنچه علی(ع) بر مزار فاطمه نجوا میکند، تصویری بیواسطه از عمیقترین دردها و ناگفتهترین مظلومیتهای اهلبیت(ع) است. بر همین اساس، هدیه ارجمند، کارشناس ارشد نهج البلاغه از دانشگاه قرآن و حدیث، یادداشتی در اختیار خبرگزاری ایکنای خراسان رضوی، قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
حضرت علی(ع) مردی که در میدانهای جنگ شکستناپذیر بود و اندوه نیز در برابر صبرش سر فرود میآورد، اکنون در سوگ دختر رسول خدا ناله میکشد؛ کوهی که دیگر تاب ایستادن ندارد. گویی علی میخواهد خود را برای همیشه در کنار مزار حضرت فاطمه(س) بیارامد. بهراستی آیا فاطمه، فاطمه است یا فاطمه، علی است؟ یا آنکه این دو، یک جاناند در دو پیکر؟ آنگاه که در کوچهها علی(ع) را میکشاندند، گویی فاطمه میرفت و اکنون نیز علی تمام جانش را در خاک آرامگاه او به ودیعه میگذارد.
«وَ قُلْتَ إِنّی كُنْتُ أُقادُ كَمَا يُقادُ الْجَمَلُ الْمَخْشوش حَتّى أُبايِعَ...»؛ گفتهای که مرا همچون شتر افسارشده کشیدند تا بیعت کنم.
با سینهای لبریز از غم فراق، رو به پیامبر(ص) میکند و دردهای نهفته خویش را با او در میان میگذارد. امانتی را که رسول خدا به او سپرده بود، اکنون به صاحب اصلیاش بازمیگرداند؛ لحظهای که تمام عرشیان نیز به سوگ مینشینند.
در خطبه ۲۰۲ نهجالبلاغه چنین روایت شده است: «سلام بر تو، ای پیامبر خدا. سلام من و دخترت که اکنون در جوار تو فرود آمده و چه زود به تو پیوست. ای رسول خدا، صبر من بر مرگ دختر برگزیدهات اندک است و توانم به پایان رسیده، اما کسی که اندوه بزرگ فراق تو را دیده و رنج مصیبتت را چشیده باشد، جای شکیبایی دارد. من خود تو را با دستان خویش در قبر نهادم و هنگامی که سرت بر سینهام بود، جان به جانآفرین سپردی. إنّا لله و إنّا إلیه راجعون. آن امانت بازگردانده شد و اندوه من پایانی ندارد؛ شبی نمیرسد که خواب بر چشمانم بیفتد تا آن هنگام که خداوند سرایی را که تو در آن آرمیدهای برای من برگزیند.»
با وجود سینهای مالامال از درد، حضرت علی(ع) در آغاز سخن با نهایت ادب به پیامبر(ص) سلام میدهد و یادآور میشود که هرچند در عالم بانویی برتر از فاطمه وجود ندارد، اما مصیبت فقدان رسول خدا ـ که برای او مهربانتر از پدر بود ـ جانکاهتر است. از لحظات سختِ جان دادن برترین بانوی عالم یاد میکند و سپس با ذکر «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» یادآور میشود که ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
پس از آن، با تعبیر «اندوه مرا پایانی نیست» بار دیگر عمق داغ فراق را به تصویر میکشد؛ داغی که معنای آن را میتوان در آن جمله آشنا یافت که فرمود: «سوگند به خدا، فاطمه(س) هرگز مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود، و من هرگاه به او نگاه میکردم، غم و اندوه از من زدوده میشد.»
تمام لحظات علی(ع) با فاطمه(س) درهمتنیده است؛ شادیاش در نگاه به چهره او در زمان حیات و غمش در سوگ او پس از شهادت. حضرت در ادامه خطبه میفرماید: «بهزودی دخترت تو را از آنچه امتت پس از تو بر او روا داشتند، آگاه خواهد کرد. همه ماجرا را از او بپرس. اینها در زمانی بود که هنوز از رحلت تو دیرى نگذشته و نام تو از یادها نرفته بود. بدرود تو و دخترت را؛ بدرود کسی که وداع میکند، نه کسی که رنجیده و ملول است. اگر بازمیگردم از سر ملالت نیست و اگر درنگ میکنم، نه به سبب تردید در وعده صابران است.»
امیرالمؤمنین(ع) با رعایت ادب، تنها بهصورت سربسته به مصائب جانکاه فاطمه(س) اشاره میکند؛ بیآنکه نامی از آتش زدن خانه، سقط محسن(ع) و دیگر حوادث ببرد. او تنها از فراموش شدن عهدها و پیمانها و سیمای جنایتهای حیرتآور سخن میگوید و در پایان، با اندوهی بیپایان از فراق همه هستیاش، سخن را با درود بر پیامبر(ص) به پایان میرساند.
ابری که فرو ریخته جانِ علی است
قطرهقطره سوره باران علی است
آیهآیه کوثر رحمت در عرش،
چون فاطمه(س)، صوت و متن قرآن علی است
باسلام بسیار عالی بود استفاده کردیم.